رابطه ایران و آمریکا، پیرمردی پرحاشیه!

«با وجود همه تلاشهای احمدینژاد، بابی برای مذاکره دو کشور باز نشد و این ماجرا ادامه داشت تا اینکه سال ۹۲ اوباما در پیامی انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهوری را تبریک گفت. بعد از آن، اولین تماس مستقیم بین روسای جمهور دو کشور، به نام اوباما و روحانی ثبت شد».

آمریکا تنها سه روز بعد از انقلاب اسلامی ایران، دولت جدید را به رسمیت شناخت. با این حال، از اولین تبعات انقلاب اسلامی ایران، قطع رابطه دیپلماتیک ایران و آمریکا به دلیل اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و گروگان گرفتن کارمندان سفارت بود. گفته میشد که هدف از این اشغال، جلوگیری از دخالت دوباره آمریکا در سرکوب یک قیام مردمی در ایران است. علاوه بر این، دانشجویان میخواستند زندانیان را با شاه ایران که در آمریکا به سر میبرد مبادله کنند. البته قضیه طوری که دو طرف میخواستند پیش نرفت.
پیش از اشغال سفارت، رایزنیهایی بین مقامات ایرانی و آمریکایی در جریان بود تا زمینههای بازگرداندن شاه به ایران برای ترتیب دادن یک محاکمه را فراهم کند، اما اشغال سفارت این مذاکرات را ناکام گذاشت. از اولین واکنشهای آمریکا به گروگانگیری کارکنان سفارتش در ایران، طرح شکایت علیه ایران در دادگاه لاهه به استناد پیمان «مودت» بین ایران و آمریکا بود. آمریکا که در این دوران هنوز اسیر دستهای آلوده به خون حاصل از جنگ ویتنام بود، از بحران گروگانگیری برای سرپوش گذاشتن بر بحران ناشی از جنگ ویتنام استفاده کرد و در داخل و خارج کشور همدردی و احساسات آمریکادوستی را برانگیخت.

اما ایران هم آنقدرها دست خالی از این بحران بیرون نیامد. علاوه بر برگزاری همایشی دو روزه به عنوان «کنفرانس بینالمللی بررسی مداخلات آمریکا در ایران» که بسیاری از متفکران ضد آمریکایی را در ایران جمع کرده و در مطبوعات خارجی پوشش قابل ملاحظهای دریافت کرد، ایران توانست با این کار، بر سیاست داخلی آمریکا هم تاثیر بگذارد و نقش مهمی در انتخابات ریاست جمهوری این کشور علیه رئیسجمهور وقت آمریکا بازی کند!

ریگان در میان تیم مشاورانشان
بعد از ماجرای ایران - کنترا که یکی از بزرگترین چالشهای سیاست داخلی آمریکا محسوب میشود، درگیری ایران و آمریکا در خلیج فارس، برگ دیگری بر سابقه مذاکرات دو کشور اضافه کرد. در حالی که آمریکا به سکوهای نفتی ایران حمله میکرد و ایران با کارگذاشتن مین دریایی در خلیج فارس و تنگه هرمز، رفت و آمد کشتیهای نفتی و نظامی را دچار مشکل کرده بود، ناو وینسنس، یک هواپیمای مسافربری ایرانی را هدف قرار داد و باعث شد ۲۹۰ سرنشین هواپیما کشته شوند.

در حالی که در ایران گروهی ۲۰ سالگی اشغال سفارت آمریکا را جشن میگرفتند و در آمریکا کلینتون بار دیگر دستور تشدید تحریمها علیه ایران را داده بود، مادلین آلبرایت وزیر وقت امور خارجه آمریکا به نقش این کشور در کودتای سال ۳۲ که همواره یکی از موارد دعوا بین دو کشور بوده است، اعتراف و ایران را دعوت به مذاکره کرد. مذاکره البته انجام نشد؛ هرچند عدهای معتقدند که دیدارهایی بین آلبرایت و کمال خرازی وزیر وقت امور خارجه ایران در مقر سازمان ملل برگزار شده است، اما امکان تایید یا تکذیب این دیدارها فعلا وجود ندارد.
وقتی بوش پسر بر سر کار آمد و بحران حملات ۱۱ سپتامبر ایجاد شد، هنوز کسی یادش نیفتاده بود که میشود «ایران» را متهم به «حمایت از طالبان» کرد. زمانی که آمریکا به رهبری آنچه به عنوان «جبهه شمال» معروف است، تصمیم گرفت برای نابودی طالبان به افغانستان حمله کند، ایران یک بار دیگر پل پیروزی شد. سیدحسین موسویان رئیس کمیته روابط خارجی شورای عالی امنیت ملی ایران در زمان حمله آمریکا به افغانستان در گفتوگویی در تایید همکاری ایران و آمریکا در جنگ افغانستان، این همکاری را بر مبنای «منافع مشترک» توصیف کرده و گفته است یکی از اهداف ایران در این همکاری، گرفتن انتقام کشتهشدن دیپلماتهای ایرانی در سفارت ایران در افغانستان در جریان تصرف این کشور به دست طالبان بوده است.
در مورد سطح این همکاری حرفهای زیادی زده میشود؛ از دادن اطلاعات گرفته تا فراهمکردن پشتیبانی زمینی و اجازه استفاده از حریم هوایی و زمینی ایران برای حمله به افغانستان، اما آنچه مسلم و قطعی است اینکه دیپلماتهای ایران و آمریکا بر سر این جنگ با هم گفتگو و تفاهم کرده بودند!
دو سال بعد، در جریان حمله آمریکا به عراق هم گروهی از کمکهای اطلاعاتی ایران به آمریکا برای اشغال عراق و از آن جمله نقش دوربینهای تلویزیونی شبکههای وابسته به ایران در کمک اطلاعاتی به نیروهای آمریکایی صحبت کردند. هنوز مدارکی در تایید یا رد این مورد منتشر نشده است.
در حالی که جرج بوش پسر، ایران را در میان کشورهای محور شرارت توصیف کرده بود، دولت اصلاحات تمام شد و محمود احمدینژاد روی کار آمد. او برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی نامهای ۱۸ صفحهای به رئیس جمهوری آمریکا نوشت که از طرف آمریکا به عنوان «تلاشی ضعیف برای گفتگو» و «بی ارتباط به مسائل بین دو کشور» توصیف شد. هر چند که آیتالله جنتی در خطبههای نماز جمعه آن را «عملی فوقالعاده» ناشی از «الهامات خدا» و الگوگرفته از «سنت رسولالله» خواند، اما بوش به این نامه پاسخ نداد.
در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، سنت تبریک نوروزی رئیس جمهوری آمریکا به مردم ایران احیا شد. احمدینژاد نامهای هم به اوباما نوشت و پیروزی او به عنوان رئیس جمهوری را تبریک گفت. این اولین تبریک رسمی یک رئیس جمهوری ایران به رئیس جمهوری آمریکا برای پیروزی در انتخابات بعد از انقلاب اسلامی ایران بود. متن فارسی و انگلیسی این نامه که حاوی برخی غلطهای نگارشی است، در سایت شخصی محمود احمدینژاد وجود دارد.
با وجود همه تلاشهای احمدینژاد، بابی برای مذاکره دو کشور باز نشد و این ماجرا ادامه داشت تا اینکه سال ۹۲ اوباما در پیامی انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهوری را تبریک گفت. بعد از آن، اولین تماس مستقیم بین روسای جمهور دو کشور، به نام اوباما و روحانی ثبت شد.

با این همه، مشخص نیست چطور میتوان با مردی که تقریبا به هیچ پیمانی پایبند نیست، سر میز مذاکره نشست.