محمدحسین بنی اسدی در جماران، نوشت: سید عباس عراقچی در بین کسانی که مسعود پزشکیان، رئیس جمهور منتخب معرفی کرده خیرالموجودین است که در وزارت خارجه نشو و نما کرده و با چم و خمهای داخلی و خارجی آشناست، حتی در سمت مجری دستورات مافوق مطمئنا مسئولانهتر از سایرین عمل میکند و از منافع ایران و ملت ایران دفاع و صیانت میکند.
با معرفی وزرای کابینه مسعود پزشکیان، رئیس جمهور منتخب به مجلس، چنان مایوس و دل افسرده شدم که تصمیم گرفتم این قلم متزلزل و ضعیف را غلاف کرده و عطای رسانه و مقاله را به لقایش ببخشم و بیش از این عرض خود را نبرم و زحمت دیگران ندارم، لاکن توصیه منطقی یکی از دوستان دوباره من را به سر ذوق آورد و متقاعد کرد که: «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل/ مراد اگر نیابم به قدر وسع بکوشم» یا به دیگر تعبیر: «تو برگ به آب انداز کوچک مشمار آن را /باشد که نجات افتد زنبور غریقی را».
دوست شفیق مشوق من بر این عقیده بود که مسعود پزشکیان همه سعی خود را کرده که دل حامیان خود را به دست آورد و آنان را مایوس و نا امید نسازد، ولی در عین حال میداند «آنجا که گل است خار است و بر سر گنج مار است، آنجا که در شاهوار است نهنگ مردم خوار است»، لذا با توجه به جمیع جهات کابینه خود را معرفی کرده و مصلحت آن است که به مسعود پزشکیان فرصت دهیم و نظاره گر خروجی عملکرد وزرای معرفی شده باشیم. اکنون که سید عباس عراقچی سکاندار وزارت خارجه شده ناخودآگاه بیتی از حافظ در ذهنم خطور کرد: «بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود / عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت»
البته این به این معنا نیست که سیدعباس عراقچی در وزارت خارجه و سیاست خارجی ید بیضا و عصای موسی دارد و معجزه میکند لاکن تصور کنید که اگر یکی از متوهمین و پایداری چیها یا افرادی مدعی با سابقه وزارت خارجه، چون قدیری ابیانه یا ابوالفضل ظهره وند به جای عباس عراقچی سکاندار وزارت خارجه میشدند، چه اتفاقی رخ میداد.
عباس عراقچی در بین کسانی که مسعود پزشکیان معرفی کرده خیرالموجودین است که در وزارت خارجه نشو و نما کرده و با چم و خمهای داخلی و خارجی آشناست، حتی در سمت مجری دستورات مافوق مطمئنا مسئولانهتر از سایرین عمل میکند و از منافع ایران و ملت ایران دفاع و صیانت میکند.
به عنوان دیپلماتی که ۳۵ سال در وزارت خارجه در سمتهای مختلف انجام وظیفه کرده و در زیر مجموعه عباس عراقچی و مذاکرات او نیز حضور داشتهام وظیفه اخلاقی خود دانستم که ضمن آرزوی توفیق برای ایشان در خدمت به کشور، مواردی را به رشته تحریر در آورم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
الف: موارد داخلی، ضرورت پرداختن به مسائل داخلی پرسنل وزارت خارجه و رفع نگرانیهای معیشتی و اداری آنها.
۱ـ پرداختن به امور داخلی وزارت خارجه و توجه ویژه به امور اداری آنها، در دوره وزارت محمدجواد ظریف این امور به قائم مقام وزارت خارجه سپرده شده بود که عملا نتیجهای نداشت.
۲ـ توجه به وضعیت معیشتی پرسنل وزارت خارجه، بسیاری برداشت درستی از امتیازات کارکنان وزارت خارجه ندارند در حالی که خیلی از نهادها امکانات بیش از وزارت خارجه دارند.
۳ـ رعایت شایسته سالاری واقعی نه گروه گرایی و محارم پروری، وزارت خارجه از این بیماری رنج میبرد.
۴ـ وزارت خارجه از اول انقلاب تاکنون از پدیده مزمن تبعیض و بی عدالتی رنج برده و تقسیم پستهای مدیریتی در داخل و خارج نیز بر همین اساس بوده است.
۵. طی این ۴۵ سال تسلسل و استمرار در حوزههای سیاسی وجود نداشته و بیشتر حول منافع افراد و گروهها چرخیده است.
۶. تسهیلات و امکانات اعضای سفارتخانهها برخلاف تصور عموم از برخی از کشورهای درجه چندم هم پایینتر است که لازم است مرتفع شود و در شأن ایران باشد حتی اگر با کاهش نیرو و نمایندگیها صورت گیرد. اینکه در برخی کشورهای کوچک در حد یک نفر نماینده و با هزینههای گزاف داشته باشیم منطقی نیست و مناسب است به طرف آکردیته کردن روابط و کنسول افتخاری و نظارت بیشتر بر آنها گام برداریم.
۷. امروز برخلاف تصور برخیها وضعیت معیشتی بازنشستگان وزارت خارجه شرم آور است، این امر از تنگ نظری حاکم بر این وزارت خارجه توسط مدیران ضعیف و بی کفایت وارداتی از برخی نهادها نشات گرفته است؛ لذا ایجاب میکند با افزایش امکانات معیشتی کارکنان شاغل، آنان به هنگام بازنشستگی از فقر فعلی نجات یابند.
۸. از انتقال افراد به اصطلاح مدیر از سایر نهادها و وزارتخانهها خودداری کنید و به نیروهای متخصص و صادق وزارت خارجه ایمان داشته باشید و به آن تکیه کنید.
۹. برای ورود افراد به وزارت خارجه سفارش پذیر نباشید و این باب ناصواب را مسدود کنید.
۱۰. میدان دادن به نیروهای جوان در وزارت خارجه باید در اولویت قرار گیرد. برخی مدیران با حدود ۷۰ سال سن یکه تازی میکنند و راه را بر جوانان سد کرده اند. استفاده از تجربه نیروهای مسن قابل قبول است، ولی میدان داری آنها قابل توجیه نیست.
۱۱. جلوگیری از ریخت و پاش و اسراف در استفاده از هواپیماهای اختصاصی و کاهش پرسنل همراه در سفرها مانند بسیاری از وزرای خارجه دیگر کشورها باید در دستور کار قرار گیرد.
۱۲. تجدید نظر در ساختاری که در سال ۱۳۹۶ با اصرار وزیر وقت و بی میلی بدنه بر وزارت خارجه تحمیل شد. این ساختار راه ترفیع بدنه کارشناسی را مسدود میکند.
طی چند دهه گذشته در وزارت خارجه بیشتر محافل، گعده ها، گروهها، قبیلهها و زد و بندها حاکم بوده و در نتیجه فضا را بر نیروهای مستقل و توانا تنگ کرده است. گاهی تیم رستم آباد، زمانی تیم نیویورک، در مقطعی تیم کردکوی، اکنون تیم دانشگاه امام صادق وزارت خارجه را صحنه جولان خود قرار داده اند، گر چه در بین گروههای فوق بعضآ افراد شایستهای نیز ظهور کرده اند، ولی برخی اوقات این انتصابات چندش آور بوده است. به یاد دارم زمانی همسر وزیر وقت از بهزیستی به وزارت خارجه منتقل و در سمت مدیر کلی قرار گرفت. برادر زاده همسر وزیر نیز مدیرکل دفتر وزارتی شد، برادر همسر نیز به وزارت خارجه منتقل و به ماموریت اعزام شد، باجناقهای وزیر نیز در وزارت خارجه و دوستانش نیز از مخابرات به وزارت خارجه منتقل و در سمتهای کلان و خرد مشغول شدند؛ به گونهای که وزارت امور خارجه به وزارت امور خانواده شباهت پیدا کرد.
اکنون که عباس عراقچی به سمت وزیر خارجه منصوب شده با توجه به برخی شایعات دایر بر حمایت موتلفه از شخص وزیر، او نباید بگذارد این شایعه قوت گیرد و موتلفه وزارت خارجه را مورد تاخت و تاز قرار دهد. انتظار میرود که سازمانهای نظارتی نیز این حساسیت را در یک وزارتخانه حاکمیتی داشته باشند.
ب: رابطه با همسایگان: بی گمان همسایگان در همه کشورها در اولویت سیاست خارجی هستند. ایران پهناور دارای ۱۵ همسایه با ۶۰۰۰ کیلومتر مرز زمینی با ۷ همسایه و ۲۷۰۰ کیلومتر مرز آبی در دریای خزر، خلیجفارس و دریای عمان است. ایران همسایه خرد و کلان و قوم و ادیان و نژادهای مختلف دارد که بعضا با چالش و مشکلات کلی و جزئی با آنها مواجه است. حسن همجواری ایجاب میکند که توجه ویژهای به همسایگان شود و با رفع چالشها و بی اعتمادیها روابط در کلیه حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به حد مطلوب رسانده شود.
پ: روابط منطقهای: ایران قبل از انقلاب یک سازمان همکاری اقتصادی فعال با پاکستان و ترکیه به نام سازمان همکاری منطقهای (آر. سی. دی) داشته است. متأسفانه سازمان اکو با تعداد بیشتر اعضا نتوانست جایگاه شایستهای برای آر. سی. دی. باشد. از طرف دیگر حضور در سازمانهای دیگر از جمله شانگهای نیز جای مانور زیادی برای ایران نمیگذارد لذا نبود سازمان منطقهای فعال پاشنه آشیل ایران محسوب میشود. تنها یک سیاست تنش زدایی منطقهای و واقع گرایی فعال و منافع ملی محور میتواند رمقی در سیاست منطقهای ایران ایجاد کند.
ت: روابط بین المللی مثبت و فعال: بزرگترین چالش و مشکل ایران فقدان تعامل مثبت با جهان و سازمانهای جهانی است. اتخاذ سیاست متعادل و متوازن با تمام کشورها و سازمانهای جهانی در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی یکی از ضرورتهای حیاتی برای ایران است در غیر این صورت امیدی به بهبود اوضاع به مشام نمیرسد. خروج از انزوا و هارمونی با جهان، متضمن تامین منافع ایران است. ایران با این سیاست میتواند از همه کشورهای بزرگ و کوچک برای پیشبرد منافع خود سود ببرد.
ج: تمرکز بر کرامت و احترام به جامعه ایرانیان خارج از کشور: برخی کشورها مانند هند در مقطعی اقدام به تشکیل وزارت برای مهاجرین خود کردند و با امتیازها و امکانات مختلف به چسبندگی آنها به کشور هند کمک کردند. امروزه ایرانیان در کشورهای مختلف جهان حضور فعال دارند؛ لذا ایجاب میکند ساز و کاری توام با امتیازات و تسهیلات برای آنها تدوین و تدارک دیده شود و ارتباط آنها به ویژه نسلهای جوان با مام میهن تقویت و تحکیم شود.
چ: اتخاذ یک سلسله اقدامات جهت تلطیف چهره ایران در حوزه حقوق بشر و حقوق شهروندان و اقلیت ها: بدیهی است این امر ریشه در برخوردهای بهتر با شهروندان در داخل کشور دارد وگرنه ایرانیان مقیم خارج از کشور همچنان به عنوان یک اهرم فشار علیه ایران در سازمانهای منطقهای و جهانی عمل میکنند که طبعا اثر نامطلوبی بر روابط ایران با کشورهای اروپایی و سازمانهای حقوق بشری بر جا میگذارد.
وزیر خارجه در عرصه داخلی علاوه بر توجه ویژه به امور داخلی وزارت خانه وظیفه سنگینی دارد که در تعامل با نهادها و نیروهای ذینفوذ داخلی نسبت به تصحیح دیدگاه آنها به وزارت خارجه و مشکلات و مصائب و شرح وظایف دیپلماتها در داخل و خارج کشور اقدام لازم را انجام دهد و اهمیت گران سنگ این سرمایه ملی برای کشور را برجسته و از آنها قدرشناسی کند.
در مجموع خارج از شعارهایی برای مصرف داخلی، بدون تعامل و توازن با کشورهای جهان، همکاری با نهادهای اقتصادی جهان از جمله FATF، رفع مشکلات با آژانس بین المللی انرژی اتمی، تعقیب سیاست تنش زدایی در منطقه و جهان و همچنین در صحنه داخلی بدون کسب حمایت مردم و از بین بردن شکاف ملت - دولت و در یک کلام صیانت از منافع ملی ایران، عباس عراقچی کاری از پیش نخواهد برد.
روشن است که سیاست مدیریت تخاصم با آمریکا و ادامه حمایت از مقاومت و در اولویت نبودن رابطه با اروپا و سایر خطوط قرمزی که برای وزیر خارجه ترسیم شده، امید به گشایشهای خوشایند سیاسی از جمله برون رفت از تحریم، احیای برجام و تحولاتی مثبت نظیر این موارد را توسط عباس عراقچی نزدیک به غیر ممکن میسازد و برای ایرانیان به عنوان یک آرزو باقی میماند، مگر اینکه ورای وزارت خارجه و با اراده سطح عالی رهبریت فرجی حاصل شود و گره از کار فروبسته ایران گشوده شود.