مسیح مهاجری: خط امام مدتهاست که به انزوا کشانده شده است

چرا به چند جزم اندیش اجازه داده میشود با استفاده از رانتهای استفاده از رسانه ملی، امکانات متعلق به نظام و نفوذ در مراکز مهم فرهنگی و سیاسی هرچه میخواهند بگویند و هر کس را که نمیپسندند مورد حمله قرار دهند و حتی به قربانیان این برخوردهای حذفی و جزمی و متحجرانه اجازه دفاع از خود نیز داده نشود؟

خدا رحمت کند شهید مظلوم آیتالله بهشتی را که میفرمود: جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت، از ویژگیهای خط امام است.
در جامعه اسلامی و انقلابی ما، خط امام مدتهاست که به انزوا کشانده شده است. امام خمینی با سعه صدر و دوراندیشی کم نظیری که داشت، اقشار مختلف را جذب و با انقلاب و نظام اسلامی همراه میکرد. فقط اهالی قمارخانهها و مشروبفروشیها و زورگیرها نبودند که با نَفَس گرم امام دست از این آلودگیها برداشتند و به جبهههای دفاع مقدس رفتند و به انسانهایی با وصف زاهدان شب و شیران روز تبدیل شدند، بلکه بسیاری از تحصیل کردههای بیاعتنا به دین و ملیت هم جذب انقلاب و نظام شدند و تخصص و تجربه عملی خود را در اختیار نظام جمهوری اسلامی گذاشتند و نقش مؤثری در پیشرفتهای کشور ایفا کردند. این، هنر امام خمینی بود که حتی تحصیل کردههای بیگانه از دین یا مخالف دین را به روشنفکران دینی تبدیل و آنها را به صف لشکر خدمتگزاران به ملت و کشور وارد کرد.
در مقابل، عدهای سالهاست سیاست حذف را در پیش گرفتهاند و هر کس که مثل آنها فکر نکند را رمی میکنند. این افراد، خود را معیار اسلام میپندارند و با تفکر انحرافی «خود اسلام پنداری» و «خود انقلاب پنداری» هر کس را که به هر دلیل نپسندند و با خود همراه و همفکر ندانند طرد میکنند. نه فقط طرد، بلکه تخریب میکنند.
این، انحراف آشکار از مسیری است که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی برای تداوم این نظام ترسیم کرده است. کسانی میتوانند خود را علاقمند به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و خدمتگزار کشور و مردم ایران بدانند که هنر جذب داشته باشند، ولی آنچه در اثر میداندار شدن این افراد «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» تاکنون اتفاق افتاده، درست عکس این بوده است.
این روش خطرناک مدتهاست که بعد از دانشگاهیان شامل حوزویان هم شده است. در حوزههای علمیه هم مثل دانشگاهها روشنفکران زیادی حضور دارند که با تمام وجود به کشور و انقلاب و نظام وفادارند، ولی به جرم تبعیت نکردن از همین چند نفر جزم اندیش همواره متهم به انقلابی نبودن و عدم همراهی با نظام میشوند.
خسارتی که متأسفانه در دهههای اخیر از رهگذر میداندار شدن چند جزم اندیش «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» با حذف روشنفکران دینی حوزوی و دانشگاهی و خارج ساختن آنها از چرخه مدیریتهای فکری نظام وارد شده فاجعه بار است.