جنایت هولناک در پی رابطه پنهانی با زن متاهل

کارآگاهان دریافتند نامزد دختر دانشجو با زنی متأهل ارتباط پنهانی داشته است؛ با دستگیری و بازداشت سیامک، وی سرانجام به قتل هولناک نامزدش اعتراف کرد.
خیلی زود بقایای جسد به دستور بازپرس کشیک قتل به پزشکی قانونی منتقل شد. معاینه جسد نشان میداد قربانی قبل از سوختن در اثر خفگی به قتل رسیده است.
کشف راز جنایت
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با ردیابی آخرین تماسهای تلفن همراه مقتول دریافتند وی آخرین بار در محدوده حصارک کرج دیده شده که محل کار نامزدش است. از طرفی با بررسی دوربینهای محل، پلیس یک خودرو ۲۰۶ را که متعلق به زنی به نام فرانک بود شناسایی کرد. در ادامه کارآگاهان دریافتند سیامک، نامزد دختر دانشجو با این زن متأهل ارتباط پنهانی داشته است. با دستگیری و بازداشت سیامک، وی سرانجام به قتل هولناک نامزدش اعتراف کرد. با اعترافهای تکان دهنده مرد جنایتکار، مأموران فرانک را نیز به اتهام همدستی با او دستگیر کردند.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه، قاضی دهقان نماینده دادستان در شرح کیفرخواست گفت: در این پرونده متهم ردیف اول - سیامک - به مباشرت در قتل، آدم ربایی با وسیله نقلیه و سرقت طلاهای مقتول وجنایت بر میت متهم است. همچنین متهم ردیف دوم - فرانک- متهم است به معاونت در قتل، مشارکت در آدمربایی با وسیله نقلیه و دریافت اموال مسروقه مقتول که از قضات دادگاه اشد مجازات برای هر دو متهم را خواستارم. سپس پدر ومادر مقتول در جایگاه ایستادند و برای عاملان قتل دخترشان قصاص تقاضا کردند.
با مقتول کی آشنا شدی؟
مدتی از رابطه من با فرانک میگذشت که به درخواست خانوادهام به خواستگاری معصومه رفتیم و باهم عقد کردیم. حدود شش ماه از عقد ما میگذشت که یک روز من برای چیدن سیب به شهرستان رفتم، اما گوشیام پیش نامزدم جا ماند.
چرا تصمیم به قتل نامزدت گرفتی؟
درگیری من ونامزدم هر روز بیشتر میشد او میگفت که میخواهد شکایت کند و آبروی مرا ببرد. برای همین به او گفتم برای اینکه مشکل حل شود بهتر است تو خودت با این زن رودررو حرف بزنی تا ماجرا تمام شود. روز حادثه باز هم جرو بحثمان شد تا اینکه فرانک با خودرو ۲۰۶ به محل قرار آمد. نامزدم وقتی او را دید شروع به سرو صدا کرد من به زور او را داخل خودرو انداختم و جلو دهانش را گرفتم بعد با طناب سبزرنگی که در جیبم بود او را خفه کردم.
بعد از کشتن مرحوم به کجا رفتید؟
من در حالی که بشدت ترسیده بودم از فرانک خواستم به سمت آتشگاه برود.