bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۰۱۴۵۳

دو تصمیم بزرگ حضرت امام (ره) قبل از رحلت

پایان دادن به جنگ موافقان و مخالفانی داشت که هر کدام دلایل خود را داشتند، ولی شاید مهمترین دلیل پیشنهاد پایان جنگ به امام (ره) از طرف مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، نامه محرمانه محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. در آن نامه آمده است: «ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح‌های لیزری و اتمی که از ضرورت‌های جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، می‌توان گفت: به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم.»

تاریخ انتشار: ۱۸:۲۹ - ۱۴ خرداد ۱۳۹۸

دو تصمیم بزرگ حضرت امام (ره) قبل از رحلت

پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و بازنگری در قانون اساسی و دستور همه پرسی، دو تصمیم مهمی بودند که امام خمینی (ره) در ماه‌ها و روز‌های آخر حیات پربرکت خود انجام دادند.

به گزارش ایرنا، چهاردهم خرداد هر سال مصادف با رحلت امام راحل حوادث و رویداد‌های دهه اول انقلاب را برای ما تداعی می‌کند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران با مشکلات و مسائل متعدد و متنوعی دست به گریبان بود. تنظیم و تدوین قانون اساسی و همه پرسی، ترور بی سابقه رهبران انقلاب اسلامی، جنگ با گروه‌های تروریستی و تجزیه طلب و در نهایت هشت سال جنگ تحمیلی با رژیم بعث عراق و حامیان منطقه‌ای و بین المللی آن هر کدام می‌توانست در هر جای جهان باعث سقوط یک حکومت شود.

با این حال شخصیت منحصر به فرد و کاریزماتیک حضرت امام (ره)، ساحل آرامش توفان‌های حوادث و مشکلات بود. محوریت امام راحل و نافذ بودن کلام او موجب رقم خوردن بسیاری از پیروزی‌ها، برون رفت از گره‌ها و بن بست‌ها و تبدیل شدن اختلافات به همدلی و همگرایی در موضوعات و مسائل مهم و مختلف کشور شد. نگاهی به وصیتنامه‌های شهدای جنگ تحمیلی جایگاه امام خمینی را نزد آنان نشان می‌دهد؛ همه شهدای جنگ تحمیلی هشت ساله ایران خود را فرزند خمینی می‌دانستند و با حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در مقابل همه دشمنان ایران و اسلام ایستادند.

سیاست، معنویت و مردم سالاری از نظر امام راحل

در مکتب سیاسی امام، دیانت از سیاست جدا نیست؛ امام که تجسم عینی مکتب سیاسیِ خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و در عمل هم همان را دنبال می‌کرد؛ حتی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام (ره)، معنویت او بود. او به اراده تشریعی پروردگار اعتقاد و به اراده تکوینیِ او اعتماد داشت و می‌دانست کسی که در راه تحقق شریعت الهی حرکت می‌کند، قوانین و سنت‌های آفرینش به او کمک می‌کند. جدایی دین از سیاست از نگاه ایشان فکری است که ابتدا از سوی بنی امیه در صدر اسلام و در دوره معاصر از سوی استعمارگران مطرح شده است. امام در صحیفه نور می‌فرماید: استعمارگران «تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست؛ دین زندگی نیست؛ برای جامعه نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است».

چنین شعاری از نظر امام خمینی، شاخصه اسلام آمریکایی است. امام به نقش مردم در همه امور اعتقاد راسخ و صادقانه داشت؛ در مکتب سیاسی امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است؛ لذا مردم سالاری در مکتب سیاسی امام راحل، مردم سالاری حقیقی است.

مخاطب امام در سخن و ایده سیاسی خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. مکتب سیاسی امام، برای همه امت اسلامی و بشریت استقلال، عزت و ایمان را می‌خواهد. ایشان در کلامی می‌فرمایند: «امید است انقلاب اسلامی ملت بزرگ ما و پیروزی عظیم آنان بر دشمنان اسلام و مملکت، راهنمایی برای سایر ملل ستمدیده و تحت سلطه قرار گیرد و با اتحاد و همبستگی، شرّ همه سلطه گران و بخصوص آمریکا را از خود کوتاه نموده در تحت تعالیم مقدسه اسلام، عظمت از دست رفته خود را بازیابند.» و «ملت‌های مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند و به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند.»

امام خمینی هدف اساسی خود را برقراری عدالت اسلامی معرفی کرده‌اند؛ «عدالت اسلامی را می‌خواهیم در این مملکت برقرار کنیم… یک همچو اسلامی که در آن عدالت باشد؛ اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد؛ اسلامی که در آن شخص اول با آن فرد آخر، همه علی السوا در مقابل قانون باشند». در جای دیگر فرموده‌اند: «در حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی، همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود».

دو تصمیم مهم حضرت امام (ره) قبل از رحلت؛ پذیرش قطعنامه و پایان جنگ با عراق

حضرت امام خمینی قبل از رحلت دو تصمیم بسیار مهم و سرنوشت ساز گرفتند؛ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و بازنگری در قانون اساسی و دستور همه پرسی از طرف امام (ره) دو تصمیم مهمی بودند که ایشان تا قبل از رحلت ضرورت انجام آن را درک کردند و انجام شد.

قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد، این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد و دو روز مانده به سالروز صدور آن یعنی در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ دولت ایران آن را پذیرفت و امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ پیامی صادر کردند و پذیرش قطعنامه را به مثابه «نوشیدن جام زهر» دانستند.

پایان دادن به جنگ موافقان و مخالفانی داشت که هر کدام دلایل خود را داشتند، ولی شاید مهمترین دلیل پیشنهاد پایان جنگ به امام (ره) از طرف مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، نامه محرمانه محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. در آن نامه آمده است: «ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح‌های لیزری و اتمی که از ضرورت‌های جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، می‌توان گفت: به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم.»

طی سال‌های بعد از جنگ تحمیلی تحلیل‌هایی مبنی بر این که زمان مطلوب برای پایان جنگ چه زمانی بود مطرح شده و دیدگاه‌های مختلفی در این خصوص وجود دارد، با این حال و فارغ از این تفاوت دیدگاه ها، نکته مهم این است که امام خمینی با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مانع از هر گونه تشتت در جریان‌های سیاسی کشور شد و فضا و بستری برای بازسازی اقتصاد جنگ زده و گام برداشتن به توسعه و آبادانی شکل گرفت.

فرمان بازنگری در قانون اساسی و همه پرسی

دومین مهمی که حضرت امام (ره) انجام دادند دستور بازنگری در قانون اساسی و فرمان همه پرسی بود. در آن مقطع احساس می‌شد وجود یا عدم وجود برخی قوانین مانع چابکی در تصمیمات اجرایی کشور است، بنابراین قانون اساسی هم در اصول و هم در مواد و تبصره‌ها تغییراتی به خود دید تا فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور بویژه در شرایط بازسازی روند منسجم تری داشته باشد.

امام (ره) ده سال پس از تصویب نخستین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۵۸، در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸، چهل روز پیش از درگذشت در نامه‌ای خطاب به آیت الله سید علی خامنه‌ای (رئیس‌جمهور وقت) هیأتی متشکل از ۲۰ چهره مذهبی و سیاسی و همچنین پنج نماینده به انتخاب مجلس شورای اسلامی را مأمور بازنگری و اصلاح قانون اساسی کرد که ریاست این گروه را مرحوم آیت الله علی مشکینی برعهده داشت.

هر چند امروز سه دهه از رحلت امام خمینی می‌گذرد با این حال منش و سیره عملی ایشان در مواجهه با شرایط و اتفاقات در خاطر سیاسیون و مدیران کشور مانده است و امروز هم می‌توانیم از این سیره عملی در شرایط کنونی استفاده کنیم. این امر منوط به درکی است که سیاستمداران و مدیران کشور از شرایط داخلی و خارجی کشور دارند.

واقع امر آن است که دشمن بر شکاف بین دولت و ملت سرمایه گذاری عظیمی کرده و علاوه بر این منزوی کردن ایران در عرصه بین المللی را در دستور کار قرار داده است. مقابله با این هجمه‌های بیرونی نیازمند انسجام در داخل است هم بین سیاسیون طیف‌های مختلف کشور و هم میان دولت و ملت. این امر نیازمند بهبود وضعیت معیشتی و نیاز‌های اولیه اقشار مختلف بویژه طبقات محرومی است که نقش اصلی را در انقلاب اسلامی دفاع مقدس و دوران بازسازی بر عهده داشتند. می‌توان با مراجعه به سیره و روش و منش امام خمینی برای برون رفت از شرایط موجود و مقابله با دشمنی‌ها با انقلاب اسلامی در آغاز دهه پنجم راهکار‌هایی اتخاذ کرد.

bato-adv
bato-adv
bato-adv