نگاهي به رابطه ايران و آمريكا ۴۰ سال بعد از آزادي گروگانها
نگاهی به روابط ایران و آمریکا؛ ۵۲ نفر در برابر ۵۲ نقطه

۳۰ دیماه ۱۳۵۸، ۵۲ گروگان باقیمانده آمریکایی آزاد شدند؛ درست ۴۰ سال پیش در چنین روزی. اما مسئله ایران و آمریکا حلوفصل نشد.
با همه اینها، ۳۰ دیماه ۱۳۵۸، ۵۲ گروگان باقیمانده آمریکایی آزاد شدند؛ درست ۴۰ سال پیش در چنین روزی. اما مسئله ایران و آمریکا حلوفصل نشد. آنچنان که در بحبوحه حوادث اخیر عدد ۵۲ دوباره تکرار میشود. دونالد ترامپ بعد از ترور سردار سلیمانی هشدار میدهد که «در صورت تهدید شهروندان یا منافع کشورش، ۵۲ نقطه ایران هدف قرار خواهد گرفت... ما ۵۲ سایت ایران را (نمادی از ۵۲ آمریکایی که ایران سالها پیش گروگان گرفته بود)، هدف قرار میدهیم...».
همین اشاره کافی است که بگوییم قصه گروگانگیری و تسخیر سفارت هنوز زنده است. ایران و آمریکا این روزها، یکی از بدترین دوران خود را میگذرانند؛ دورانی که شاید پاییز سال ۹۲ تصور میشد از آن عبور کردهایم. اما اکنون در میانه زمستان سال ۹۸ باید گفت: هنوز این گره ناگشوده مانده است.
مذاکره در دولت موقت
ایران و آمریکا بعد از ماجرای سفارت وارد دورانی از رکود و رخوت شدند، تلاشهای اعضای دولت موقت برای حلوفصل موضوع ناکام ماند و مذاکره با آمریکا به تابویی تبدیل شد که اکنون به شکلی دیگر رخ داده است. مهندس بازرگان در دوران ریاست خود، تلاش داشت تا زمینه برقراری روابط مستحکم و دوجانبه با آمریکا را فراهم آورد؛ سیاستی که ازسوی ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه او دنبال میشد.
ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت، در میزگردی شرایط آن زمان را اینگونه توصیف میکند: «رهبران انقلاب اسلامی از سه کانال با آمریکاییها مذاکره میکردند؛ شورای انقلاب و دکتر بهشتی با سفیر آمریکا در تهران و امام خمینی با فرستاده رئیسجمهور فرانسه در نوفللوشاتو. پس از پیروزی انقلاب هم هیچیک از رهبران انقلاب، مخالف مذاکره با آمریکا نبودند؛ چنانکه وقتی درخواست سایروس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا، برای دیدار با او در جلسه مشترک هیئت دولت و شورای انقلاب مطرح شد، کسی با آن مخالفت نکرد».
آخرین سفیر
آبان ۹۲ به بهانه مرگ ویلیام سالیوان با ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت، گفتوگویی داشتیم که او درباره این سفیر میگفت: «رابطه ویژهای میان دولت آمریکا و بهتبع آن سفیر آن دولت، در ایران با شاه وجود داشت. اسناد و شواهد حاکی از این است که مشورتهای دائمی بین شاه و مقامات آمریکا صورت میگرفت... در زمان پیروزی انقلاب، سولیوان سفیر آمریکا در ایران بود. دولت موقت به او آگریمان یا پذیرش نداده بود. بهعلاوه اینکه او حدود یکماه بعد از پیروزی انقلاب از ایران رفت.
یزدی البته درباره سفیری که ازسوی آمریکا به دولت موقت معرفی شد، توضیح داد: «هنگامی که من به وزارت امورخارجه رفتم، سالیوان ایران را ترک کرده بود و دولت آمریکا آقای کاتلر را بهعنوان سفیر جدید معرفی کرده بود. به دستور من کاردار سفارت ایران در واشنگتن گزارشی از سوابق آقای کاتلر تهیه کرد و فرستاد.
با این اوصاف اسناد نشان میدهد که زبیگنیو برژینسکی، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا که با سایرس ونس، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده بر سر نحوه مواجهه با تحولات ایران اختلاف نظر داشت، در خاطرات خود نوشته است که با آقای سالیوان هم اختلاف پیدا کرده بود و دامنه این اختلاف به درگیری لفظی هم رسیده بود.
میتوانستیم توافق کنیم
نام برژینسکی با انقلابیون ایران و مذاکرات الجزایر گره خورده است. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا سال ٨٧ در دانشگاه ملی امور دفاعی آمریکا میگوید: «دیدار میان زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران ریاستجمهوری جیمی کارتر و مهدی بازرگان در شهر الجزیره خشم گروههایی در تهران و گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا را به دنبال داشت.
نخستوزیر (مهندس بازرگان)، وزیر دفاع (مصطفی چمران) و وزیر خارجه (ابراهیم یزدی) ایران خواستار ملاقات با برژینسکی شدند که برای مراسم بیستوپنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره به سر میبرد و من هم با او بودم. برژینسکی از من خواست برای یادداشتبرداشتن همراهش بروم». خرداد ۹۶ برژینسکی، مشاور کارتر درگذشت.
اما تیم مذاکرهکننده از الجزایر بازگشت و سه روز بعد گروهی دانشجو، سفارت آمریکا را تسخیر کردند. یزدی در پاسخ به این سؤال که فکر این اتفاق را میکردید، میگوید: «در ایران به همان اندازه که گروهی میخواستند با آمریکاییها به توافق برسیم، کسانی هم بودند که نمیخواستند.
یزدی میگفت: «به نظر من ما میتوانستیم با آمریکاییها توافق کنیم. به نفع ما هم بود که {آن زمان} با آمریکاییها توافق کنیم»؛ همانطور که در خاطرات مهندس بازرگان هم هست که درباره موضوع قراردادهای سلاح و پولهایی که در حسابهای آمریکایی هست، صحبت کردند. مسائلی که شاید اگر در الجزایر حل میشد وضعیت به این گونه باقی نمیماند.
آمریکا برای آزادی گروگانها عملیات طبس را طراحی کرد، عملیاتی آمریکایی برای آزادی گروگانها که با توفان شن مواجه شد.
چند ماه بعد از افتتاح مجلس در خردادماه ۱۳۵۹ در نامهای از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی تصمیمگیری درباره گروگانهای آمریکایی به مجلس سپرده شد. دولت پروسه اجرائی رسیدن به یک توافقنامه با ایالات متحده آمریکا را برعهده داشت. با توجه به قطع رابطه سیاسی بین دو کشور از سوی آمریکا، دولت الجزایر بهعنوان حافظ منافع جمهوری اسلامی ایران واسطه رسیدن به تفاهم نهایی بود.
بعد از آزادی گروگانها، ماجرای مکفارلین تنها ارتباط مخفیانه دوباره ایران و آمریکا بود که آنهم به فضاحتی سیاسی در آمریکا منجر شد.
از پاییز ۵۸ تا پاییز ۹۲
رابطه دو کشور مسکوت ماند تا پاییز ۹۲، اگرچه در این بین، تحریمها و قطعنامههایی بود که یک به یک از ماجرای سفارت تا پرونده هستهای و موضوعات حقوقبشری علیه جمهوری اسلامی ایران صادر میشد. با این اوصاف پاییز ۹۲، حسن روحانی در مسیر منهتن تا فرودگاه مکالمه تلفنی ۱۹ دقیقهای با باراک اوباما داشت.
اما برجام به تعبیر میرمحمود موسوی، دیپلمات باسابقه ایرانی «سنگی میان رودخانه بود» و نتوانست مسئله رابطه دو کشور را حلوفصل کند. اگرچه از ابتدا نیز چنین مأموریتی بر این مذاکره بار نشده بود.
با این اوصاف خروج آمریکا از برجام همه معادلات را بر هم زد، آمریکای دونالد ترامپ در میانه کارزاری قرار گرفته که همه چیز را به نحوی عجیب، پیچیده کرده است. صدور دستور ترور سردار سلیمانی حتما سختترین فراز رابطه دو کشور است که نمیتوان آیندهای برای آن متصور شد.