سخنان تکان دهنده مردی که دخترانش را کشته بود

آن روز بهدنبال دخترم که در رشته حقوق درس میخواند رفتم و او را از دانشگاه آوردم و بعد از آن به خانه پدرزنم رفتیم و آنها را به خانهمان آوردیم. بعد به سوپرمارکت رفتم و شیر و دوغ و خوراکی برای فردای مدرسه و دانشگاه دخترهایم خریدم. آن زمان مشکلی نبود، ولی وقتی دوباره در رابطه با همسرم سؤال پرسیدم و آن حرفها را شنیدم دیگر نفهمیدم که چکار میکنم.

به گزارش ایران، این مرد که مربی ورزشی است پس از دستگیری برای انجام آزمایش سلامت روان به پزشکی قانونی فرستاده شد و متخصصان صحت روان او را تأیید کردند. صبح دیروز وی برای ادامه تحقیقات به دادسرای جنایی منتقل شد. ناراحت است و هنگام گفتگو چند باری اشک به چشم میآورد.
چرا دست به این کار زدی؟
همسرم ۷ روز بود که از خانه رفته بود و هیچ اطلاعی از او نداشتم. بارها به تلفن همراه خودش و خانوادهاش زنگ زدم، اما بیفایده بود. حدود ۱۵ بار به خانه مادرزنم رفتم تا سراغی از همسرم بگیرم. هر بار که میپرسیدم همسرم کجاست، جواب درستی نمیدادند.
چرا همسرت خانه را ترک کرد؟
باورتان میشود هیچ مشکلی نداشتیم. چهار سال قبل همسرم به خاطر اختلافات مذهبی که داشتیم از من جدا شد. اما یک هفته هم نشده بود که برگشت و گفت: نمیتواند بدون بچههایش زندگی کند.

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
من میخواستم برای رسیدگی به ملکی که در شمال داشتم به آنجا بروم. چون دخترهایم هرگز شب را تنها خانه نمانده بودند دختر کوچکم - ساناز- از پدربزرگ و مادربزرگش خواست به خانه ما بیایند.
چه حرفهایی شنیدی؟
گفتند همسرم به یکی از شهرهای شمال شرقی رفته و قصد دارد نزد توریستهای خارجی برود و دخترهایم را هم با خودش میبرد. دخترهای من خیلی پاک و نجیب بودند و من نمیتوانستم تحمل کنم که برای آنها اتفاقی بیفتد.

بعد چه اتفاقی افتاد؟
ابتدا دخترهایم را...
مرد میانسال به اینجا که میرسد شروع به گریه میکند و ادامه میدهد
بعد هم پدرزن و مادرزنم را. بعد از آن هم به اتاق دخترهایم رفتم و با ادکلن موهایشان را شستم و بالای سرشان گریه کردم. بعد هم دستهای خودم را بریدم.
شغلت چیست؟
سرمایهگذاری در ساخت و ساز. در کار خرید و فروش خودرو هم هستم.
پشیمانی؟
برای دخترهایم خیلی. پدرزن و مادرزنم خیلی اذیت و در زندگیام دخالت میکردند.