bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۰۲۹۷۳

خطرناک، اما اجتناب ناپذیر

خطرناک، اما اجتناب ناپذیر

در رسانه‌های اسرائیلی، جنگ علیه حزب‌الله - که اغلب به عنوان یک درگیری گسترده و نهایی مطرح می‌شود - به طور کلی خطرناک، اما اجتناب‌ناپذیر توصیف می‌شود. ترومای ۷ اکتبر وعده اسرائیل برای عدم‌تکرار بی‌دفاع ماندن در برابر حمله دشمن را به سرعت زنده کرد. تقریبا به نظر می‌رسد که دکترین نظامی اسرائیل برای شکست دادن همه مخالفان خود، به یک باور متعصبانه تبدیل شده است.

تاریخ انتشار: ۰۸:۵۴ - ۰۴ بهمن ۱۴۰۲

حملات اسرائیل در لبنان، حملات حوثی‌ها به دریای سرخ و شلیک موشک‌های ایرانی به عراق: خطر تشدید تنش‌ها در خاورمیانه رو به افزایش است. کریستف رویتر و مونیکا بولیگر در هفته‌نامه اشپیگل نوشتند: ویلای پیشرو دیزائی، بازرگان و سرمایه‌دار مشهور کرد، یک بنای باشکوه بود که اطراف آن یک محوطه سرسبز قرار داشت. با این حال، بعد از حملات دوشنبه شب، تنها چیزی که از آن ساختمان باقی مانده، یک اسکلت بتنی است که با آوار و نخاله‌های ساختمانی و درختان نخل کماندار احاطه شده است. سپاه پاسداران مسوولیت حمله موشکی به این ساختمان در شهر اربیل در شمال عراق را بر عهده گرفته است که منجر به کشته شدن این تاجر شد. تهران تاکید می‌کند که این حمله یک «مرکز جاسوسی» اسرائیل را هدف قرار داده است - و احتمالا در پاسخ به جان باختن یکی از فرماندهان ارشد ایرانی طی هفته‌های اخیر در حمله اسرائیل انجام شده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، اگر خاورمیانه یک تکه کاغذ سفید بود و جنگ‌ها و بحران‌ها در منطقه لکه‌های جوهر بود، به راحتی می‌توان دید که این نقاط به سرعت در حال تکثیر هستند. نوار غزه، منطقه مرزی بین لبنان و اسرائیل، اربیل در شمال عراق، کوه‌های غرب یمن و دریای سرخ. برخی از لکه‌های جوهر در حال پخش شدن هستند. آن‌ها از یکدیگر جدا می‌مانند، اما وقتی اولین‌ها به هم می‌رسند، این خطر افزایش می‌یابد که همه آن‌ها باهم پیوند بخورند و آن زمانی است که خاورمیانه – از اسرائیل تا ایران، از لبنان تا یمن– در جنگ فرو رود.

بازوی بلند تهران

شرایط هنوز آنقدر وخیم نشده است. دولت‌های ایالات متحده، اتحادیه اروپا و کشور‌های حاشیه خلیج فارس هنوز هرچه در توان دارند انجام می‌دهند تا از طریق درخواست، فشار و تهدید، از تشدید بیشتر تنش‌ها جلوگیری کنند. مقامات ایران همچنان می‌خواهند از تبدیل شدن به یک طرف جنگ، چه با ارتش خود یا از طریق شبه نظامیان حزب الله در لبنان، که تهران بر آن‌ها کنترل دارد، اجتناب کنند و البته کابینه جنگ اسرائیل نیز ادعا دارد که علاقه‌مند به دستیابی به یک توافق دیپلماتیک با لبنان است.

اما تشدید تنش در نقاط مختلف، موشک‌هایی که ظاهرا به منظور بازدارندگی شلیک می‌شوند - حملاتی که تقریبا همیشه با واکنش همراه است - و حتی خطر بروز یک سوءتفاهم ساده، همگی کنترل اوضاع را خیلی سخت و دشوار می‌کنند. جرقه ناآرامی‌های کنونی، حمله حماس و دیگر گروه‌های اسلام گرا در نوار غزه در هفتم اکتبر بود، حمله‌ای که پایگاه‌های نظامی اسرائیل و کیبوتص‌ها را هدف قرار داد و منجر به مرگ بیش از هزار نفر و ربوده شدن بیش از ۲۴۰ نفر شد. اسرائیل از آن زمان تاکنون بیش از ۱۰۰ روز است که با هدف اعلام‌شده نابودی حماس علیه غزه جنگ کرده است. اسرائیل تمام نوار غزه را اشغال کرده است و بیش از ۲۴‌هزار فلسطینی در این جنگ جان خود را از دست داده‌اند.

بازی با آتش را متوقف کنید.

اما حتی اگر غزه نقطه شروع بود، چه کسی در اوایل اکتبر پیش‌بینی می‌کرد که سه ماه بعد، نظامیان آمریکایی و انگلیسی به مواضع شبه‌نظامیان حوثی در کوه‌های یمن بر فراز دریای سرخ موشک شلیک کنند؟ ریشه درگیری‌ها خیلی عمیق است. جنگ قدرت محلی، پیوند‌ها و علقه‌های منطقه‌ای و فرصت‌طلبی سیاسی، همراه با باور‌های ایدئولوژیک و افکار عمومی، همه و همه به افروختن آتش جنگ در خاورمیانه کمک می‌کند. وضعیتی که کنترل آن روزبه‌روز دشوارتر می‌شود. با این حال، بزرگ‌ترین خطر همچنان مرز مورد مناقشه بین شمال اسرائیل و لبنان است.

با توجه به افزایش درگیری‌ها بین حزب الله و ارتش اسرائیل، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد روز دوشنبه طی سخنانی پر‌شور گفت: «بازی با آتش را در خط آبی متوقف کنید، تنش‌ها را کاهش دهید و به خصومت‌ها پایان دهید.» بلافاصله پس از حمله حماس در ۷ اکتبر، اسرائیل تلاش کرد ایالات متحده را متقاعد کند که حزب‌الله لبنان واقعا پشت این حمله بوده است و همچنین در تدارک حمله به اسرائیل است. بر اساس همین استدلال، اسرائیل باید با یک حمله پیشگیرانه وسیع با حمایت آمریکا از آن حمله جلوگیری کند.

اما هیچ مدرکی دال بر مشارکت حزب الله در حمله حماس یا برنامه‌ای برای حمله وجود نداشت. یک مقام ارشد آمریکایی بعدتر به روزنامه واشنگتن پست گفت که این یک مورد «اطلاعات نادرست» است. این مقام در ادامه افزود: جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده چند بار در روز با مقامات اسرائیلی تماس می‌گرفت تا از حمله اسرائیل به حزب‌الله جلوگیری کند. این مقام گفت در غیر‌این صورت، ریسک «باز شدن در‌های جهنم» وجود داشت.

نیکلاس بلانفورد، تحلیلگر بریتانیایی، به اشپیگل توضیح داد که حمله حزب الله به اسرائیل چگونه می‌تواند باشد: فرودگاه ها، نیروگاه ها، بنادر، پایگاه‌های نظامی، مراکز خرید، همه چیز با موشک و راکت مورد حمله قرار می‌گیرد و کل اسرائیل تعطیل خواهد شد. امواج هزاران راکت شلیک‌شده همچنین بر پدافند هوایی اسرائیل غلبه می‌کنند.

مدرن‌ترین آن‌ها راکت‌ها و موشک‌های هدایت‌شونده، کلاهک‌های ۵۰۰ کیلوگرمی را به مسافتی بیش از ۳۰۰ کیلومتر حمل می‌کنند و می‌توانند به فاصله ۱۰ تا ۲۰ متری هدف خود اصابت کنند. حملات موشکی حماس در مقایسه با آنچه حزب‌الله لبنان قادر است بر سر اسرائیل بیاورد، یک باران سبک تابستانی در مقابل سیلاب خانمان‌برانداز به حساب می‌آید. البته ارتش اسرائیل، به خوبی از این سناریو آگاه است، به همین دلیل است که مرز‌ها در طول ۱۷ سال پس از آخرین جنگ در سال ۲۰۰۶ تا حد زیادی آرام بوده است. بازدارندگی موفق عمل کرده است.

دو طرف همچنان بر دشمنی متقابل خود پافشاری می‌کردند و گهگاه چند گلوله به سمت دامنه‌های خالی از سکنه شلیک می‌کردند. در هفته‌های اول بعد از ۷ اکتبر، شعله‌ور شدن آتش جنگ بین اسرائیل و حزب‌الله محدود بود.

آندره یک تننتی، سخنگوی باسابقه نیرو‌های حافظ صلح سازمان ملل در لبنان (یونیفیل) - نیرویی که در واقعیت برای حفظ صلح در منطقه حضور دارد، اما فقط می‌تواند نظاره‌گر درگیری‌ها باشد- در اواخر اکتبر گفته بود که همه تاکنون با قوانین اثبات‌شده درگیر بازی شده‌اند. تخلیه هزاران نفر از ساکنان دو طرف مرز نیز خطر قریب‌الوقوع جنگ را کاهش داد. با عدم‌حضور غیرنظامیان دیگر در این منطقه، دیگر خطر کشته شدن تصادفی آن‌ها وجود ندارد. اما بیش از ۶۰‌هزار نفری که شمال اسرائیل را تخلیه کردند، حتی پس از سه ماه هنوز قادر به بازگشت به خانه نیستند – و همچنین ده‌ها هزار لبنانی که از منطقه گریخته‌اند، نمی‌توانند به خانه بازگردند.

در هفته‌های اخیر، کابینه جنگ اسرائیل تهدید‌های لفظی و عملیاتی-نظامی را افزایش داده است. اسرائیل در اولین گام، صالح العاروری، یکی از رهبران ارشد حماس را در لبنان، درست در قلب دژ حزب الله در جنوب لبنان هدف قرار داد. در اقدام بعدی یکی از فرماندهان نیروی نخبه رضوان حزب‌الله جان باخت و در عملیات بعدی بلافاصله یکی دیگر از فرماندهان ارشد حزب‌الله در مسیر تشییع جنازه فرمانده قبلی، ترور شد. یوآو گالانت، وزیر جنگ اسرائیل می‌گوید، اسرائیل «مسیر دیپلماتیک را بر نظامی ترجیح می‌دهد. اما ما به نقطه واژگونی ساعت شنی نزدیک شده‌ایم».

خطرناک. اما اجتناب‌ناپذیر؟

همان‌طور که تجربه نشان می‌دهد، هر حمله یک پاسخ در پی خواهد داشت. پس از مرگ العاروری، حزب‌الله به یک ایستگاه رادار اسرائیلی حمله کرد و خسارات جدی وارد کرد. پس از «قتل هدفمند» بعدی، آن‌ها به سمت مقر فرماندهی شمالی ارتش اسرائیل در صفد شلیک کردند. در الگوی آزمایش‌شده و واقعی انتقام، هر پاسخ، پاسخی برای خود ایجاد می‌کند تا زمانی که گردش حوادث به طور بالقوه منجر به جنگ آشکار شود. این واقعیت که حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان، فردی که به عنوان رهبر یک سازمان تعیین شده، در یک سخنرانی تلویزیونی به ایده مذاکره به عنوان یک راه حل اشاره می‌کند - که شامل عقب نشینی اسرائیل از مناطق مرزی است که هنوز هم آن را در اشغال دارد – کاملا مورد بی‌توجهی قرار گرفت. در واشنگتن، نگرانی از بروز یک جنگ تمام‌عیار بین اسرائیل و حزب‌الله قابل‌توجه است.

اما همان‌طور که نیویورک‌تایمز اخیرا نوشت، فرضیات در مورد اینکه چه کسی ممکن است آغاز‌گر این درگیری باشد، تغییر کرده است. بر اساس گزارش این روزنامه، ایالات متحده به اسرائیل قول‌داده است که اگر حزب‌الله بخواهد به آن سوی مرز حمله کند، واشنگتن از اسرائیل حمایت خواهد کرد، اما اگر اسرائیل اولین اقدام را انجام دهد، نباید انتظار حمایت آمریکا را داشته باشد. به گفته واشنگتن پست، مقامات دولتی معتقدند که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، خواهان جنگ با حزب‌الله است، زیرا می‌داند که پس از پایان جنگ در غزه، احتمالا حیات سیاسی او نیز به پایان خواهد رسید.

ین همچنین به معنای پایان دادن به مصونیتی است که او در حال حاضر از آن برخوردار است و می‌تواند منجر به از‌سر‌گیری پروسه قضایی علیه او به دلیل اتهاماتی، چون کلاهبرداری، فساد و نقض اعتماد شود. با این حال، به‌رغم تهدید‌های مداوم نتانیاهو، گالانت وزیر دفاع و هرتزل هالوی، رئیس ستاد کل ارتش، برای انجام عملیات نظامی علیه حزب‌الله، چنین تهدید‌هایی غیرواقعی به نظر می‌رسد.

بلانفورد کارشناس لبنانی می‌گوید: «اسرائیل می‌خواهد حزب‌الله را به رودخانه لیتانی، در ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری شمال، براند. اما مواضع موشکی حزب‌الله حتی در شمال، در کوه‌های امتداد دره بقاع هم قرار دارد.» او ادامه می‌دهد آن‌ها می‌توانند از آنجا به همین راحتی حمله کنند، که به شکست قابل پیش‌بینی نقشه‌ها برای یک تهاجم محدود ترجمه می‌شود.

در رسانه‌های اسرائیلی، جنگ علیه حزب‌الله - که اغلب به عنوان یک درگیری گسترده و نهایی مطرح می‌شود - به طور کلی خطرناک، اما اجتناب‌ناپذیر توصیف می‌شود. ترومای ۷ اکتبر وعده اسرائیل برای عدم‌تکرار بی‌دفاع ماندن در برابر حمله دشمن را به سرعت زنده کرد. تقریبا به نظر می‌رسد که دکترین نظامی اسرائیل برای شکست دادن همه مخالفان خود، به یک باور متعصبانه تبدیل شده است.

وضعیت غزه اساسا بازتاب اولین حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۷۸ است. از زمان توافق صلح با مصر و اردن، مفهوم پیروزی پایدار از طریق تسلیم نظامی دیگر واقعا کارساز نبوده است. فلسطینیان امروز از پذیرش تسلیم سر باز می‌زنند و خواهان استقلال هستند. همان‌طور که جنگ‌های لبنان در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۸۰ با هدف بیرون راندن سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، در عوض مسیر را برای توسعه حزب الله و تبدیل آن به نیروی قدرتمند امروزی هموار کرد.

آمی آیالون، رئیس سابق سازمان اطلاعات داخلی شین بث، در مصاحبه با روزنامه لیبرال اسرائیلی هاآرتص، دیدگاه خود را درباره مبارزه اسرائیل برای تثبیت خود بیان و آن را یک جنگ ۱۴۰ساله برای بقا توصیف کرد. آیالون در پاسخ به این سوال که آیا فکر می‌کند اسرائیل پیروز خواهد شد، گفت: «ما در مارس ۲۰۰۲ پیروز شدیم. در نشست اتحادیه عرب در بیروت، کشور‌های عربی تسلیم شدند و پرچم سفید را به اهتزاز درآوردند. [..]پس از ۳۵ سال مبارزه، در آن زمان. در اجلاس سران، آن‌ها توافق کردند که اسرائیل را به رسمیت بشناسند.»

او می‌گوید اسرائیل به هر چیزی که می‌خواست رسید: «بله به رسمیت شناختن، بله به مذاکرات و بله به صلح با اسرائیل. فاجعه این است که ما از به رسمیت شناختن پیروزی خود خودداری می‌کنیم و به جنگ ادامه می‌دهیم. ما جنگ را به خودی خود به یک ابزار و هدف تبدیل کرده ایم.» «زمین برای صلح»، فرمولی بود که اسحاق رابین، نخست‌وزیر اسرائیل و یاسر عرفات، رهبر ساف، با دست دادن در باغ رز کاخ سفید در سال ۱۹۹۳ امضا کردند.

اما پس از آن، شهرک‌سازی در کرانه باختری ادامه یافت و فرصت صلح میان دو طرف به هدر رفت؛ و در سال ۱۹۹۵، رابین به دنبال یک کارزار تحقیر‌آمیز علیه او، توسط خاخام‌ها و سیاستمداران رادیکال ترور شد. آیالون در این مصاحبه می‌گوید که او تنها پس از ترور به «وسعت شکاف و گسست» جامعه اسرائیل پی برد و جنگ‌های مکرر را راهی برای «پرهیز از در گرفتن بحث‌های جدل‌انگیز که می‌تواند موجب فروپاشی جامعه اسرائیل شود» می‌داند.

سوال این است که ما برای چه به این سرزمین آمده‌ایم؛ به عنوان افراد این سرزمین [اشغالی]. او در مصاحبه‌ای با گاردین گفت که این باعث ناراحتی او می‌شود که هیچ کس حاضر نیست در مورد آنچه بعد از جنگ غزه رخ می‌دهد، صحبت کند. او گفت: «من می‌دانم چه اتفاقی برای جنگ‌های بدون هدف سیاسی می‌افتد.

این دقیقا همان چیزی است که برای ما در لبنان اتفاق افتاد، دقیقا همان چیزی است که برای ما در کرانه باختری رخ داد.» اسرائیلی‌ها معتقدند که «اگر ما پیروز شویم، اگر اشغال کنیم، امنیت حاصل می‌شود. اما اشغال برای ما امنیت به ارمغان نمی‌آورد، برای ما خشونت و مرگ به ارمغان آورد.»

جایگاه حزب‌الله برای ایران

این واقعیت که حزب‌الله مشتاق اجتناب از یک جنگ بزرگ با اسرائیل است به هزارتوی روابط پیچیده در منطقه مربوط می‌شود. زرادخانه موشکی شبه‌نظامیان مهم‌ترین برگ برنده ایران در برابر حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای این کشور است. به‌رغم استقلال نظامی و مالی گسترده، حزب‌الله به شکلی به ایران و ایدئولوژی آن وفادار است. بلانفورد، تحلیلگر می‌گوید، برای تهران، حزب‌الله «تاج راهبرد بازدارندگی آن» است. در مقابل، از نظر نظامی، این کشور قوی‌تر از همیشه است و به عنوان یک تامین‌کننده تسلیحات حیاتی برای روسیه ظاهر شده است. علاوه بر این، به گفته نیویورک‌تایمز، این کشور از اکتبر به سرعت به تلاش‌های خود برای غنی‌سازی اورانیوم سرعت بخشیده است.

این روزنامه گزارش داده است که تهران اکنون دارای مواد کافی برای سه بمب هسته‌ای است و در آستانه غنی‌سازی آن تا درجه تسلیحات است. ایران همچنین به حفظ شبکه شبه‌نظامیان وفادار خود در بسیاری از کشور‌های عربی ادامه می‌دهد. ایران با حمله به اربیل به وضوح نشان داد که مایل است از حملات نظامی به عنوان نمایش قدرت خود استفاده کند.

روابط میان حزب الله و ایران تاکنون به کنترل اوضاع در مرز لبنان و اسرائیل کمک کرده است. اما در صورت وقوع جنگ، این روابط احتمالا نتیجه معکوس خواهد داشت. تهران هرگز حزب‌الله را رها نمی‌کند، حتی اگر زیر آتش قرار گیرد و احتمالا یک واکنش زنجیره‌ای رخ خواهد داد و شبه نظامیان تحت کنترل ایران در عراق، سوریه و یمن حملات گسترده‌ای را انجام می‌دهند.

دست کم گرفتن حوثی‌ها

اگرچه حوثی‌ها عملیات نظامی خود را در دریای سرخ از نوامبر افزایش داده اند، قدرت و عزم این گروه که در کوه‌های غرب یمن در فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری اسرائیل قرار دارند، در ابتدا توسط بسیاری دست کم گرفته شد. حوثی‌ها از موقعیت جغرافیایی خود در تلاش برای امتیاز‌گیری از جهان برای توقف جنگ اسرائیل در غزه استفاده می‌کنند. از ماه نوامبر، این گروه حملات مکرری را به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ انجام داده است که تقریبا ۱۰‌درصد تجارت جهانی از این مسیر ترانزیت می‌شود. جنگ داخلی در یمن اکنون بیش از یک دهه است که ادامه دارد، درگیری که به دنبال آن، حوثی‌ها کنترل پایتخت صنعا را به دست گرفته و عربستان سعودی را شکست داده اند.

فریاء المسلمی، تحلیلگر یمنی از اندیشکده بریتانیایی چتم هاوس، می‌گوید: «اما به ندرت چیزی به اندازه قطع زنجیره تامین تسلا و ایکیا توجه آن‌ها را جلب کرده است.» او هشدار می‌دهد که حوثی‌ها در واقع از همبستگی با فلسطینی‌ها انگیزه می‌گیرند. من فکر می‌کنم در غرب کاملا مشخص نیست که هر روز چه موج شوکی سراسر جهان عرب را درمی‌نوردد، می‌توان تصاویر و جزئیات وحشتناک در غزه را دید – و هیچ کس اقدامی برای پایان آن انجام نمی‌دهد.

او می‌گوید حملات آن‌ها و تمایل آن‌ها به پذیرش ریسک مواجهه با ایالات متحده، آن‌ها را به قهرمانان منطقه تبدیل کرده است. به ندرت هیچ کشور عربی، حتی دشمنان یمنی حوثی‌ها، این گروه را در ملأ عام مورد انتقاد قرار داده‌اند. او می‌گوید حوثی‌ها در مذاکرات خود با عربستان سعودی بر سر یک معاهده و به رسمیت شناختن بین‌المللی، مطمئنا اعتبار جدید خود را به سرمایه سیاسی تبدیل خواهند کرد.

با این حال، هنوز مشخص نیست که این درگیری جدید در نهایت به کجا خواهد انجامید. هفته پیش، حملات نظامیان آمریکایی و انگلیسی به پایگاه‌های حوثی‌ها آغاز شد، اما با وجود این، به پرتاب موشک و تیراندازی به سمت کشتی‌ها ادامه دادند و اعلام کردند که از رویارویی با آمریکا هراسی ندارند؛ و سپس، ایران و پاکستان در چند روز گذشته حملات هوایی را علیه یکدیگر انجام داده‌اند.

این درگیری در حاشیه خاورمیانه مستقیما به جنگ غزه مربوط نمی‌شود، اما به نظر می‌رسد که بازدارندگی در مورد حملات نظامی علیه سایر کشور‌ها کمتر از آنچه هست بوده است - و گردباد حملات انتقام‌جویانه سریع‌تر از همیشه درحال وزیدن است. کریستوفر کلارک، مورخ استرالیایی، قدرت‌های اروپایی را که به جنگ جهانی اول کشیده شدند، این‌گونه توصیف می‌کند: «تحت‌تاثیر رویا‌ها و در عین حال نابینا مقابل واقعیت تلخ و دهشتناکی که قرار بود موجب آن شوند.»

«خوابگردها» عنوانی بود که کلارک برای کتابش انتخاب کرد که به بررسی تاثیر متقابل بی‌اعتمادی، محاسبات نادرست و غرور می‌پردازد که ۱۱۰ سال پیش به جنگ منجر شد. کتاب او تا حد زیادی به دیدگاه‌های قبلی مبنی بر اینکه جنگ را می‌توان تا حد زیادی به گردن یک ملت انداخت، خاتمه داد، در عوض استدلال کرد که این جنگ نتیجه تعامل بین عوامل مختلف است. این بار، اما منطقه جغرافیایی تغییر کرده است. با این‌حال بازیگران امروزی با امتناع خود از ترک مسیر باریک واکنش‌های قابل پیش‌بینی و حملات انتقام‌جویانه، به طرز فاجعه‌باری از خوابگرد‌های دیروز تقلید می‌کنند.

برچسب ها: یمن لبنان
bato-adv
bato-adv
bato-adv