نيروگاهي كه چند بار پوست انداخت
نیروگاه اتمی بوشهر تنها پروژه ملی کشور است که قدمت آغاز ساخت و ساز آن به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی میرسد و با گذشت بیش از 30سال از پیروزی انقلاب اسلامی امروز شاهد ورود نخستین محموله سوخت این نیروگاه به ساختمان اصلی آن هستیم تا در روزهای آتی شاهد شروع به کار رسمی آن باشیم.
رضا امرالهی یکی از روسای سابق سازمان انرژی اتمی کشور در یادداشتی در این باره نوشته است. وی به بخشی از تاریخچه ساخت نیروگاه اتمی بوشهر تا زمان حال اشاره میکند که متن آن بدین شرح است:
جداي زحماتي كه پیش از پيروزي انقلاب توسط خيل عظيمي از مهندسان و كارگران در بوشهر انجام شد به گوشههايي از حوادث اثرگذار كه هركدام از آنها ميتوانست باعث شود كه امروز نيروگاه اتمي بوشهر را نداشته باشيم اشاره ميکنم و ياد شهيدان اين نيروگاه را نيز گرامي میدارم كه جهادي دوگانه انجام دادند ؛ هم در اين نيروگاه با تمام وجود كار كردند و هم جنگيدند كه امروز ما نيروگاه اتمي داشته باشيم.به عنوان كسي كه از اولين روزهاي انقلاب در اين نيروگاه نقش كوچكي داشته است چند نكته را كه به نظر اينجانب مهم است؛ بیان میکنم.
در خدمت شهيد بزرگوار رجايي (نخست وزير وقت) در سال 1359 در جلسهاي كه در محل جهاد سازندگي در بوشهر تشكيل شده بود شركت كرديم، جهاد سازندگي پس از ماهها بحث با مسوولان سازمان انرژي اتمي به اين نتيجه رسيده بود كه در خدمت شهيد رجايي به اين مساله بپردازد كه بخشي از كالاهاي نيروگاه را براي پروژههاي زودبازده به كار گيرد و شهيد رجايي آن را موكول به بازديد از محل کرده بود.
به نظر كارشناسان وسايل نيروگاه بايد براي نيروگاه به كار گرفته ميشد و جهاد هم اصرار داشت كه وسايل و امكانات صرف پروژههاي زودبازده شود و از آنها براي كارهاي روز كه عموما آبرساني و برقرساني به روستاها و شهرهاي كوچك بود، استفاده شود.
شهيد رجايي در آن جلسه به دليل شناختي كه از حقير داشت دفاعي جانانه كرد (در آن تاريخ اينجانب ميان سازمان انرژي اتمي و مسوول نيروگاهها بودم) به قول يكي از مهندسان كه ميگفت اگر شهيد رجايي تو را نميشناخت تكه بزرگت گوشت بود كه از مظهر طاغوت يعني نيروگاه اتمي دفاع ميكردي.
هرچه بود گذشت و قرار شد نيروگاه تا آنجا كه ممكن و ميسر باشد به خواستههاي جهاد پاسخ داده كمك كند ، ولي اين اصل در نظر باشد كه به اصل نيروگاه لطمهاي وارد نشود.
بازي پيمانكار آلماني
هنوز چند ماهي از پيروزي انقلاب نگذشته بود كه شركت k.w.u يا زيمنس ادعاي بزرگي را مطرح كرد كه ايران به خاطر درگيري در زمان پيروزي انقلاب چون دو قسط از اقساط را به پيمانكار پرداخت نكرده، بنابراين هم كار تعطيل است و هم بايد خسارت 7/1 ميليارد ماركي را پرداخت نمايد.
كه ما ميگفتيم «فورس ماژور» بوده و آنها هم هر روز ما را به دادگاهي ميبردند كه جاي بحث آن اينجا نيست، ولي از همان سالها ميتوان ديد كه از روز پس از پيروزي انقلاب، نظر غرب در خصوص صنعت هستهاي در ايران عوض شده است.
اوايل سال 61 در يك نظرخواهي از 100 نفر از اثرگذارترين افراد آن روز و چند نفر از متخصصان امر پرسيدم كه نظرتان در خصوص تكميل نيروگاه بوشهر چيست كه عموما نظر موافق داشتند و اينكار موضع اينجانب و همكارانم را كه متهم به دفاع از يك پروژه طاغوتي بوديم را كمي تقويت كرد و باعث شد از مشكلات كارگري داخل نيروگاه در بوشهر كمي كاسته شود.
البته بعضي از افراد فرصتطلب هم هر روز نمك روي زخم ميپاشيدند و حتي با تحريك بعضي از متخصصان، پيام ميدادند كه براي چه از اين نيروگاه نگهداري ميكنيد و دنبال چه هستيد.
البته ايستادگي متخصصان انگشتشمار اين صنعت باعث شد كه اين نيروگاه به سرنوشت «پتروشيمي ايران و ژاپن» دچار نشده. امروز اگرچه دير اما ؟؟؟
در اوايل سال 1361 نخستوزير وقت يادداشت دستي كوچكي را براي من فرستاد كه «كار تكميل نيروگاه اتمي بوشهر را با توكل به خدا به جلو ببريد» كه بسيار دلگرمكننده بود و باعث بهتر شدن روحيه مهندسان و دانشمندان اين صنعت شد گرچه امكان مالي دولت اجازه نميداد كه كار سرعت لازم را داشته باشد و پيمانكار هم هر روز بازي در ميآورد.
و دردآورتر اينكه بعضي از وزرا آن روز ما هم اصلا اين پروژه را كمك كه نميكردند، بعضي از وقتها حتي جلو كار را هم ميگرفتند.
در اواسط دوران دفاع مقدس براي اينكه بتوانيم در نيروگاه بوشهر از روحيه فشار و ياس كم كرده، از فشارهاي 9 بار بمباران صدام و شهادت تعداد فراواني از همكاران بكاهيم يك كنفرانس در محل نيروگاه گذاشتيم كه عمده متخصصان و مهندسان اين صنعت كه بالغ بر 200 نفر بودند را در آنجا جمع كرده نهايتا خيليها را تشويق كرديم كه در بوشهر به جمع ما پيوسته و ويرانيهايي را كه بمبارانها درست كرده بود را ترميم كنند كه باعث شد در آن زمانها بتوانيم اتمام كره بتوني را كه كاري بسيار پيشرفته بود با مهندسان ايراني شروع و چهار سال به پايان برسانيم.
اواخر جنگ
در سال پاياني دفاع مقدس يك روز فرماندهان ارشد سپاه من را براي يك جلسه خيلي مهم در بوشهر دعوت كردند يادم هست كه در ماه مبارك رمضان بود و دستور كار هم تحويل بخشي از نيروگاه براي مدتي به سپاه بود كه با سرسختي اينجانب در قبال عدم واگذاري محل نيروگاه مواجه شدند.
فراموش نميكنم اگر شناخت حاج محسن رفيقدوست و بزرگواري سردار رحيم صفوي نبود و حرفهاي من را باور نداشتند قطعا امروز ديگر به نظر من نيروگاهي نداشتيم. گرچه خواسته و حرفهاي آنها هم به حق بود.
مردانگي، گذشت و ايثار كاركنان نيروگاه اتمي بوشهر فراموش ناشدني است
مردان بزرگي مثل مهندس آيتالله منعم كه زندگي خود را فدا كرد يا كساني مثل مهندس حاجي عظيم كه دانشگاه MIT آمريكا را نيمهكاره رها كردند و آمدند در بوشهر كار كردند و يا زحمات شبانهروزي كارگران آنجا مثل برادران رضائيان و... مثال زدني است همه اينها دست به دست هم دادند تا امروز نيروگاه بوشهر سوختگذاري شود و انشاءالله كه شاهد برقدار شدن آن هم باشيم.
امضا قرارداد با روسها
پس از اينكه آلمان گفتند، نيروگاه را تكميل نميكند و اسپانيا و آرژانتين هم صريحا گفتند كه آمريكا اجازه تكميل به آنها نميدهد و دو كشور ديگر هم از لحاظ فني يا توانايي لازم را نداشتند و يا علاقهاي نداشتند، پس از دو سال كار مقدماتي با روسها، قرارداد تكميل واحد يكم اين نيروگاه به مبلغ 780 ميليون دلار در زمان يلستين با روسها به امضا رسيد كه روسها موظف بودند سوخت مصرف شده (spent fuel) را به مالك نيروگاه يعني ايران بدهند كه بعدها در اثر ندانمكاري قرار شده است سوخت مصرفي را مجانا سازندگان روسي ببرند كه بحث آن در اين مقال نميگنجد به هر حال اين نيروگاه ميرود كه سوختگذاري آن كامل شود و انشاءالله مردم ما تا چند ماه ديگر برق آن را خواهند ديد.