آمارها نشان میدهد که از هر سه ازدواج در سال ۱۴۰۰ یک مورد به طلاق منجر شده است. مجموع ازدواج کشور در تابستان ۱۴۰۰، ۱۳۴ هزارو ۲۰۸ مورد بوده است. محاسبات نشان میدهد که ازدواج در ایران در فاصله ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، بیش از ۳۶ درصد کاهش یافته است.
ماجرا جدی بود و خبرش گوشبهگوش در همه فامیل پخش شده بود. سمانه و محمد قصد داشتند از هم جدا شوند. نمیشد دست روی دست نشست و شاهد جدایی آنها بود. دعواهایشان جلوی همه زیاد شده بود. زوجی که یک روز عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند و شهره فامیل شده بودند، حالا به جایی رسیده بودند که تصمیم داشتند از هم جدا شوند. بالاخره عموی محمد پیشقدم شد و با چند نفر از بزرگان فامیل سمانه نیز تماس گرفت و از آنها خواست در جلسهای برای حل مشکل این زوج جمع شوند.
به گزارش روزنامه شهروند، آن روز در جلسه جر و بحث بالا بود و گاهی صدای یکی از میهمانها که معمولا مادر سمانه یا مادر محمد بود، بالا میرفت، اما پس از ساعتی همه چیز تمام شد و قرار شد آنها به یکدیگر فرصت بیشتری دهند.
سالها قبل وقتی اهالی فامیل از اختلاف بین زن و شوهری با خبر میشدند همه دور هم جمع میشدند و با پادرمیانی یکدیگر سعی میکردند اختلاف بین زوج را برطرف کنند، اما امروز با گذشت زمان و کمرنگشدن نقش فامیل در بین جوانترها، این ریشسفیدیها نیز کمرنگ شده است و به محض ایجاد اختلاف بین زن و مرد خودشان تصمیم میگیرند و بدون آنکه بزرگترها را در جریان قرار دهند، تصمیم خود را به مرحله اجرا میگذارند.
آمارها نشان میدهد که از هر سه ازدواج در سال ۱۴۰۰ یک مورد به طلاق منجر شده است. مجموع ازدواج کشور در تابستان ۱۴۰۰، ۱۳۴ هزارو ۲۰۸ مورد بوده است. محاسبات نشان میدهد که ازدواج در ایران در فاصله ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، بیش از ۳۶ درصد کاهش یافته است.
اما حدود ۸۰ درصد طلاقها توافقی انجام میشود و زن و شوهر تصمیم میگیرند که ادامه زندگی به نفعشان نیست و برای جدایی اقدام میکنند.
دکتر زهره احمدی، مشاور و روانشناس در این مورد میگوید: «یکی از دلایلی که بحث طلاق توافقی را در بین خانوادهها پررنگ میکند، بحث تغییر سبک ازدواجهاست. در قدیم بزرگان فامیل دختری را برای پسرشان انتخاب میکردند و ازدواج کاملا سنتی انجام میشد. در چنین مواقعی همان بزرگترها احساس مسئولیت میکردند و اگر یکی از دو طرف زوجین احساس ناراحتی و رنجش در زندگیاش به وجود میآمد، وارد عمل میشدند و سعی میکردند اختلاف آنها را برطرف کنند. اما امروزه سبک ازدواج تغییر کرده و بسیاری از آشناییها به سطح خیابان کشیده شده است و اکثر آنها نیز که به ازدواج منجر میشود، انتخاب خود دختر و پسر است و بزرگترها هیچ نقشی در آن ندارند.»
او در ادامه میگوید: «حالا وقتی این زوج به مشکل برمیخورد، دوباره این خودشان هستند که تصمیم میگیرند و اینبار هم بدون دخالت بزرگترها سعی میکنند بدون دعوا و مرافه از هم جدا شوند و نام توافقی را هم روی آن میگذارند تا از شدت فاجعه در مقابل دیگران بکاهند.»
در گذشته طلاقها به این سادگی اتفاق نمیافتاد و حتی در وساطت ریشسفیدان فامیل شاهد دعوا و درگیری بودیم. او توضیح میدهد: «یادم میآید در یکی از این وساطتها حتی دو طایفه به جان هم افتادند و با چوب و چماق از خجالت هم درآمدند، اما درنهایت این همه درگیری مانع جداشدن زوج جوان شدند. اما امروزه افزایش آمار طلاق به یک بحران ملی تبدیل شده است و باید برای گسترش آن فکری اساسی کرد، زیرا طلاق توافقی ریشه خانوادههای ایرانی را هدف قرار داده است و آن را از بنیان نابود میکند.»
این مشاور خانواده در ادامه میگوید: «بیش از ۸۰ درصد طلاقها در کشور به صورت توافقی صورت میگیرد. درواقع در اسلام طلاق حلال شده است و وقتی دو زوج واقعا نمیتوانند با هم زندگی کنند، از هم جدا میشوند، تا اینجای ماجرا هم مشکلی نیست، اما اثرات و آسیبی که این مسأله روی جامعه و خود خانوادهها میگذارد بسیار عمیقتر از آن است که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت.»
او در ادامه میگوید: «در قوانین طلاق شرایطی قرار داده شده که کمی مراحل آن را مشکل میکند و به همین دلیل برای رهایی از این پیچوخمها دو طرف تصمیم میگیرند به صورت توافقی از هم جدا شوند و همین مسأله باعث میشود فرصت و زمان بیشتری برای فکرکردن به یکدیگر ندهند و با بروز مشکلاتی که شاید حل آنها کمی زمان میخواهد، از هم جدا میشوند، بدون آنکه به عوارض وحشتناکی که طلاق با خود همراه دارد، فکر کنند. در واقع بزرگترین آسیب در طلاق را بچهها متحمل میشوند و زن نیز در این میان بسیار آسیبپذیرتر از مرد است. خانهداربودن بیشتر زنان باعث میشود آنها درآمدی نداشته باشند و مشکلات و تبعات بیشتری برای آنها از نظر اقتصادی و اجتماعی در پی دارد.»
احمدی میگوید: از زمانی که دیدن برنامههای ماهواره در میان مردم رواج بیشتری پیدا کرد، آمار طلاق نیز رو به افزایش گذاشت. دیدن فیلمها و سریالهایی که از فرهنگ و آداب و رسوم مردم ما فاصله زیادی دارد، گرایش به افکار غربی را در میان مردم خصوصا زنان افزایش داد و همین مسأله آمار طلاق را بالا برده است. در بیشتر این برنامهها خودمحوری حرف اول را میزند و نقش خانواده گسترده بسیار کمرنگ جلوه میدهد. همین امر باعث میشود که فرد به تقلید از این فیلمها گمان کند پس از طلاق زندگی بهتری را شروع خواهد کرد و اگر در ازدواج اول به مشکلی برخورد کرده است، در ازدواج مجدد میتواند از اشتباهات گذشته خود درس بگیرد و ازدواج بهتری داشته باشد. این موارد در کنار هم باعث میشود زن و مرد اینبار هم بدون حتی مشورت با بزرگترهای خود به طلاق توافقی دست بزنند.
احمدی ادامه میدهد: چند وقت قبل زنی به مرکز مشاوره مراجعه کرد و گفت دخترم بعد از یک سال زندگی چند روز پیش با چمدان به خانه برگشت. او میگوید تصمیمشان را گرفتهاند و قصد دارند توافقی از هم جدا شوند. آنها حتی حاضر نیستند ما در کارشان دخالت کنیم و میگویند تصمیم خود را گرفتهایم و محال است آن را تغییر دهیم.
احمدی در ادامه میگوید: «از سوی دیگر با افزایش حس تجملگرایی در بین ایرانیها خودبهخود نقش خانوادهها کمرنگ میشود و افراد فرصت کمتری برای سرکشی به بزرگترها دارند و خود این مسأله باعث میشود هنگام بروز اختلاف بین زوجین حتی خود بزرگترها وارد گود نشوند و رغبتی برای حل اختلاف دو زوج نداشته باشند. زیرا معتقدند اگر آنها تمایل به ورود ما به بحث جدایی داشتند، حتما ما را در جریان قرار میدادند، اما از آنجا که هیچ حرفی به ما نمیزنند، پس ما هم دخالتی نمیکنیم.»
این روانشناس در ادامه میگوید: «اما مسأله به همین جا ختم نمیشود، زیرا طلاق و جدایی بار زیادی را به خانوادههای دو زوج وارد میکند و در صورتی که خانوادهای در زمان جدایی به بحث طلاق وارد نشود، میتواند تبعات بعدی ماجرا را ببیند. بحث ما جلوگیری از طلاق نیست، درواقع پیشنهاد میکنیم که از جداییهای عجولانه پرهیز شود، زیرا بارها مشاهده کردیم که افراد پس از طلاق و جدایی توافقی پشیمان شدهاند، اما راهی برای بازگشت ندارند.»
فاضل الیاسی دکترای جامعهشناسی و استاد دانشگاه نیز به «شهروند» توضیح میدهد که در حال حاضر در جامعه ما مردم به تعریف تازهای از زندگی رسیدهاند. جوانها میگویند زندگی بازگشتپذیر و تکرارپذیر نیست و باید از آن استفاده کنند و لذت ببرند و چنانچه در خانوادهای قرار گرفتهاند که نیازهایشان در آن خانواده تامین نمیشود، الزامی به ماندن ندارند و باید خانواده خود را تغییر دهند تا به خانوادهای برسند که در آن ارضای نیازها صورت گیرد.
به اعتقاد این جامعهشناس در جامعه کشاورزی ممکن است زنی بعد از ۸۰ سال زندگی با مرد و فوت او تازه اظهار داشته باشد که مرد از قدرت مردانگی و باروری بیبهره بوده است. اما در جامعه پراگماتیست اصل بر ارضای نیازهای انسانها قرار دارد.
او به آمار طلاق در سال ۱۴۰۰ اشاره میکند و میگوید: «بر اساس آمارها از هر سه ازدواج یک ازدواج به طلاق منجر میشود که در واقع باید گفت بیش از ۴۵ درصد از ازدواجها ناموفق است. از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ طلاق ۲۸ درصد رشد داشته است که سه عامل بیتوجهی، بیتعهدی و بیاحترامی از مهمترین عوامل آن به شمار میرود.»
الیاسی به موضوع دلایل ازدواج که منجر به جدایی میشود نیز اشاره کرده و میگوید: «تشویق و ترغیب زودهنگام و ناکارا برای ازدواج، تعجیل در ازدواج قبل از شناخت دقیق زوجین از یکدیگر، تحمیل هزینههای اقتصادی غیرقابل پیشبینی برای زوجین و ترویج فضای بدگمانی و بدبینی در جامعه از عواملی است که طلاق را در جامعه افزایش میدهد.»
او به تحقیقی که در اینباره انجام داده، اشاره میکند و میگوید: «در پروندههایی که شاهد طلاق توافقی بودهایم، میزان بیکاری نسبت به طلاقهای غیرتوافقی کمتر بوده و در لایههای طبقات اجتماعی پایین نیز این موضوع یعنی طلاق توافقی شتاب بیشتری گرفته است، چون هزینه کمتری دارد. در طلاق توافقی معمولا اعتیاد مردها کمتر از طلاقهای غیرتوافقی بوده و بیشتر زوجها دارای فرزند نبوده و وابستگی به فرزند در آنها کمتر بوده است.» او با بیان اینکه زنان بیشتر از مردان خواهان طلاق هستند، افزود: «عمده زنان جدا شده، نگاه ضدسنتی دارند و به رفتارهای سنتی معترض هستند.»
او به این نکته اشاره میکند که در طلاقهای توافقی شاهد افزایش بخشش مهریه هستیم و اکثرا زنان برای به دست آوردن حضانت فرزند و همچنین گرفتن حق طلاق، مهریه و دیگر حقوق خود را میبخشند. این محقق رشد تحصیلی و آگاهی زنان، شکستن قبح طلاق، حفظ تفکرات سنتی و در مقابل رشد تفکرات ضدسنتی در جامعه را از عوامل موثر در افزایش طلاق عنوان کرد.
الیاسی معتقد است که برخی گمان میکنند طلاق توافقی بیهزینه است. افراد جداشده نگرش ضدسنتی دارند. توانایی زنان برای ایجاد زندگی مستقل، پررنگشدن روابط جنسی، شکستهشدن قبح طلاق، شجاعت زنان مطلقه و عدمترس آنان از ورود به اجتماع و آگاهی زنان به حقوق خصوصی و فردی خود، از دیگر عوامل افزایش این نوع طلاق است.
او به وجود خانوادهها برای جلوگیری از این نوع طلاق اشاره میکند و میگوید: «خانوادهها میتوانند در این نوع طلاق نقش پررنگتری ایفا کنند و پیش از آنکه پایههای یک زندگی بلرزد، فرزندان خود را برای تحمل برخی مشکلات مقاومتتر کنند.»
این جامعهشناس پیشنهاد میدهد که وقتی با مشکل و معضلی روبهرو شدید کمی زمان به خودتان بدهید تا از شدت مشکل و عصبانیتتان کاسته شود و در این میان نقش بزرگترها را دستکم نگیرید. مطمئن باشید حضور خانوادهها در کنار مشاوری که میتواند شما را در حل مشکل راهنمایی کند، بسیار کارگشاست.