چرا سیگار کشیدن میان دانشجویان ایرانی افزایش یافته است؟
پُک زدن و دود کردن...!

وقتی که در غرب کسی فرهیختهتر میشود و میزان گرایش او به دخانیات کاهش پیدا میکند صرفا بخاطر مدرک تحصیلی او نیست. اینکه آنها به سیگار گرایش ندارند به این دلیل است که مهارتهای زندگی را به دانش آموز آموخته اند. وقتی ما به فرد آموزش نمیدهیم؛ اگر بیست سال هم در دانشگاه تحصیل کند روی گرایش او به مصرف دخانیات اثری ندارد.


مثلا میزان گرایش خانمها به سیگار در کشورهای توسعه یافته طی دو دهه اخیر کاهش پیدا کرده است؛ اما در جهان سوم از جمله کشور ما این آمار در حال افزایش است.
در بین قشر تحصیلکرده و دانشجو هم همین مقوله صادق است. ما نمیتوانیم مساله افزایش مصرف دخانیات را لایه بندی کنیم و بگوییم فقط یک قشر درگیر این داستان است و قشرهای دیگر نه.
در دانشجویان ما هم به تبع سایر حوزههای اجتماعی گرایش به مصرف سیگار بسیار بالا رفته است، عوامل بسیاری هم دارد.
اولین عاملی که میتواند زمینه افزایش مصرف سیگار در دانشجویان را افزایش دهد باز شدن فضای ارتباطی اوست. در ایران برخلاف کشورهای غربی، خانوادهها معمولا در دوران تحصیل روی بچهها نظارت کافی دارند، اما همین که وارد دانشگاه شدند با این استدلال که دیگر فرد بزرگ شده است این نظارتها کاهش پیدا میکند؛ مخصوصا در بین دانشجویانی که در شهرهایی غیر از محل سکونت خود تحصیل میکنند.
دلیل دیگر مصرف دخانیات در بین دانشجویان، تاثیر گذاری گروه همسالان است، این گروه از عوامل مهم گرایش دانشجو به مصرف سیگار هستند.
اما مساله دیگری که این روزها خیلی باب شده است و دولت در مورد آن اقدامی انجام نمیدهد مصرف قلیان است. قلیان خودش یکی از عوامل جذب کننده افراد به کلیه مواد دخانی از جمله سیگار است.
امروزه در قهوه خانه ها، رستورانها و جدیدا کافی شاپها به راحتی قلیان عرضه میشود و این خود یک عامل گرایش به مصرف سایر مواد دخانی است.

نکته دیگری که در مورد مصرف سیگار خیلی اهمیت دارد این است که در این ۱۶ هزار ساعتی که در آموزش و پرورش از وقت بچههای مردم میگیریم هیچ درسی در مورد پیشگیری از گرایش به سیگار نداریم؛ که این بر میگردد به آموزش مهارتهای زندگی.
چون مهارتهای زندگی را نه در دبیرستان و نه در دانشگاه به درستی آموزش ندادهایم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که دانشآموزی که تحصیلاتش بالاتر میرود زمینه عدم گرایش به مواد در او ایجاد شود.
وقتی که در غرب کسی فرهیختهتر میشود و میزان گرایش او به دخانیات کاهش پیدا میکند صرفا بخاطر مدرک تحصیلی او نیست. دلیل این عدم گرایش این است که در سیستم آموزشی آنها به خصوص در مدارس روی مساله گرایش به دخانیات کار میکنند.
اینکه آنها به مواد دخانی از جمله سیگار گرایش ندارند به این دلیل است که مهارتهای زندگی را به دانش آموز آموخته اند و طبیعتا وقتی بچه بزرگ میشود میزان گرایشش به سیگار کاهش پیدا میکند.
وقتی ما به فرد آموزش نمیدهیم؛ اگر بیست سال هم در دانشگاه تحصیل کند روی گرایش او به مصرف دخانیات اثری ندارد. وقتی شما به او آموزش ندهید باید منتظر این گرایشات باشید.
حالا بحث دانشگاه را مطرح کردیم، اما متاسفانه الان گرایش به سیگار در دانشگاه اتفاق نمیافتد بلکه بر اساس آمار شروع مصرف سیگار از نظر سنی در حول و حوش ۱۳ سالگی قرار گرفته است.
یعنی دختران و پسران ما در دوره راهنمایی است که به این مساله دچار میشوند و ما باید به آنجا بپردازیم.
وضعیت شروع مصرف دانشجو اینطور نیست که الزاما وقتی دانشجو میشود به سیگار کشش پیدا کند بلکه ریشه اش در دوره دبیستان یا دبیرستان اول (همان راهنمایی قدیم) است. میخواهم بگویم که اگر واقعا وزارت بهداشت برای این مساله دغدغه دارد باید با وزارت آموزش و پرورش تعامل داشته باشد.
طبق گفتههای شما در غرب در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی گرایش به مصرف دخانیات افزایش پیدا کرد که احتمالا یکی از دلایل آن شرایط بعد از جنگ جهانی بود. اما در کشور ما در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده است که مصرف دخانیات رو به افزایش است؟
مقوله آموزش بسیار مهم است و ما نمیتوانیم آن را مد نظر قرار ندهیم. اما در دانشگاه هر آسیب اجتماعی که میبینیم مشخصا با سایر آسیبهایی که در جامعه وجود دارد در ارتباط است.
در جامعه امروز ایران به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و دورنمای اجتماعی احساس جوانان ما دچار نوعی نا امیدی است.
مطالعات نشان میدهد که بسیاری از جوانهای ما به آینده امیدواری چندانی ندارند، چون مقوله بیکاری، گرانی، تورم، نداشتن امنیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی را میبینند. اینها همه باعث نوعی سرخوردگی میشود. این که در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده است دلیلش همین مشکلات اجتماعی است.
این اتفاقات در ۱۰- ۱۵ سال اخیر است که در حال نمایان شدن است و مشخصا به مشکلات و معضلات اجتماعی جامعه برمیگردد.
طبیعتا در هر جامعهای به میزانی که مشکلات و معضلاتش افزایش پیدا میکند به همان اندازه و به تبع آن آسیبهای اجتماعی بالا میرود.
غیر از سیگار مصرف قلیان که معادل ۸۰ تا ۱۱۰ نخ سیگار است هم در جامعه طی این ۱۰- ۱۵ سال به شدت افزایش پیدا کرده است. مصرف مواد مخدر و روانگردان هم همینطور.
در جامعه میبینید طی یک ماه اخیر سرمایه یک نفر با جابه جایی نرخ دلار بسیار کاهش پیدا میکند این مساله تاثیر خود را در جامعه دانشگاهی ما هم میگذارد و در این زمینه تفاوتی بین دانشگاه و جامعه نیست.
دانشجوی ما وقتی در حال تحصیل است و میبیند کسانی که در مدارج خیلی بالاتر در همان رشته فارغ التحصیل شده اند، شغل مناسب گیرشان نمیآید دچار سرخوردگی و افسردگی اجتماعی میشود.
وقتی در یک شهر کنسرتی برگزار میشود و موج سنگینی علیه آن راه میافتد (حالا به دلایل درست و غلط؛ که مورد بحث من نیست) همه اینها باعث میشود یک جوان به جای اینکه رفتار برونگرایانه اجتماعی داشته باشد و بتواند هیجاناتش را تخلیه کند مجبور است درونگرایی کند و به مکانهای کوچک پناه ببرد و سیگار و قلیان و الکل و ... مصرف کند.
همچنین یکی از دلایل اصلی سیگاری شدن دانشجویان خوابگاهها هستند. خیلی از کسانی که در خوابگاهها یا خانههای دانشجویی زندگی میکنند وقتی که منشاء سیگاری شدن آنها را بررسی میکنیم ریشه اش به دوران زندگی خوابگاهی بر میگردد.