عباس عبدی در مطلبی با عنوان "پوست موزهای ساختاری و دایمی" در رابطه با حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی در روزنامه اعتماد نوشت: هر گاه به برخی اصولگرایان تندرو نگاه کنید، آنان را در نوعی از تناقض غرقه خواهید یافت. از یکسو نخوت و غرور و خود حقیقتپنداری عجیبی را دارند و از سوی دیگر ضعف مفرط در منطق گفتاری که بازتابی از فقدان اعتماد به نفس آنان است.
این حالت متناقض از کجا سرچشمه گرفته است؟ آنان تا زمانی که در موضع مخالف هستند، میتوانند به هر کسی که خواستند انواع حملات را با فراغ خاطر انجام دهند و کسی هم از گل نازکتر به آنان نمیگوید، ولی هنگامی که در مقام اثباتی در دفاع از سیاستی برآیند، دچار بحران میشوند و نمیتوانند به صورت ایجابی و منطقی دو گزاره بگویند، لذا دو باره متوسل به تخریب دیگران میشوند.
این توضیح کوتاهی بود برای ورود به این بحث که مدتی پیش یکی از فعالان اصولگرا گفت که حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی پوست موزی است که زیر پای دولت رییسی گذشتهاند.
من در توییتی به جای یک پوست موز نوشتم که «دو پوست موز زیر پای دولت است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت؟» پس از آن این جماعت بیبرنامه و فاقد چشمانداز، دست به کار شدند. گویی که یک کشف جدید کردهاند و آن را به مثابه اقدام برنامهریزی شده دولت پیش علیه دولتی کنونی دانستند؟!
گویی از چهار سال پیش که اسب خود را برای رسیدن به این صندلی زین کرده بودند، نمیفهمیدند که اگر ارز ۴۲۰۰ تومانی ادامه یابد و آنان به صندلی مورد نظر برسند، چه خاکی بر سر آن باید کنند؟ آنان که در دوره روحانی در صورت حذف این ارز آماده حمله به او بودند، حالا مرثیه میخوانند که چرا او این سیاست را اجرا کرد؟ جالب اینکه مخالفان این سیاست در زمان روحانی نیز عموما از اصلاحطلبان و نه از اصولگرایان هستند. این گروه در دو متن جداگانه در مورد توییت بنده نوشتند که:
۱- «گفتم: وقتی با کمال وقاحت میگوید در دولت قبلی با ارز ۴۲۰۰ تومانی کاری کردهایم که هم حذف و هم ادامه آن برای نظام و مردم خطرناک باشد! یعنی آشکارا به خیانت خود و دوستانش اعتراف میکند!»
۲- «موضعگیری عبدی در نوع خود نشان میداد که دولت ابراهیم رییسی و مشاوران و معاونان و وزرای اقتصادی او تا چه اندازه در تمشیت بهینه میراث به جای مانده از دولتهای یازدهم و دوازدهم، در مضایقه و سختی قرار دارند و تا چه اندازه باید مراقب تبلیغات مسموم رقیب با هدف مانعتراشی سر راه مدیریت دولت باشند. دولت پیشین چه کرد و دولت فعلی در چه وضعیتی، سکان قوه اجرایی کشور را تحویل گرفت؟» سابقه ارز ترجیحی چیست؟ از ابتدای انقلاب بود، در دولت آقای هاشمی نیز به رغم پذیرش سیاست تعدیل، این مشکل حل نشد، فقط هنگامی که با کسری بودجه مواجه شدند فیل آن دولت یاد هندوستان کرد و دنبال آزاد کردن نرخ ارز رفت و تورم ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ را رقم زد و این برخلاف برنامه دوم بود. دولت اصلاحات که آمد به رغم تنگناهای زیاد درصدد حل این مساله برآمد.
تنها دولتی که توانست پدیده شوم ارز دو و چند نرخی را حل کند، دولت اصلاحات بود. پس از آن دولت اصولگرایان دوباره این مشکل را ایجاد کرد و دولت را با چند نرخ ارز تحویل روحانی داد و تمام زحمت دولت اصلاحات را در این زمینه ضایع کرد. دولت روحانی ابتدا و به سرعت آن را حذف کرد ولی هنگامی که در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ با مساله تحریم ترامپ مواجه شد، ترسید و دوباره ارز چند نرخی را پذیرفت. ترس او از حملات اصولگرایان جدی بود. همچنانکه در سال ۱۳۹۸ و در جریان بنزین این ترس بجا، واقعیت کریه خود را نشان داد.
چند نرخی بودن ارز تقریبا مثل چند نرخی بودن سوخت است. انجام آن در ابتدا به نظر ساده است ولی به مرور زمان شکاف میان دو نرخ بیشتر میشود و در نهایت به جایی میرسد که تحملپذیر نیست. ادامه آن همانقدر خطرناک است که حذف آن. کاری که در ابتدا کمهزینه بود، در ادامه پرهزینه میشود. قیمت بنزین هم همین طور است. زمانی لیتری ۱۰۰ تومان بود ولی آزاد آن ۳۰۰ تومان بود. هنگامی که شکاف زیاد شد، همان دولت مجبور به اصلاح شد.
این مساله بیش از اینکه ناشی از این دولت و آن دولت باشد، ناشی از کلیت امر سیاسی در ایران است و فقط در دوره محدود اصلاحات حل شد و هیچ دولت دیگری جرات این کار را نداشته است و ندارد.
بنزین و انرژی هم با همین سرنوشت مواجه است. امکان ادامه سیاست کنونی وجود ندارد، ولی تبعات آن میتواند مثل سال ۱۳۹۸ باشد. البته الان با سال ۱۳۹۸ فرق میکند، چون مخالفانِ بیمسوولیتی مثل این گروه قدرتطلب وجود ندارد که هیزم اعتراضات را از مشهد شعلهور کنند. در هر حال باید گفت که مساله ارز دو نرخی بیش از اینکه محصول دولت روحانی باشد، در همه دولتها بوده و این پوست موز دایمی و ساختاری است و همچنان کشور را قربانی خود میکند.