مسئولان مربوطه هنوز پاسخی به داستان لباسهای کاروان ایران در مراسم افتتاحیه که دستکمی از یک آبروریزی نداشت، ندادهاند.
بازیهای المپیک پاریس به پایان رسید و کاروان ایران که با ۴۰ ورزشکار در این رویداد حاضر شده بود، با کسب ۱۲ مدال به ایران بازگشت. به لحاظ کسب مدال، ایران دومین دوره موفق تاریخ را رقم زد و این موضوع دلیلی بر تعریف و تمجید به وجود آورد. بهویژه اینکه این بار تعدادی از این مدالها در بخش زنان رقم خورد و آنها یک نقره و برنز را به سبد کاروان اضافه کردند. از سوی دیگر، کسب سه مدال طلا، اگرچه درجازدن بود و در مقایسه با دو دوره قبلی تغییری به بار نیاورد، ولی از آنجا که حاصل شگفتی، همچون المپیک توکیو و دو مدال غافلگیرکنندهاش نبود، رضایت مسئولان امر را رقم زد.
از طرفی، مسئولان مربوطه پس از این بازیها با نسبت قراردادن تعداد مدال با نفرات اعزامی، کارنامه درخوری برای خود به تصویر کشیدند تا از جهات مختلفی، اعتباری برای خودشان کسب کرده باشند. البته واضح است که با توجه به فاکتورهایی که در بالا به آن اشاره شد، مستحق چنین تعریف و تمجیدی هستند.
بااینحال، اکنون که فضا اندکی از احساساتیبودن فاصله گرفته، بد نیست پاسخی هم برای چند ابهام آزاردهنده یافت شود، تا موضوعی روی زمین باقی نماند و به دست فراموشی سپرده نشود. درست است که کمتجربگی مبینا نعمتزاده در درخواست خبرسازش از ریاستجمهوری باعث شده تا بیشتر توجهاتِ این روزها معطوف به این دختر ۱۹ ساله و مدالآور المپیکی باشد، ولی نباید از این بحث مهم غافل شد که مسئولان مربوطه هنوز پاسخی به داستان لباسهای کاروان ایران در مراسم افتتاحیه که دستکمی از یک آبروریزی نداشت، ندادهاند.
مسئولان کمیته ملی المپیک ایران در اقدامی کمسابقه، پیش از اعزام به بازیهای المپیک پاریس، به درخواست رسانههای متعدد مبنیبر رونمایی از لباس کاروان ایران در این بازیها توجهی نکردند تا شوک اصلی، درست در روز افتتاحیه المپیک ۲۰۲۴ وارد شود. لباسهای رسمی کاروان ایران بدون آنکه طرحی برگرفته از فرهنگ، تمدن و یا حتی پرچم ایران باشد، به سادهترین شکل ممکن دوخته و تن ورزشکارانی شده بود که همگی، شأن و لیاقتی بیش از آنچه در تصاویر به نمایش گذاشته شده بود، داشتند. لباسهای سفید با شلوارهای سرمهای و مشکی که بدون ذرهای تردید، در دورترین نقطه از اشاعه فرهنگ ایرانی بود.
قسمت بدتر داستان مربوط به طراحی لباسهای ورزشکاران زن ایرانی بود که دستمایهای برای منتقدان فضای مجازی شد تا از آن به عنوان لباس کادر درمان تعبیر شود. انتقادات نسبت به این موضوع چنان زیاد بود که حتی یک هفته پس از شروع بازیهای المپیک هم ادامه داشت. خاصه آنکه خامی یکی از ورزشکارانِ حاضر در پاریس در دفاع از این طرح و لباسها به آشفتگی بیشتر ماجرا انجامید و حرفوحدیثهای مکرری به بار آورد. کار به جایی رسید که اندکی بعد، کیومرث هاشمی، وزیر ورزش، رسما از این گفت که مسئولان کمیته باید نسبت به انتخاب چنین لباسی توضیح دهند.
اینها بخشی از موضوع بود، چراکه بخش اصلی که ابهام کلی را به بار آورده، نحوه انتخاب شرکتی است که عهدهدار تأمین لباس ورزشکاران ایران در پاریس شده است. شرکتی گمنام که مشخص نشده از چه طریقی با کمیته ملی المپیک ارتباط گرفته و چطور توانسته چنین لباسهای ابتدایی را به مسئولان مربوطه بقبولاند. ضمن اینکه ابهامات دیگری هم در این میان وجود دارد که بد نیست درباره آنها نیز روشنگری شود؛ یکی از آنها سفر اعضای مرتبط با کمیته ملی المپیک به پاریس است که محل بحث است؛ خاصه آنکه در هفته گذشته شایعاتی مبنیبر اینکه تعدادی از آنها از این فرصت استفاده کرده و بهجای ماندن در پاریس و دنبالکردن بازیها، سر از کشورهای دیگر درآورده و چندین شهر اروپایی دیگر را هم گشتهاند.
اینها بخشی از ابهاماتی است که نیاز به پاسخگویی دارد. حتی اگر همهچیز بهزعم همین مسئولان خوب پیش رفته و آنها بعد از المپیک لندن به لحاظ کسب مدال، دومین کاروان برتر بودهاند، باز هم این مسائل نباید مانع از پاسخگویی و روشنگری درباره ابهامات شود. تعریف و تمجیدها به قدر کافی به دل مسئولان نشسته، ولی این موضوع نباید سدی برای پیگیری اتفاقاتی شود که وجهه چندان خوبی برای کاروان ایران نداشته است. واضح است که پاسخگویی هم با عبور سرسری از این مسائل و بیان کلیات، تفاوتهای کلان دارد.