نجفقلی حبیبی مطرح کرد
بازار داغ پوپولیستها در آستانه انتخابات

اصولگرایان در دوران مدیریت خود اثبات کردند که به هیچ عنوان از عهده اداره کشور برنمیآیند و نهتنها به فکر توسعه کشور و معیشت جامعه نیستند، بلکه به چیزی جز قدرت نمیاندیشند. امروز نیز باید خطر بازگشت پوپولیسم را جدی گرفت، زیرا اکنون نظرسنجیها از اقبال ۱۲ درصدی مردم به روحانی و اصلاحطلبان و در مقابل، رأی ۲۶ درصدی به احمدینژاد حکایت دارد که این خود نشان از داغبودن بازار پوپولیسم است.
دانشجویان همواره موتور محرکه جامعه و جریان اصلاحات برای انتخابات به شمار میرفتند. امروز نگاه دانشگاهیان نسبت به اصلاحطلبان چگونه است؟
انتخابات یک رکن اساسی در نظام محسوب میشود، بهویژه در ایران با وجود همه مشکلات، باز هم این انتخابات است که اصل کلی نظام را سازماندهی میکند، اما مشکل اصلی اینجاست که اگرچه پیش از این به حضور دانشجویان در شئون مختلف ارج نهاده میشد؛ اکنون مدتی است که حضور دانشجویان در عرصههای مختلف به دلایل گوناگون به محاق رفته است، زیرا همچنان عدهای در تلاشاند تا دانشجویان را با مشغولکردن به امور خود و بیتوجهی به مسائل کشور منزوی و نگاهشان را از مشکلات داخلی دور کنند. مخالفان حضور دانشجو در عرصههای اجتماعی و سیاسی بر این باورند که دانشجو نباید در مسائل کشور دخالت داشته باشد، چراکه دولت هزینه میکند تا آنها به تحصیل علم بپردازند، درحالیکه اگر دانشجویان در امور مختلف حضور نداشته باشند چنانچه روزی در جایگاه مدیریتی قرار بگیرند بههیچروی نمیتوانند عملکرد مطلوبی از خود ارائه دهند. به همین دلیل هم تأکید بر این است که باید به دانشجو بیش از سایر جریانها و طیفهای اجتماعی بها داد، چراکه دانشگاه یکی از مطمئنترین کانونهای قدرت در ایران به شمار میرود که میتواند نیروهایی برای آینده مدیریتی کشور در شئون مختلف تربیت کند، بهطوریکه اکنون فارغالتحصیلان دانشگاه بهعنوان وزیر، استاندار و نماینده در قوا و دستگاههای مختلف در حال خدمت هستند؛ بنابراین برای اینکه دانشجو نیروی اجتماعی اثرگذاری باشد، باید به او فرصت حضور در همه عرصهها داده شود و از آزادی لازم برای ابراز عقیده و سخن برخوردار باشد. در این میان ممکن است گاه انتقادات تندی هم نسبت به وضعیت موجود داشته باشد و به مذاق برخی از مسئولان نیز خوش نیاید، اما در نهایت این انتقادات خسارتی به کشور وارد نمیکند.
واژه شکاف میان جریان دانشجویی و اصلاحات به نظر کمی اغراقآمیز است، اما بههرحال دانشجویان از جریان اصلاحات به دلیل رویکرد این جریان در برخی مسائل و عدم تحقق مطالباتشان دلخور و گلهمندند. به نظر حق هم دارند، زیرا به اعتمادشان خدشه وارد شده است، اما بااینهمه، مصالح ملی ایجاب میکند که جریانهای دانشجویی منتقد و ناراضی نیز در صحنه حضور فعال داشته باشند، چراکه با کنارهگیری از انتخابات مسئلهای حل نمیشود، بلکه بیشتر به صورتمسئله اضافه خواهد شد. به همین دلیل، جریان دانشجویی یکبار دیگر ناگزیر به حمایت از اصلاحات و آمدن به پای صندوق رأی است، زیرا تنها از طریق صندوق آرا بهعنوان یک راهحل مسالمتآمیز و دموکراتیک میتواند اعتراضات و خواستههایش را به گوش حاکمیت برساند.
معتقدید که دانشگاه از اصلاحطلبان به دلیل عدم تحقق مطالبات و حمایت از حسن روحانی دلخور است، در این صورت جریان اصلاحات چگونه میتواند برای رفع دلخوری و اعتمادسازی گام بردارد؟
اصلاحطلبان باید تلاش کنند در جلسات درونحزبیشان، مسائل را تبیین کنند. این جریان باید مشکلات جهانی را که روی امور داخلی کشور تأثیر گذاشته است مورد بررسی قرار داده و در نهایت باید برای برونرفت از این مشکلات راهحل معقول ارائه دهد.
در شرایط کنونی و با توجه به مشکلات موجود، اصلاحطلبان تا چه اندازه میتوانند برای سبد رأی خود روی دانشگاهیان حساب باز کنند؟
دانشجویان موتور محرکه انتخابات هستند. به نظر میرسد با وجود دلخوریها، همچنان اصلاحطلبان میتوانند روی دانشجویان حساب باز کنند. اگرچه آنها از وضعیت موجود و محققنشدن خواستههایشان گلهمندند، اما بعید به نظر میرسد در انتخابات حضور کمرنگی داشته باشند؛ زیرا دانشگاهیان میدانند که برای آینده کشور و عبور از مشکلات، هیچ راهحلی مطلوبتر از صندوق رأی وجود ندارد؛ چراکه اداره مطلوب کشور و اصلاح امور، نیازمند رویکارآمدن مجلسی توانمند است. اگرچه تصور برخی جریانهای سیاسی این است که از حضورنداشتن دانشجویان پای صندوق رأی سود خواهند برد، اما این منافع مقطعی و به زیان مصالح کشور و همه جریانهاست. کاهش مشارکت دانشجویان و به تبع آن سایر جریانها، هم شانس رویکارآمدن مجلسی توانمند و کارآمد را از جامعه ایران خواهد گرفت، هم باید در انتظار وضعیتی بهمراتب بدتر از مجلس نهم بود؛ بنابراین حضور دانشجویان در انتخابات امری ضروری است؛ زیرا دانشجویان هستند که به مردم امید و خوراک فکری میدهند. این بار هم جریانهای دانشجویی باید به جامعه بگویند با کنارهگیری از صندوق رأی، کشور تعطیل نمیشود، بلکه در نهایت بازهم عدهای سر کار خواهند آمد که حضور آنها در مجلس به نفع کشور و مردم نیست. آیا برایتان تفاوتی ندارد که چه گروه و افرادی بر کرسیهای مجلس خواهند نشست یا برعکس تلاش خواهید کرد توانمندترین و دلسوزترین افراد روی کار بیایند.
بهطورقطع اقدامات انقباضی روی مشارکت دانشجویان تأثیرگذار است. به همین دلیل امید میرود که دستگاه قضا در اقدامات جدید خود به افزایش مشارکت دانشجویان در پای صندوقهای رأی کمک کنند. زیرا عدم حضور و پیروزی یک اقلیت شاید مدتی برای جناح برنده خوشایند باشد، اما پس از آن همه مشکلات کشور به نام آن جریان ثبت میشود و او باید پاسخگو باشد. علاوه بر این، هیچ جریانی از اداره نامطلوب کشور و تشدید مشکلات سود نمیبرد. درحالیکه اکنون مشکلات کشور بین دو جناح حاکم در مجلس و دولت تقسیم میشود و هر دو جناح موظف به پاسخگویی و ارائه راهحل هستند. چه بسا رویکرد انبساطی و گشایشهای معقول و منطبق با آرمانهای جمهوری اسلامی در برخی امور میتواند به حضور جریانات خوشفکر دانشجویی در پای صندوقهای رأی کمک کند. از این رو، جریانات سیاسی باید پابهپای دستگاههای دولتی و نهادهای حکومتی همه تلاششان را جهت ترغیب جامعه برای آمدن پای صندوقهای رأی به کار ببرند.
اساسا جمهوری اسلامی بر پایه سه رکن اصلی آزادی، استقلال و جمهوریت بنیانگذاری شده و انتخابات میدان اصلی ظهور آزادی است. جمهوریت نیز بر مبنای حضور و رأی اکثریت در انتخابات مفهوم پیدا میکند و استقلال هم با وجود آزادی و جمهوریت صورت حقیقی به خود میگیرد.
در شرایط کنونی جنبش دانشجویی را چگونه باید مجاب کرد که در انتخابات حضور پیدا کنند؟
جنبش دانشجویی قبل از هر چیز تجربه دوران احمدینژاد را باید به یاد بیاورد. عدم حضور و حتی کاهش مشارکت در انتخابات، شرایط را بهمراتب بدتر از دولت نهم و دهم میکند و یک بار دیگر کشور به دست تندروها و افراد ناآگاه و غیرمتخصص خواهد افتاد. اکنون با وجود سیاستهای محتاطانه و آگاهانه دولت روحانی باز هم شاهد تحریمهای ناجوانمردانه آمریکا علیه ایران هستیم؛ چنانچه جریانهای دانشجویی منتقد و مردم نخواهند در انتخابات حضور پیدا کنند، یک بار دیگر سکان مدیریت کشور به دست تندروها خواهد افتاد در این صورت باید در انتظار وضعیتی بهمراتب سختتر از مجلس نهم بود. البته دانشجویان جز مصلحت کشور و توسعه ملی چیزی نمیخواهند و آنچه برای جریانهای دانشجویی اهمیت دارد، حیثیت بالای ملی است به همین دلیل باید زمینه مشارکتشان در انتخابات فراهم شود.
عارف بهعنوان یک چهره دانشگاهی و البته اصلاحطلب تا چهاندازه میتواند در ترغیب دانشجویان برای حضور در انتخابات مؤثر واقع شود؟
عارف بهعنوان یک چهره دانشگاهی میتواند مؤثر باشد، اما تنها تعامل او با جریانهای دانشجویی کافی نیست بلکه سایر اصلاحطلبان هم باید برای جلب اعتماد دانشجویان پا پیش بگذارند. عارف و سایر اصلاحطلبان از طریق صدور بیانیه، برگزاری نشست و گفتگو با نهادهای قانونی کشور میتوانند ابزار و امکانات لازم را برای حضور دانشجویان و سایر جریانهای اجتماعی فراهم کنند. وقتی سختگیریها در رابطه با تأیید صلاحیتها کاهش یابد و نامزدهای اصلح و کارآمد در عرصه حضور داشته باشند بهطورقطع دانشجویان به صحنه آمده و لایههای مختلف جامعه را هم با خود بسیج خواهند کرد. علاوه بر این، اصلاحطلبان باید نسبت به تحقق مطالبات دانشجویان بهویژه آزادیهای سیاسی و اجتماعی نظیر برگزاری کرسیهای هماندیشی و عدم برخوردهای قضائی با حساسیت بیشتر اقدام کنند. چراکه بهجای برخورد سختگیرانه با دانشجویان میتوان با تذکر هم مشکل را حل کرد. این انتظار که دانشجو خطایی نکند درعینحال هم فعالیت اجتماعی و سیاسی داشته باشد، انتظار دور از ذهنی است. حال آنکه وقتی دانشجو در فضا حضور داشته باشد ایمانش به مدیریت کشور افزایش مییابد و نسبت به مشکلات و بحرانهای داخلی کشور با آگاهی بیشتری برخورد میکند؛ بنابراین همانطور که در برجام تلاش شد تا از طریق گفتگو مشکلاتمان را با کشورهای بزرگ جهان حل کنیم در داخل نیز جریانهای سیاسی و اجتماعی مختلف و حاکمیت باید به گفتگو با یکدیگر بپردازند تا بتوان به راهحلهای مطلوب دست یافت. به همین دلیل باید قدرت چانهزنی در داخل افزایش یابد.
بهعنوان سؤال پایانی، مشارکت مشروط برای تأیید صلاحیت اصلاحطلبان شناختهشده اگر به یک استراتژی در انتخابات مجلس تبدیل شود، ما شاهد رویکارآمدن چه مجلسی خواهیم بود و جایگاه پایداریها در آن چگونه خواهد بود و در سال ۱۴۰۰ از دل چنین مجلسی چه دولتی خارج خواهد شد؟
چنانچه رد صلاحیتها افزایش یابد و فقط اکثریت یک جناح سیاسی خاص وارد مجلس شود؛ مسلما آن جناح سیاسی پیروز راهی را خواهد پیمود که مطابق با فلسفه سیاسی و اجتماعیاش است. در این صورت نمیتوان به آینده کشور چندان خوشبین بود. جریان مقابل همواره مدعی پایبندی بر اصول، مذهب و اخلاق بوده است، درحالیکه تلخترین حوادث ممکن در دوران مدیریتشان رخ داده است؛ بهطوریکه کشور همچنان با ریشههای فساد، رانت و اختلاس آن دوره دستبهگریبان است؛ بنابراین چنانچه تجربه دولت احمدینژاد تکرار شود، آنها باز هم با ادعای عدالتطلبی ثروت کشور را میان عدهای خاص تقسیم خواهند کرد؛ به همین دلیل نباید اجازه داد که این جریان با شعارهای پوپولیستی و معیشتی به قدرت بازگردند.