آرش قربانی سپهر*؛ جنگ جهانی سوم در صورتی به وقوع خواهد پیوست که حتی یک گلوله شلیک نخواهد شد. در ارائه این موضوع پرسشهای ژرفی ذهن جهانیان را به اندیشیدن وا میدارد. اندیشیدن به معنای آنکه پرسشی بیان شود و یا اینکه بتوان به طور درست پاسخ پرسشی را داد که در این بین، پرسشهای زیر در کارزاری از، چون و چراهای هزاره نوین مطرح میباشد.
۱) آیا کشورهای قدرتمند جهان در پِی نابودی کره خاکی و آینده بشریت برآمدهاند؟
۲) آیا کشورهای قدرتمند جهان، جایی دیگر برای سکونت خود یافته-اند و در پِی نابودی کره زمین هستند؟
۳) آیا بشریت به آن نقطه از زمان زیست خود رسیده است که باید همگان نابود شوند؟
۴) آینده خطر جنگ جهانی سوم به صدا درآمده است؟
۵) چگونه میتوان از فاجعه قرن ۲۱ «شیوع ویروس کرونا» جلوگیری کرد؟
۶) آیا فاجعه کنونی قرن ۲۱ نتیجه میل به بقاء انسانهاست و یا گروهی در پی آنند که آینده زیست بشریت را دچار مشکل کنند و در پی آن به سودهای کلانی دست یابند؟
حال با بیان پرسشهای فوق، بسیاری از تحلیلگران باید به پاسخ پرسشهای فوق بپردازند و جهانیان را آگاه سازند که بشر در آینده با چه جهانی برای زیست خود رو به رو خواهد بود.
در گام نخست نیاز است بیان کنم که کار ژئوپلیتیسین ترسیمی از آینده جهان است. اینکه رخدادهای کنونی شکل گرفته در این کره خاکی چه سرنوشتی را برای آینده این جهان رقم خواهد زد. اما باید بگویم دیدگاههای بسیاری به این بحث پرداختهاند که جنگ جهانی سوم، جنگ بر سر آب خواهد بود. اما یافتهها از رخداد شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان نشان داد که بشریت در حال مقاومت با این ویروس هستند که میتوان گفت: جنگ جهانی سوم، جنگ بیولوژیک است نه جنگ بر سر دستیابی به منابع آب.
بهتر است که در این نوشته چند مثالی را بیان کنم، مثال انسانی، یک کشتی مسافربری حدود ۱۰۰ مسافر دارد و کشتی در دریا شناور است، اما مسافران کشتی متوجه آن میشوند که کشتی سوراخ و در حال غرق شدن است. در این کشتی دو قایق وجود دارد که هر کدام ظرفیت ۵ نفر دارد؛ لذا از میان ۱۰۰ نفر مسافرین کشتی، افرادی سوار قایق خواهند شد که دارای قدرت بیشتر از بقیه مسافران باشند که در این صورت ۱۰ تن نجات پیدا خواهند کرد و ۹۰ نفر قربانی خواهند شد. این مثال بیان میکند که انسانها میل به بقاء دارند و برای بقاء بیشتر خود در برابر دیگر انسانها به رقابت میپردازند و در این میان هر که از قدرت بیشتری برخوردار باشد، بقاء بیشتری خواهد داشت.
مثالی دیگر از حیوان، در یک مرداب حدود ۱۰۰۰ قورباغه متولد میشوند، اما مرداب ظرفیت زندگی این تعداد قورباغه را ندارد، اما این قورباغهها که با یکدیگر خواهر و برادرند با یکدیگر به نتیجه میرسند که ۵۰۰نفر آن، ۵۰۰ نفر دیگر را بخورند تا اینکه تعدادی از خواهر و برادرها در این مرداب بقاء داشته باشند.
این دو مثال نشان از آن دارد، بوم کره خاکی که ما در آن قرار داریم با نشانههایی به ما، زنگ خطر زیست بشر را اعلام میکند، اما بدون آنکه توجهی به آن داشته باشیم و از سوی دیگر برای سامان دادن این گوی خاکی هیچ تلاشی نمیکنیم.
در سال ۱۳۹۵ یاداشتی با تیتر «ترامپ تهدیدی برای آینده جهان» در سایت خبری جغرافیای سیاسی به اشتراک گذاشتم که در آن متن نوشتم در پس زمینههای تصمیمات ترامپ مفهومی با عنوان «نژادپرستی» قرار دارد. در آن زمان بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان در ایران بر آن باور بودند که ترامپ گزینه مناسبتری برای ریاست جمهوری آمریکا میباشد، اما با نوشتن آن متن گفتم که رئیس جمهور شدن ترامپ زنگ خطری برای آینده بشریت خواهد بود، اما زیاد به آن توجهی نکردند و سناریوها را مبتنی بر آن پی ریزی نکردند.
در سخنرانی دیگر خود در دانشگاه خوارزمی در خردادماه سال ۱۳۹۸ در همایش بینالمللی تغییراقلیم به این نکته اشاره کردم که بشریت وارد دوران تازهای از زیست خود شده است که در این بین باید ماسکها در دست باشد، زیرا تغییر اقلیم زمینه رخداد بحرانهای بسیاری را برای آینده زیست بشریت رقم زده است که در مقالهای با عنوان «نگرشی امنیت پژوهانه به بحرانهای پایهای قرن ۲۱» بیان کردم. اما در آن همایش بیان کردم که شیوع ویروسها و بیماریهای عفونی کشنده با توجه به تغییراقلیم نزدیک است و رسانههای به جای آنکه تبلیغات تجاری داشته باشند، بهتر است که این فجایعی که برای آینده بشریت رقم خواهد خورد به تصویر بکشند تا جهانیان آگاهی یابند که چگونه باید با بوم کره خاکی، جایی که در آن زیست میکنند، رفتار نمایند.
اما به سراغ موضوع اصلی خود، با محوریت جنگ بیولوژیک که میتوان از آن به عنوان جنگ جهانی سوم یاد کرد، میآیم تا بلکه دوباره زنگ خطر را به تمامی جهانیان اعلام نمایم. خطری که شاید بشریت تا به حال کمتر به خود دیده باشد.
شایان ذکر است در ۱۵۰ سال گذشته جمعیت کره خاکی ۳ میلیارد تن بود که این جمعیت در سال ۲۰۲۰ نزدیک به ۸ میلیارد تن میرسد. اما در این آمار نکته ارزشمندی وجود دارد که نباید از آن غافل ماند بهطوریکه هیچ یک از جمعیت ۱۵۰ سال گذشته در حال حاضر در جهان وجود ندارد پس میتوان گفت: هیچ یک از جمعیت ۸ میلیاردی کره زمین در ۱۵۰ سال آینده وجود نخواهد داشت.
ارائه این رویکرد به ما این را میرساند که جهانیان به زمانی که در آن حضور دارند میاندیشند و در پی آنند که چگونه میتوان وضعیت حال حاضر خود را در رقابت با دیگران بهتر ساخت. اما این بهتر شدن نشان از بهبود دادن وضع کره خاکی نیست بلکه بهبود زندگی و تجملی شدن آن است که هر اندازه بشر زندگی تجملی را برگزیند به همان میزان بوم کره خاکی رو به نابودی میرود که در کتاب مقدمهای بر فلسفه علم جغرافیا آن را به طور کامل ترسیم و بیان نمودهام که نتیجه آن نابودی و پایان زیست بشر در قرن ۲۱ است.
بهتر است برای بیان نمودن فاجعه هزاره نوین، کمی به گذشته بشر بگردیم. جنگ جهانی اول در تاریخ ژوئیه ۱۹۱۴ تا ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ رخ داد که در این بین بسیاری از کشورها، درگیر این جنگ خانمانسوز شدند. اما لازم است که اشاره کنم اعداد و ارقام کشتههای جنگ جهانی اول به دلایلی با واقعیت فاصله دارند.
با این حال طبق آمار و ارقام ثبت شده میتوان گفت: تعداد کشتهها در میان نظامیان ده میلیون نفر و همچنین آتش جنگ جان ده میلیون غیرنظامی را هم گرفته است. اما جنگ جهانی دوم، دومین جنگ جهانی بود که از سال ۱۹۳۹ تا سال ۱۹۴۵ ادامه یافت. این جنگ تلفاتی در حدود ۵۰ تا در برخی برآوردها ۸۰ میلیون نفر را داشته است و خونینترین جنگ تاریخ بشریت است که چیزی در حدود ۲.۵% از کره زمین در آن جان خود را از دست دادند.
از تلفات جنگ جهانی دوم چیزی در حدود ۳۸ تا ۵۵ میلیون نفر مربوط به افراد غیرنظامی بوده است و مابقی نیز مربوط به افراد نظامی بوده است. اشتراکاتی که میان دو جنگ جهانی اول و دوم وجود داشت اول این بود که تعدادی از کشورها در پی توسعه سرزمین و بقاء بودند و دوم اینکه از سلاحهای شیمیایی و در نهایت بمب هستهای استفاده کردند.
پس از جنگ جهانی دوم، دانشمندان گفتند که اگر بشر در جنگ بعدی از بمبهای هستهای استفاده کند به دلیل گستره تخریب کره زمین و پدیدههای انسان ساخت دیگر زیستن در کره خاکی برای بشر ناممکن خواهد بود که در این بین کشورهای قدرتمند جهان در پی آن بودند که دنبال جایی دیگر برای زندگی خود باشند که در صورت نابودی کره خاکی تعدادی از نسل انسان را به آنجا منتقل سازند که نتیجه آن، ساخت سفینه فضایی برای کاوشگری در کرههای دیگر است، اینکه آیا عوامل حیات در کرههای دیگر وجود دارد تا بتوان ادامه نسل انسان را پس از نابودی کره زمین به آنجا منتقل کرد تا بقاء انسان در کره دیگر ادامه یابد که در این بین کشور آمریکا، روسیه، چین از جمله کشورهایی هستند که به دنبال راه نجات هستند.
اما ما امروز با سناریو دیگری روبه رو هستیم، سناریویی که در آن بیان شده است در کره دیگری حیات وجود ندارد که انسان بتواند در آنجا زیست کند و ادامه بقاء خود را به آنجا منتتقل سازد. در این بین اتاق فکر کشورهای قدرتمند جهان برای ادامه بقاء انسان تشکیل و سناریو کاهش جمعیت کره خاکی «مرگ خاموش» مرگی بدون شلیک حتی یک گلوله مطرح شد که این را میتوان از رخدادهای کنونی دانست.
بهطوری دیگر، بسیاری از قدرتمندان جهان در پی آنند کره خاکی را برای خود حفظ کنند و در این بین از بسیاری از دانشمندان برای کاهش جمعیت کره زمین بهره میگیرند تا بتوان بهطور فراگیر جمعیت کره زمین را کاهش داد نه اینکه در یک قسمت جمعیت کم و قسمت دیگر جمعیت زیادی دارا باشد. زیرا آنان فهمیدهاند که کره زمین ظرفیت ۸ میلیارد تن را ندارد و باید این جمعیت را به نصف رساند تا بتوان از نابودی آن جلوگیری به عمل آورد که شاید بتوان گفت: استفاده از بیماریهای عفونی بهعنوان جنگافزار بیولوژیکی، به عنوان تنها راه حل این قدرتمندان برای کاهش جمعیت کره زمین میباشد، غافل از آن که با همهگیر شدن این بیماری، جهان به نابودی کشیده خواهد شد بهطوریکه درهمتنیدیگی میان زیست تمام انسانهای کره زمین و طبیعتی که در آن زیست میکنیم، وجود دارد.
در پایان باید اشاره نمایم اگر وضع به همین شکل ادامه یابد، ویروس کرونا زندگی بشر را با چالشی جدی مواجه میکند. بهطوریکه وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی تمام کشورها مختل خواهد شد و کشورها دیگر نمیتوانند آن را کنترل کنند و این ویروس سراسر جهان را دربر خواهد گرفت و بر روی بدن انسانها ماندگار خواهد شد و بهطوری میتوان گفت: اگر به فکر درمان آن نباشیم، فاجعه قرن به دست خود انسان برای نابودی انسان رقم خواهد خورد و چیزی در حدود ۵۰ درصد کره زمین قربانیان آن خواهند بود و تعدادی دیگر که باقی میمانند تا زمانی که زندهاند عوارض آن بر بدنشان باقی خواهد ماند. اما اگر احتمال شروع جنگ جهانی سوم با استفاده از جنگ بیولوژیک باشد باید بگویم که اندک انسانهایی زنده خواهند ماند و آنانی که زنده خواهند ماند همان کسانی هستند که شروع کنندگان این جنگ در کره خاکی در هزاره نوین هستند.
بنابراین، جهانیان زمانی میتوانند این ویروس را نابود و کنترل کنند که دارایان به نداران و دانندگان به نادانان کمک کنند تا بتوان از جنگ جهانی سوم، جنگ بیولوژیک جلوگیری به عمل آورد.
*دانشجوی دکتری ژئوپلیتیک دانشگاه خوارزمی و برگزیده بنیاد ملی نخبگان در سال تحصیلی ۹۸-۹۹