(عکس) این مرد قاتل اجارهای است؛ با تبر محکم به دست پدرم زدم!

جوان ۲۴ ساله در همین لحظه روی زمین نشست تا چفتی پایین در راهروی منزل را برای جلوگیری از ورود مهاجم مسلح بیندازد که گلوله بر سینه اش جا خوش کرد و این گونه جنایت مسلحانه وحشتناکی رقم خورد.
به گزارش خراسان، چند دقیقه بعد وقتی یکی از مردان نقابدار در حیاط را به صدا درآورد، مرد ۲۴ سالهای از پلههای ساختمان پایین آمد و در حیاط را گشود، اما با دیدن مردان نقابدار به داخل منزل فرار کرد که در این هنگام یکی از نقابداران مسلح به تعقیب او پرداخت و در حالی که پلهها را با سرعت، پشت سر میگذاشت گلولهای شلیک کرد.
به گزارش اختصاصی خراسان، اگرچه «صادق-س» یکی از متهمان اصلی پرونده به ارتکاب جنایت اقرار کرد، اما هنوز یکی دیگر از مهاجمان نقابدار به نام مسلم متواری بود تا این که او نیز چند روز قبل و با شگردهای تخصصی کارآگاهان، دستگیر شد و در حضور سرهنگ بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) و سرهنگ نجفی (افسر تحقیق پرونده) به تشریح چگونگی این ماجرای وحشتناک پرداخت.
نامت چیست؟
چند سال داری؟
تا چه مقطعی تحصیل کردی؟
چرا؟
آخرش همه خسته شدند!
خانواده ات چند نفرند؟
پدرت چه کاره است؟
در مشهد؟
معتادی؟
متاهلی؟
یعنی چی؟
تاکنون چند بار به زندان رفته ای؟
اولین بار به چه جرمی دستگیر شدی؟
دو بار دیگر چرا به زندان افتادی؟
آن روز ماموران موتورسیکلتها را متوقف میکردند من هم سوار بر موتورسیکلت بودم که مامور انتظامی قصد داشت، موتورسیکلتم را به پارکینگ بفرستد من هم با او درگیر شدم و ...
آخرین بار نیز سال گذشته بود که نیروهای انتظامی از منزلم دو ظرف بزرگ مشروبات الکلی کشف کردند. من دو ظرف بزرگ پلاستیکی مشروب را خودم استفاده میکردم، ولی به اتهام فروش دستگیر شدم و بعد با سپردن وثیقه (سند ملکی) به دادسرا به طور موقت آزاد بودم که این حادثه (قتل) رخ داد.
چرا همه اعضای بدنت را به طرز وحشتناکی با چاقو و تیغ زخمی کرده ای؟
اعصابم به هم میریخت، دیگران هم با دیدن این وضعیت از من میترسیدند!
تحقیقات پلیس نشان میدهد که حتی افراد شرور خطرناک هم از تو میترسیدند؟
نه! ولی من کارهای خطرناکی انجام میدادم!
خیلی از زخمهای عمیق روی دست و سینه و شکمت هنوز شکاف دارد و خون آلود است، چرا؟
چرا؟
وقتی فرار کرد تو هم باز میگشتی! نمیشد!
خالکوبی شیر و گرگ روی دست و کمرت معنای خاصی دارد؟
نه! همین طوری! شیر و نوشته انگلیسی را در زندان و گرگ و دیگر موارد را در بیرون از زندان روی بدنم خالکوبی کردم!

چرا «محمد» را به انگلیسی خالکوبی کرده ای؟
خدمت سربازی هم رفته ای؟
چرا دیر ازدواج کردی؟
حالا که قتل انجام دادی؟
تو هوادار ما باش! خیلی زود گفتم باشه! برویم!

اما متهمان دیگر مدعی هستند که تو در چهار نوبت پنج میلیون تومان پول گرفته ای؟
نه! من پولی نگرفتم! ولی بعد از قتل زنگ زدم و گفتم باید ۱۰۰ میلیون تومان بدهید، چون قرار ما قتل نبود! با وجود این فقط ۲۰۰ هزار تومان هزینه تعمیر گوشی تلفن همراهم را دادند!
اگر قرار بود چاقو بزنی، چرا اسلحه برداشتی؟
دست پدرت را هم با تبر زدی؟
به خاطر یک درگیری خانوادگی، با تبر محکم به دست پدرم زدم!
برادرت را هم چاقو زده ای؟
وقتی پدرت را به طور وحشتناکی زخمی کردی چیزی نگفت؟
با متهمان دیگر این پرونده چگونه آشنا شدی؟
الان چه احساسی داری؟
چرا؟
حال و روز مرا ببینید!
تصاویر وحشتناکی از خونهای ریخته شده روی بدنت در گوشی تلفن بود؟ چرا؟
آن عکسها مربوط به زمان بعد از قتل است، چون عذاب وجدان داشتم. اعضای بدنم را با چاقو خط خطی کردم!