مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، توضیحاتی را درباره سرمقاله جنجالی روز یکشنبه این روزنامه ارائه داد.
مسیح مهاجری در شماره امروز روزنامه «جمهوری اسلامی» نوشت: سرمقاله «کارکرد روحانیت این نیست» که در روز یکشنبه ۱۹ شهریورماه جاری در همین روزنامه و همین ستون منتشر شد، انعکاس وسیعی در محافل مختلف و در فضای مجازی داشت. افراد زیادی از اقشار مختلف بهویژه حوزویان و دانشگاهیان با تماسهای تلفنی به اینجانب گفتند پرداختن به این موضوع بسیار لازم و حیاتی است و اصرار کردند چنین مطالبی بیشتر نوشته و منتشر شوند.
این استقبال، به نظر خود اینجانب که نویسنده آن مقاله هستم، چندان به چگونگی نوشتار مربوط نمیشود بلکه به دلیل حساسیتی است که در جامعه نسبت به «کارکرد» روحانیت وجود دارد. مهمتر اینکه نکات مطرحشده در آن مقاله در عین حال که حرف مورد قبول همگان است، متاسفانه گفته نمیشود و برای جلوگیری از ادامه وضعیتی که در اثر این کارکرد غلط روحانیت پیش آمده، هیچ اقدامی صورت نمیگیرد.
تاسف بالاتر اینکه این کارکرد غلط در حال تبدیلشدن به فرهنگ است و با اینکه این روند انحرافی با سرعت زیاد نهاد روحانیت را از جایگاه معنوی و ارشادی همیشگی دور میکند و آن را به جایگاه جدیدی در زیرمجموعه نهاد «مداحان جدیدالاختراع» میکشاند و از حیز انتفاع ساقط مینماید، هیچ تلاشی برای جلوگیری از این سیر قهقرائی به عمل نمیآید و چنین به نظر میرسد که گویا بزرگان حوزه نیز به این عارضه تن دادهاند و یا اصولا از ابعاد خطرناک آن اطلاع کافی ندارند. حاکمیت نیز که چه بخواهیم و چه نخواهیم در نظر مردم به نام روحانیت ثبت شده است و باید برای جلوگیری از این ضایعه بزرگ اقدامی کند، عملا بیتفاوت است.
در دو سه روز گذشته، برای عدهای از خوانندگان مقاله «کارکرد روحانیت این نیست» سوال مهمی مطرح شد که با اینجانب نیز در میان گذاشتند. سوال این است که چه کسی یا چه کسانی و یا کدام نهاد و دستگاه، مسئول جلوگیری از این انحراف است و اصولا مشخصکردن محدوده «کارکرد» روحانیت چه مجموعهای است؟
در آن مقاله، اشارهای به بزرگان حوزه علمیه کرده بودم که تا دیر نشده جلوی این ضایعه را بگیرند ولی کاملا مشخص بود که خودم نیز در پاسخ دادن به این سوال که چه مجموعهای باید محدوده «کارکرد» روحانیت را مشخص کند یا کدام نهاد و دستگاه و فردی مسئول جلوگیری از انحراف در این کارکرد است، به نقطه روشنی نرسیدهام. علت این است که اگر حاکمیت را در این زمینه مسئول بدانیم، نتیجه این میشود که روحانیت دچار وابستگی شود و این با ذات روحانیت شیعه که در طول تاریخ مستقل بود منافات دارد و اگر حوزه و مراجع و نهادهای حوزوی را مسئول بدانیم، مشکل این است که آنها اهرمی برای اجرای خواستههای خود ندارند و تصمیماتشان فاقد ضامن اجرایی است. خارج از این دو نیز جایی سراغ نداریم که بتواند مسئولیت مشخصکردن «کارکرد» روحانیت را عهدهدار شود و با انحراف از این کارکرد مقابله کند.
اکنون در حالیکه اندکی بیش از یک هفته به ماه محرم باقی مانده، وفاداران به امام حسین علیهالسلام و علاقمندان به انقلاب اسلامی، بیش از آنکه برای واقعه عاشورا و شهادت امام معصوم و یاران ایشان و اسارت اهل بیت، محزون و عزادار باشند عزادار و محزون معرکهگیریهایی هستند که عدهای بیسواد و سوداگر به بهانه محرم و دهه عاشورا به راه خواهند انداخت و خواب و خیالها و خرافات و دروغهایی به خورد خلقالله خواهند داد. این مصیبت از مصیبت کربلا بزرگتر است و امام حسین علیهالسلام در هر محرم که میرسد با این تحریفها و انحرافات که در عزاداریها پدید آمده و هر روز و هر سال افزایش مییابد، مظلومتر میشود.
این واقعیتهای تلخ را خود روحانیون هم میدانند و از اینکه در نهاد روحانیت و «مداحان جدیدالاختراع» چنین انحرافی پدید آمده و نمیتوانند با آن مقابله کنند، رنج میبرند. مردم نیز به درستی حساب این دسته از روحانیون را از کسانی که با نام و عنوان روحانیت مرتکب آن تخلفات میشوند جدا میدانند و البته این توقع را نیز دارند که دسته اول به صحنه بیاید و مانع میدانداری دسته دوم شود.
از همین نگاه مردم شاید بتوان به این نتیجه رسید که پالایش روحانیت از افراد ناباب و از کارکرد نادرست، برعهده خود روحانیت است. این خود روحانیت اصیل و خالص و خدوم است که باید سکوت را بشکند، از کنار انحرافاتی که توسط افراد ملبس به لباس روحانی دامن زده میشود بیتفاوت عبور نکند و با قاطعیت و بدون اغماض برای جلوگیری از انحرافی که در کارکرد روحانیت پیش آمده و هر روز بیشتر میشود اقدام کند.
باقی میماند چگونگی این اقدام که آن هم باید توسط خود روحانیت مشخص شود. بزرگان حوزههای علمیه اگر به این اعتقاد برسند که روحانیت فقط با دست خود روحانیت میتواند پالایش شود، راه این پالایش و چگونگی انجام آن را نیز پیدا خواهند کرد.
به گزارش ایسنا، سرمقاله مورد اشاره مسیح مهاجری را که در روزهای اخیر پربحث شده بود در ادامه میخوانید: «در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ که ضعف رژیم پهلوی و قدرت انقلاب اسلامی نمایان شد، تمام کسانی که در انتظار برپایی یک نظام اسلامی بودند امیدهای زیادی به اصلاح امور جامعه از جنبههای مادی و معنوی داشتند. یکی از این امیدها مربوط به زدودن خرافات از متن مطالب دینی بود که توسط مبلغان دینی اعم از مداح و منبری و سایر افرادی که به نحوی از مقولات دینی سخن میگفتند مطرح میشد. در آن زمان، انقلابیون فکر میکردند یکی از مهمترین اولویتهای نظام حکومتی دینی، ارتقاء محتوای مضامین دینی است که در محافل مذهبی اعم از جشنها و عزاداریها مطرح میشود بطوری که فقط تعالیم منطبق بر اسلام ناب به مردم منتقل خواهد شد و سطح فکر دینی مردم نیز به برکت همین مطالب سطح بالا رشد خیرهکنندهای خواهد یافت و جامعه ایرانی به برکت انقلاب اسلامی پیشروترین جامعه دینی در سطح جهان و الگوی سایر جوامع خواهد شد.
متاسفانه آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، برعکس انتظارات است بطوری که اکنون سخیفترین مطالب خرافی و بیپایهترین ادعاها توسط بعضی منبریها و مداحان در محافل مذهبی مطرح میشوند و سنگینترین ضربهها را به دین اسلام و مذهب شیعه وارد میکنند. در همین ایام منتهی به عید غدیر که عیدالله الاکبر است و میتواند بهترین وسیله برای تحکیم وحدت امت اسلامی و قویترین امکان برای نشان دادن چهره روشن تشیع علوی باشد، توسط بعضی از مدعیان پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مطالبی در تریبونهای مذهبی مطرح شد که موجب وهن مذهب و ایجاد تفرقه میان امت اسلامی است. ولایت امیرالمومنین بقدری روشن و مستدل است که اثبات آن نیازی به توسل به مطالب ضعیف و غیرمستند ندارد، آنهم مطالبی که به ابزاری برای تمسخر دین توسط معاندان قرار میگیرد و به حساب انقلاب و نظام اسلامی گذاشته میشود.
ورود به مقوله روابط زناشویی توسط یک فرد ملبس به لباس روحانیت همراه با بیان جزئیاتی که شرمآور است، برپایی همایش ترویج چند همسری در اسلام توسط یک فرد معمم، طرح گماشتن افراد روحانی در بیمارستانها تحت عناوینی از قبیل روحانیدرمانی بیماران، استفاده از بعضی روحانیون فاقد معیارهای لازم در تلویزیون و رادیو به عنوان کارشناس مسائل دینی که مطالب آنها از طریق فضای مجازی برای تمسخر دین و مذهب دست به دست میشود و دخالت مداحان و منبریهای کمسواد در موضوعات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی و بینالمللی، از اموری هستند که مشکلات زیادی پدید آوردهاند در حالی که اصولا نیازی به ورود روحانیون به چنین مقولاتی نیست. وقتی عدهای فکر میکنند روحانیون باید در مترو مستقر شوند و به سوالات مذهبی مردم پاسخ بدهند، این روند غلط به تدریج تا استقرار در اتوبوس و تاکسی و هواپیما به پیش میرود! اینها به معنای ورود فیزیکی روحانیون به تمام شئون زندگی مردم است در حالیکه نه تنها در ساختار روحانیت چنین وظیفهای تعریف نشده و هرگز وجود نداشت بلکه اقدامی زیانبار و همراه با عوارض سوء است.
از اینها مهمتر، اظهارنظرهای نادرست، خرافی، گمراهکننده و موهنی است که بعضی از ادارهکنندگان محافل مذهبی به دین و مذهب نسبت میدهند و عملا در جهت خلاف مسیر انقلاب و نظامی اسلامی که رسالت مهم آن پالایش دین و مذهب از این زنگارهاست فعالیت میکنند.
امروز، اکثر مردم به سطحی از آگاهی رسیدهاند که در مقابل مطالب خرافی واکنش نشان میدهند و مطالب افراد کمسواد فقط در بخش کوچکی از مردم تاثیرگذار است که هنوز آگاهی لازم را ندارند. متاسفانه انتشار مطالب انحرافی این افراد از طریق رسانه ملی و فضای مجازی که اولی از روی غفلت است و دومی با هدف تمسخر، ضربه سنگینی به اعتقادات و باورهای دینی مردم وارد میکند و این برای جامعه اسلامی و انقلابی، یک خسران بزرگ است.
وضعیت تاسفباری که امروزه با انتشار مطالب سخیف منسوب به دین و مذهب پیش آمده باید هرچه زودتر تغییر کند تا محافل مذهبی، اعم از جشنها و عزاداریها به جایگاههای تجلی اسلام ناب و خالص تبدیل شوند. این هدف، با سه اقدام جدی محقق خواهد شد. اول، نظارت جدی بر محتوای مطالب منبریها، مداحان و اظهارنظر کنندگان مذهبی توسط بزرگان حوزه. دوم، خودداری رسانه ملی از پخش مطالب نادرست، سطحی، بیسند و خرافی و انحرافی و سوم، محدود ساختن حضور و کارکرد روحانیون به جایگاههایی که در وظایف روحانیت تعریف شده است.
رها ساختن امور مذهبی و عدم نظارت بر محتوای آن، که ظاهرا سیاست کنونی مسئولین است، آفات فراوانی دارد که اگر امروز به آن پایان داده نشود، در آینده قابل کنترل نخواهد بود و سیل بنیانبراندازی که آفات آن به راه خواهد انداخت، اعتقادات دینی مردم را با خود خواهد برد.»