در دوره قاجار مهمترین رویدادی که در این کاخ انجام شد، تاجگذاری احمدشاه بود. در دوره پهلوی اول قسمتی از کاخ خراب شد و تنها عمارت حوضخانه، تالار آیینه و برج سلطنتآباد به جا ماند که تا یک دهه پیش کارهای تشریفاتی ارتش در آن انجام میشد. بخت با این عمارت یار بود و واگذاری آن به ارتش باعث شد، رویدادهایی را به خود ببیند و در تاریخ ثبت شود.
باغ وسیعی در شمال شرق تهران و محدوده خیابان پاسداران جا خوش کرده که درختهای نسبتاً بلندی دارد و عمارتهای قاجاری با سقفهای شیروانی پوسیده آن هنوز نفس میکشند.
به گزارش همشهری آنلاین، باغ و عمارتی که به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد و کاخ ییلاقی سلطنتآباد نام گرفت، سالهاست به عنوان پادگان ۰۶ در اختیار ارتش است و در سالهای اخیر توافقاتی بین شهرداری و ارتش برای تبدیل کاربری آن انجام شده.
در دوره قاجار مهمترین رویدادی که در این کاخ انجام شد، تاجگذاری احمدشاه بود. در دوره پهلوی اول قسمتی از کاخ خراب شد و تنها عمارت حوضخانه، تالار آیینه و برج سلطنتآباد به جا ماند که تا یک دهه پیش کارهای تشریفاتی ارتش در آن انجام میشد. بخت با این عمارت یار بود و واگذاری آن به ارتش باعث شد، رویدادهایی را به خود ببیند و در تاریخ ثبت شود.
یکی از مهمترین وقایعی که به این عمارت ارزش و هویت تاریخی داد، محاکمه دکتر مصدق بود. ماجرا از این قرار بود که بعد از کودتای ۲۸ مرداد، مصدق مدتی در باشگاه افسران زندانی بود و بعد، او را به کاخ سلطنتآباد بردند و در تالار آیینه محاکمهاش کردند. داستان دادگاه مصدق، از پاییز سالِ کودتا در این ساختمان آغاز شد؛ در کاخی که ناصرالدینشاه بنایش کرد و در دوره پهلوی تحت اختیار ارتش بود. مصدق در زندان کاخ سلطنتآباد بازپرسی شد و همینجا هم دادگاه نظامیاش را برپا کردند؛ دادگاهی علنی که فرصت مناسبی به مصدق داد تا بتواند حرفهایش را بزند.
دادگاه مصدق در تالار آیینه کاخ سلطنتآباد و در ۳۵ جلسه برگزار شد. اتهامات مصدق پرتعداد بود، اما در یک جمله خلاصه میشد؛ تلاش برای برهم زدن اساس سلطنت. دادگاه بدوی مصدق روز ۳۰ آذرماه پس از ۳۵ جلسه تمام شد و پیش از آنکه هیأترئیسه برای رأی به شور بروند، نامه محمدرضاشاه در دادگاه قرائت شد مبنی بر اینکه شاه به پاس خدمت در ملی کردن صنعت نفت از حق خصوصی خود علیه مصدق صرفنظر کرده است. مصدق برآشفته اعتراض کرد: «عفو برای خطاکاران است، من خیانتی به مملکت نکردهام و احتیاجی به صرفنظر شاه و عفو ندارم.»