حسن رسولی گفت: معتقد هستم تلازم قطعی بین اختیار و مسؤلیت در اداره امور کشور یک اصل مسلم مدیریت است، باید به انتخاب و تشخیص رئیس جمهور احترام بگذاریم، اگر نقد مشوقانهای به ذهنمان میرسد آن را مطرح کنیم و دعا کنیم که دولت موفق باشد.
حسن رسولی، عضو جبهه اصلاحات میگوید؛ امیرعبداللهیان سابقه حضور در وزارت امور خارجه را دارد، ولی به نظر من از جهت شرایط احراز این سمت به خصوص در فضای پیچیده مذاکرات جاری فاصله زیاد و معناداری با آقای ظریف دارند مگر اینکه سایر بخشهای همکار کاستیهای مدیریتی ایشان را جبران کند.
به گزارش خبرآنلاین، حسن رسولی از چهرههای سیاسی اصلاح طلب، شرایط کشور را سخت میدانند و بر این باور است که رئیسی در بدترین شرایط پس از انقلاب مسئولیت اداره کشور را برعهده گرفته اند.
او میگوید؛ «ما اصلاح طلبان انتظار نداشته و نداریم که آقای رئیسی از بین چهرههای شاخص اصلاح طلب با توجه به مطالبات سنگین جناحی که متوجه ایشان است افرادی را برگزیند که البته اگر چنین میبود حتما بر کارآمدی دولت ایشان افزوده میشد»
رسولی تاکید میکند؛ «بهتر بود رئیسی به شعار مستقل بودنش عمل میکرد»
مشروح مصاحبه با حسن رسولی از چهرههای سیاسی اصلاح طلب را میخوانید؛
آقای رسولی! ارزیابی تان از لیست پیشنهادی وزرای آقای رئیس جمهور چیست؟
اعضای کابینه آقای رئیس جمهور همانند بازیکنان یک تیم فوتبال هستند که علاوه بر برخورداری یکایک اعضا و بازیکنان از تخصص، توانمندی و تجارب لازم چنانچه از حداکثر انسجام و همگرایی از یک سو و تبعیت هوشمندانه از رئیس دولت به عنوان سرمربی تیم دولت برخوردار باشند هم وظایف کلان و فرابخشی دولت بهتر عملیاتی میشود و هم به بخشهای مختلف به دلیل هماهنگی و همپوشانی بین بخشی توفیقات بیشتری حاصل میشود.
بنابراین رئیسی در بدترین شرایط پس از انقلاب مسئولیت اداره کشور را برعهده گرفته اند طبعا متناسب با این مسئولیت سنگین باید اختیار داشته باشند که بر اساس این دو ویژگی همکاران خود را برگزینند.
اینکه از اعضای سابق دولت کسی باشد یا نباشد به هدف گذاری و راهبردهایی که رئیس جمهور مطرح کردند بستگی دارد، طبعا اگر ترکیب کابینه، ترکیبی بود که نمایانگر دولت وحدت ملی وعده داده شده توسط ایشان بود، مناسبتر بود چرا که در عمل این ترکیب اجرایی شدن رویکرد جناب آقای رئیسی را تصدیق میکرد.
یکی از مشکلاتی که از نظر من نظام اداری و اجرایی کشور ما از آن رنج میبرد سایه سنگین سیاست بر مدیریت و اداره کشور است.
طبعا ما اصلاح طلبان انتظار نداشته و نداریم که رئیسی از بین چهرههای شاخص اصلاح طلب با توجه به مطالبات سنگین جناحی که متوجه ایشان است افرادی را برگزیند که البته اگر چنین میبود حتما بر کارآمدی دولت ایشان افزوده میشد، من یادآوری میکنم، سال ۷۶ وقتی که آقای خاتمی با بالاترین رای و بالاترین ضریب مشخص یعنی ضریب قریب به ۸۰ درصد و با بیش از ۲۰ میلیون رای در آن زمان رئیس جمهور شدند، ایشان از نفر دوم دولت جناب آقای هاشمی یعنی مرحوم آقای دکتر حبیبی خواهش کردند که همچنان در دولت بمانند.
طبعا ماندگاری مرحوم آقای دکتر حبیبی علاوه بر اینکه انتقال تجارت دولتهای دوگانه مرحوم آقای هاشمی را به دولت جدید تسهیل میکرد، روشهای مختلف را هم از حیث ارتباط و انسجام هدف گذاریها و تصمیم گیریها پشتیبانی میکرد که با صدمات ناشی از جابه جایی تمام عیار در قوه مجریه برخوردار نباشد، ولی طبعا با توجه به شرایط فعلی این آرزو هرچند مطلوب است، ولی انتظار اصلاح طلبان نیست، اما در بین گروههای مختلف جریان اصولگرا و حتی کسانی که در دولت گذشته بودهاند شخصیتهایی هستند که میتوانستند یک تصویر متنوعی را از دولت جناب آقای رئیسی به نمایش بگذارند.
به نظر من اگر رئیسی به تفکیک بین سیاست و اداره اقدام میکردند و به یکی از مصوبات شورای عالی اداری کشور در دهه ۸۰ که در آن زمان بنده عضویت داشتم عمل میکردند، در آن مصوبه پستهای سیاسی دولت هم در مرکز و هم در استانها و شهرستانها تعریف شد و توصیه و مصوب شد که در انتصاب شاغلین سمتهای غیر سیاسی از متخصصین، کارشناسان و کسانی که در آن بخش صاحب نظر هستند استفاده شود، مثلا وزیر راه و شهرسازی کشور ماموریتهایی که برعهده دارد کاملا ماموریتهای اجرایی، عملیاتی و تخصصی است و در زمره پستهای غیر سیاسی این جایگاه قرار میگیرد و البته سمتی مثل وزیر کشور متقابلا در زمره پستهای سیاسی است.
اگر این تفکیک توسط دولت آقای رئیسی که دولت خودشان را دولت وفاق ملی اعلام کردند و اعلام کردند که من مستقل آمده ام و مستقلانه تصمیم میگیرم، اگر این در عمل رعایت میشد به نظر من هم به نفع دولت و هم به نفع کشور بود.
اما به هر حال از آنجایی که من معتقد هستم تلازم قطعی بین اختیار و مسؤلیت در اداره امور کشور یک اصل مسلم مدیریت است، باید به انتخاب و تشخیص رئیس جمهور احترام بگذاریم، اگر نقد مشوقانهای به ذهنمان میرسد آن را مطرح کنیم و تلاش کنیم و دعا کنیم که دولت آقای رئیسی در شرایط پر مساله امروز ایران موفق باشد.
به نظر من امروز بیش از گذشته بین موفقیت قوه مجریه و کارآمدی رئیس جمهور، تحکیم نظام و کارآمدی نظام، تجانس و این همانی برقرار است لذا ضمن اینکه این انتقادات وارد است، ولی ما باید برای آقای رئیسی آرزوی موفقیت کنیم.
موضوع تحریم ها، مذاکرات هستهای و روابط منطقه از مهمترین مسائل پیش روی رئیس جمهور است. برهمین اساس گزینه انتخاب شده برای وزارت خارجه را چگونه میبینید؟
وزیر امور خارجه در عین حال که یک سمت سیاسی است، اما در نظامهای تثبیت شده و استقرار یافته به دلیل ماهیت ماموریت حوزه سیاست خارجی که کمتر از معادلات داخلی کشور تاثیر پذیر است در مقایسه با سایر سمتهای سیاسی مثل وزیر کشور، از ثبات و مانایی بیشتری برخوردار است.
طبعا ظریف اگر در این سمت عنوان میشد اولا یک شخصیت کاملا متخصص است و در مناسبات جریانی و جناحی کشور حضور پر رنگ ندارد و یک چهره شناخته شده بین المللی است مضافا اینکه کشور ما و دستگاه دیپلماتیک کشور امروز در گرماگرم پیشبرد مهمترین پرونده مرتبط با امنیت ملی کشور یعنی پرونده هستهای است و به نظر من اگر از ایشان تقاضا میشد که بماند بهتر بود.
اگر این هم میسر نمیبود به نظر من بهتر این بود که از کادر اصلی فعلی وزارت امور خارجه مثل آقای عراقچی یا تخت روانچی یا شخصیتهایی که در بطن و متن فرایند مذاکرات پیچیده بودند استفاده میشد که اگر این اتفاق میافتاد بهتر بود.
آقای امیرعبداللهیان سابقه حضور در وزارت امور خارجه را دارد، ولی به نظر من از جهت شرایط احراز این سمت به خصوص در فضای پیچیده مذاکرات جاری فاصله زیاد و معناداری با آقای ظریف دارند مگر اینکه سایر بخشهای همکار کاستیهای مدیریتی ایشان را جبران کند.
گزینه وزارت کشور یعنی آقای وحیدی را چطور میبینید؟
آقای وحیدی در دورهای که وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بودند با ساختار امنیتی کشور آشنا بودند، ولی در ارتباط با حوزه سیاست داخلی تجربه قابل قبولی ندارند. به نظر من اگر شخصیتی مثل آقای پورمحمدی که یک دوره نسبتا موفقی را در وزارت کشور انجام وظیفه کردند انتخاب میشدند شاید به لحاظ تسلطی که بر مناسبات واقعی و پنهان سیاسی کشور هم در مرکز و هم در مناطق دارند بیشتر میتوانستند به آقای رئیسی کمک کنند.
حُسن آقای وحیدی این است که شخصیتی منطقی و آرامی هستند، اما همانطور که عرض کردم خیلی باید تلاش کنند که ستاد وزارت خانه، ستادی باشد که به ویژه در شرایطی که ما با نا آرامیهایی در برخی از استانهای کشور مواجه هستیم، هم در بخش سیاسی و هم در بخش امنیتی و انتظامی، ایشان مراقبت کند که حوزه امنیت، راهبری سیاست داخلی کشور را بر عهده داشته باشد و به نوعی حوزه سیاسی پیشران حوزه امنیتی باشد.
به لحاظ شخصیتی من فکر میکنم که آقای وحیدی اگر کاستی آن اشراف سیاسی را بتوانند از طریق تکمیل ستادشان کامل کنند به نظر من گزینه مطلوبی هستند.
در مورد وزرای اقتصادی کابینه چطور؟ برخی وزرای احمدی نژاد در تیم اقتصادی حضور دارند مانند آقای رستم قاسمی.
ایشان یک دورهای در وزارت نفت بودند که اتفاقات عجیبی افتاد؛ مهمترین پروندهای که در دوره آقای رستم قاسمی در وزارت نفت مطرح بود ریشه یابی کامل نشد.
حوزه وزارت راه و شهرسازی به خصوص اگر این بحثی که در مجلس مطرح است بخواهد دو قسمت شود، به نظر من آقای رستم قاسمی برای حوزه مسکن و شهرسازی تجربه کافی ندارند، اما در حوزه راه و ترابری آن هم در حوزه زیرساختها به دلیل حضور ایشان در قرارگاه خاتم، با این حوزه مختصر آشنایی دارند، ولی بخش حمل و نقل یک بخش فوق العاده تخصصی و پیچیده است و هر چهار شکل حمل و نقل از جمله حمل و نقل هوایی، دریایی، ریلی و زمینی مسائل و پیچیدگیهای خاص خودش را دارد که امیدوار هستم آقای رستم قاسمی از بدنه دو وزارت خانه استفاده کند و کارآمدی بیشتری داشته باشد.