عملکرد بازار هنر ایران در یکسال گذشته، رشد منفی داشته است. منابع قدرت سنتی از جمله جمعیت، سرزمین و توان نظامی مهم هستند، اما در عصر حاضر تنها منابع تولید قدرت محسوب نمیشوند و قدرت نرم که قدرتی فرهنگی است، یکی از شکلهای جدی تولید قدرت است.
افسانه پرچکانی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: در یکی از آن روزهایی که شاه طهماسب صفوی، عصبانی و توبهگویان، شاعران صلهگیر و نقاشان و هنرمندان دربار را با تندی از کاخ بیرون کرد، نامه پادشاه گورکانی هند به دست تعدادی از بهترین هنرمندان ایرانی رسید که آنها را با احترام به دربار هندوستان دعوت میکرد؛ پس بسیاری بار سفر بستند و رفتند و بنای مکتب «ایران و هند» را گذاشتند.
پیش از آن نیز در اواخر دوره تیموریان، کوچ هنرمندان به امپراتوری عثمانی، علاوه بر خروج آثار ارزشمند از ایران، زمینه شکلگیری مکتب هنری استانبول را فراهم کرد که اگرچه شاید این مهاجرتها گسترش هنر ایرانی در شرق و غرب را به همراه داشت، اما به همان اندازه محوریت ایران و برتری ایرانیان در هنر را سالیان دراز به حاشیه برد. حالا قرنها پس از آن تندیهای شاهِ صفوی، بااینکه نقشِ فردیِ حاکمان در رونق و رکود هنر به اندازه گذشته نیست، اما رابطه قدرت و هنر همچنان پابرجاست.
در واقع اگر مرکز قدرت، نگرش درستی نسبت به هنر نداشته باشد، اقتصادِ مبتنی بر هنر به هیچ عنوان فضا برای شکوفایی نخواهد داشت. ایران به لحاظ جغرافیایی در موقعیت فرهنگی بینظیری قرار دارد؛ تجانسهای ساختاری، تاریخی و فرهنگی بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی و حوزه تمدنی ایران بزرگ، از یک سو و اشتراکات دینی و فرهنگی با کشورهای عربی و جهان اسلام از سوی دیگر، جایگاهی ممتاز برای ایران جهت برقراری همکاریهای متقابل فرهنگی و هنری در سطحی وسیع و پیوند این حوزههای تمدنی فراهم کرده که میتواند منجر به تولید قدرت نرم برای ایران شود.
نظام سیاسی، اما چنین پتانسیلی را مسکوت گذاشته و در حالی که رقابت آرتفرهای دوبی و استانبول هر سال بیشتر شده و تلاش دارند بازار هنر منطقه را در دست بگیرند، عملکرد بازار هنر ایران در یکسال گذشته، رشد منفی داشته است. منابع قدرت سنتی از جمله جمعیت، سرزمین و توان نظامی مهم هستند، اما در عصر حاضر تنها منابع تولید قدرت محسوب نمیشوند و قدرت نرم که قدرتی فرهنگی است، یکی از شکلهای جدی تولید قدرت است.
در ابعاد بینالمللی بعد از جنگ سرد اهمیت توجه به قدرت نرم مشهود است. در سالهای ویرانگر جنگ جهانی دوم و دوره پس از آن که اروپای خسته و آشفته و بیاعتبار، روشنفکران و هنرمندانش را پس میزد و بر بازسازی متمرکز شده بود، آنسوی آبها، امریکای سرخوش از پیروزی، رویای زندگی امریکایی را بزرگنمایی میکرد و با فرش قرمز به استقبال هنرمندان و اندیشمندان زخمخورده از جنگ و گریزان از محدودیت میرفت؛ اگرچه هنرمندان صاحبنام اروپا به امید فضایی بالنده و آزاد، راهی امریکا شدند و به آن دست یافتند، اما سیاستمداران امریکایی فکرهایی دیگر در سر میپروراندند و مبالغ هنگفتی را برای حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری در نظر گرفتند تا سدی در برابر کمونیسم ایجاد کنند.
طبیعت سیاسی مهاجرت هنرمندان به امریکا و گرایش روشنفکرانه آنان به نقد اجتماعی باعث شد امریکاییها نیز هنر مدرن اروپایی را تا حد زیادی از منظری چپگرایانه دریافت کنند (سمیع آذر ص ۱۸)؛ اما در امریکا فضای اندیشهورزی بازتر از آن بود که به کمونیسم و دکترین شوروی سوسیالیستی محدود بماند برای همین دیدگاههای هنری آزادتری دنبال شد.
با اینکه دستهای از هنرمندان نیویورکی در ابتدا متاثر از جریان تروتسکیسم بودند، اما به استقلال فکری و مکاشفه درونی در هنر بهای بیشتری میدادند و به تدریج جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی شکل جدیتری گرفت. این جنبش در پی خلق دنیایی جدید و بازنمایی امریکای نوین بود؛ در نتیجه هنری پیشرو و فردگرا پیدا شد که میتوانست منادی لیبرالیسم امریکایی باشد. موسسهها و گالریها حمایت از این گروه را در دستور کار خود قرار دادند و برای نخستین بار در تاریخ هنر، جنبشی امریکایی توانست در جایگاهی پیشرو و آوانگارد قرار گیرد.
نخبگان امریکایی به شیوههای مختلف و با همراهی نهادهای اقتصادی، سرمایهداری و ثروتمندان کشور از جمله نلسون راکفلر به حمایت از هنر روی آوردند و توجه خود را به معرفی اولین جنبش امریکایی تاریخ هنر معطوف کردند. آنها بدون توجه به گرایشهای اولیه یا چپگرایانه هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی، این جنبش را به عنوان نماد قدرت و خلاقیت سرمایهداری امریکایی و مصداق آزادی بیان معرفی کردند و از این جنبش امریکایی به عنوان اسلحهای منحصر به فرد در نبرد فرهنگی سالهای جنگ سرد بهره بردند.
برنامهریزان و سیاستگذاران امریکایی با حمایت از هنرمندان خود، علاوه بر اینکه سیاستهای کمونیستی در عرصه فرهنگ و حتی هنر مستقل انقلابی تروتسکیسم را بیاعتبار کردند...
بلکه با فراختر کردن عرصه بروز خلاقیت میان هنرمندان، زمینه پیدایش هنر مفهومی و مینیمالیسم در امریکا و سرایت آن به جهان را فراهم آوردند و بر قدرت نرم خود افزودند. در واقع امریکاییها با تسلط بر مفهوم ژئوکالچر و ژئوپلیتیک هنر توانستند در جهانِ اندیشه و هنر به هژمونی دست یابند.
در دنیای امروز، ژئوپلیتیک نوین، ترکیبی از مفاهیم ژئوپلیتیک کلاسیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر است. ژئوکالچر ترکیبی از فرآیندهای مکانی-فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بیشماری است که در لایههای مختلف اجتماعی و در عرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقشآفرینی پرداخته و در تعامل دایمی با یکدیگر به سر میبرند و بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشمانداز فرهنگی ویژهای در جهان خلق میشود.
از اینرو ساختار ژئوکالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعاملهای مکانی- فضایی قدرت فرهنگیاند که در طول و بهموازات یکدیگر حرکت میکنند. (طاهری و دیگران) قدرت نرم نیز صرفا نفوذ نیست بلکه قدرت نرم توانایی جذب است و از طریق نهادها و ساختارها و فرهنگ و ایدئولوژی صورت میگیرد. دولتها از کانالهای مختلف برای استفاده از قدرت نرم بهره میبرند.
(همان) در شرایطی که ایران طی سالهای گذشته از راهبرد تنشزدایی منطقهای و بینالمللی دور مانده و گرفتار سیاستهای دفعی، حذفی و انواع تحریمها شده، همسایگان ایران بیکار ننشستهاند و از طریق فرهنگ و هنر و رسانه به افزایش قدرت نرم خود در منطقه میاندیشند.
نبود هدف و برنامه فرهنگی و هنریِ روشن و خلأ سیاستگذاریِ ایران در حوزه ژئوکالچر، تقدیم موقعیتی یگانه به همسایگانی است که اهمیت حوزه فرهنگ و هنر را درک کرده و برای کسب سهم بزرگتری از تبادلات فرهنگی و هنری منطقه به برگزاری مناسبتها، کنسرتها، نمایشگاهها، حراج و آرتفر و جذب هنرمندان روی آوردهاند.
در حوزه هنرهای تجسمی، آرتفر دبی در شانزدهمین دوره خود که در اسفندماه برگزار شد، به عرصهای مهم در تبادلات هنری تبدیل شده که آثار تعدادی از هنرمندان ایرانی را هم به نمایش گذاشت، اما حضور تعداد انگشتشماری از گالریهای ایرانی یکی از نشانههای ضعف برنامهریزی هنری در داخل ایران است.
آرتفر دبی با مشارکت اسپانسرهای مختلف برگزار میشود، اما اداره فرهنگ و هنر دبی شریک استراتژیک آرتفر است و قطعا با آگاهی از وضعیت کنونی منطقه، سیاستهای خود را دنبال میکند. دبی با فراهم کردن زمینههای مناسب توانسته میزبان شعبه گالری مشهور Perrotin فرانسه و حراج کریستیز باشد و به قطب مهم تبادلات هنری در منطقه تبدیل شود.
کشور ترکیه نیز با برگزاری آرتفر استانبول که شهریورماه برگزار میشود، تلاش دارد تا علاوه بر اینکه سهم مهمی از بازار هنر تجسمی منطقه را به دست میآورد، در حوزه توریسم نیز بهرهبرداری حداکثری کند. ترکیه همچنین توانسته با معرفی قونیه به عنوان شهر مولانا و برگزاری رویدادهای فرهنگی، ثبت خوشنویسی اسلامی در یونسکو و برگزاری انواع جشنوارههای فرهنگی و هنری جایگاهی شایسته و معتبر برای خود ایجاد کند.
در این شرایط، طبق آمار ارایهشده در وبسایت آرت چارت، عملکرد بازار هنر ایران در ۱۲ ماه سال گذشته روندی منفی را تجربه کرده و به نرخ رشد سالانه منفی ۴۲ درصد رسیده است. گالریهای هنری نیمی از سال گذشته غیرفعال بودند؛ آرتفر هم در ایران برگزار نمیشود. در بازار داخلی، حراج تهران به عنوان نهادی مستقل و خصوصی، مهمترین مارکت هنر ایران است، اما با اینکه بخش هنر معاصر آن در تیرماه ۱۴۰۱ برگزار شد، بخش هنر مدرن که اغلب در نیمه دوم سال برگزار میشد، احتمالا به دلیل فراهم نبودن شرایط مناسب، برگزار نشد.
به گواه متخصصان امر، خلاقیت و توان هنرمندان ایرانی و پتانسیل هنری ایران در حوزه تجسمی نسبت به منطقه بسیار بالاتر است، اما ضعف سیاستگذاری هنری و بیتوجهی مسوولان به اهمیت هنر موجب شده هنرمندان ایرانی اغلب در گمنامی و سرگردانی برای ارایه آثارشان بهسر برند و از حمایت کشور خود جهت معرفی در عرصههای هنری جهان محروم بمانند.
در سالهای اخیر حتی ارسال آثار به خارج از کشور به دلیل بروکراسی موجود و لزوم اخذ مجوز به کندی و سختی انجام میشود و همه اینها گواهی بر این است که هنر ایران نیازمند دلسوزانی کلاننگر است که توانایی ایجاد وضعیت رقابتی در منطقه را داشته باشند و راه بالندگی هنر ایران را هموار کنند.
دولتمردان و سیاستگذاران ایران یکبار با اعمال سانسور، فشار و کنترل مطبوعات، مرجعیت مطبوعات داخلی را ازبین برده و موجب تقویت رسانههای فارسیزبان خارج از کشور شدند؛ این تجربه ناخوشایند در سینما به نوع دیگری تکرار شده و در حال حاضر هم با عدم حمایت جدی از هنر و خلأ برنامهریزی بلندمدت در زمینه فرهنگی و هنری، عرصه را بر قدرتافزایی همسایگانی خالی کردهاند که نه پتانسیل هنری ایران و نه موقعیت و جایگاه تاریخی ایران در پیوند فرهنگها را دارند.
علیرضا سمیعآذر؛ تاریخ هنر معاصر جهان. اوج و افول مدرنیسم؛ نشر نظر؛ چاپ چهارم ۱۳۹۵
مسعود طاهری، غلامحسین حیدری، عزت الله عزتی؛ تحلیل معادلات قدرت جهانی در بستر ژئوکالچر؛ تقابل، رقابت یا همکاری؛ فصلنامه علمی- پژوهشی نگرشهای نو در جغرافیای انسانی؛ سال دهم شماره چهارم؛ پاییز ۱۳۹۷
زهرا کرانی؛ تاثیر منطقهای ژئوکالچر بر روابط ایران و کشورهای آسیای مرکزی؛ فصلنامه مطالعات آسیای جنوب غربی؛ سال دوم شماره ۵، بهار ۱۳۹۸
رضا میرزاخانی، مصطفی رستمی؛ نقش مراکز قدرت در پیکرهبندی اپیستمه و تاثیر آن بر اقتصاد هنر؛ ارایه در اولین همایش بینالمللی نوآوری و تحقیق در هنر و علوم انسانی
رضا شعبانی، ولی دینپرست؛ مهاجرت هنرمندان ایرانی به عثمانی؛ اواخر دوره تیموریان و اوایل دوره صفویه؛ فصلنامه علمی- پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا؛ سال بیستم؛ شماره ۸۵ سال ۱۳۹۸
کفایت کوشا؛ مهاجرت هنرمندان ایرانی به هند در دوره صفوی؛ آینه میراث، سال دوم شماره سوم ۱۳۸۳