چرا بن لادن از آمریکا متنفر بود؟
فرارو- عبدل باری اتوان که در گذشته موفق به دیدار خصوصی با بن لادن شده و در حال نوشتن کتابی با نام "القاعده: نسل بعدی" است در مقاله ای با بیان اینکه در سال 1966 طی سفری به افغانستان سه روز کامل را با اسامه گذرانده، وی را مردی خوش بیان و تا حدودی خجالتی و بسیار مودب توصیف می کند.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو؛ وی در مقاله خود می نویسد:
چرا بن لادن تا این حد از آمریکا متنفر بود؟ چرا تبدیل به یکی از تندروهای اسلامی شد و چرا خشنونت را برای بیان این انزجار برگزید؟ تغییر شخصیت وی شاید از همان زمان کودکی آغاز شد.
اسامه چهل و سومین فرزند در میان 53 خواهر و برادر خود بود اما یکی از نورچشمی های پدر میلیاردر خود، محمد عواد بن لادن محسوب می شد. برادرانش وی را پسری گوشه گیر و ساکت می نامند؛ در حالی که کودکان هم سن و سال وی مشغول بازی و قیل و قال در خارج از خانه بودند، اسامه برای همراهی پدرش در جلسات بازرگانی و مذهبی آماده می شد و در کنار وی می نشست.
در سن 10 سالگی، با سقوط هواپیمای شخصی محمد عواد و مرگ تمامی سرنشینان، زندگی اسامه دگرگون شد. خلبانی که این اشتباه مرگبار را مرتکب شد یک آمریکایی بود. ممکن است انزجار اسامه از آمریکا در سال های بعد، از این تراژدی ناشی شود.
پس از مرگ محمد عوا، خانواده وی به رسم همیشگی در زمان حج به زیارتگاه ها می رفتند و در همان زمان اسامه در مورد علوم دینی با دیگر زائران که برخی از آنها پیرو اسلام سلفی بودند و اندیشه سید قطب را به وی معرفی کردند، بحث و گفتگو می کرد. علیرغم بسیاری از ثروتمندان عرب، اسامه توسط غرب اغفال نشد.
وی در 17 سالگی تصمیم به ازدواج با نجوا قانم گرفت و خود را مشغول به زندگی خانوادگی کرد. با این وجود هنوز هم ارزش های غرب را شدیداً مورد انتقاد قرار می داد و به مرور انگیزه شدیدی برای جهاد در برابر غرب "کافر و خدانشناس" در وی ایجاد شد.
زمانیکه اتحاد جماهیر شوروی در سال 1979 به افغانستان حمله کرد، مقاومت در برابر روس ها به شکل نیروهای مجاهدین اسلامی به جوشش درآمد. تا این زمان اسامه به یکی از همراهان عبدالله اعظم، متفکر تندرویی که بعدها مغز متفکر بن لادن نام گرفت، تبدیل شده بود. در سال 1982 که 25 ساله شده بود زندگی آرام خود را رها کرده و به خط مقدم رفت.
در افغانستان بود که با مشاوران نظامی آمریکا که در تلاش برای مسلح کردن و آموزش مجاهدین بودند، روبرو شد. در سال 1989 که نیروهای شوری سابق در نهایت خاک افغانستان را ترک کردند، نگرانی آمریکا ضربه خوردن از هسته اصلی نظامیان اسلامی باقی مانده در خاک افغانستان بود.
اسامه از طریق اطلاعات پاکستان مطلع شد که در میان گروهی که سازمان سیا قصد ترورشان را دارد است. او به خانه خود گریخت و بازداشت خانگی شد. اسامه معتقد بود که مجاهدین مورد سوءاستفاده آمریکا قرار گرفته اند و از همراهی حکومت عربستان با برنامه های آمریکا به شدت ناخشنود شد.
وی در جنبش اصلاحات شرکت کرد و در سال 1990 و حمله صدام حسین به کویت، در پی اطلاع از این امر که عربستان خواستار دریافت کمک از آمریکا است، طی نامه ای به وزیر کشور عربستان، پیشنهاد تشکیل گروه نظامی از مجاهدین سابق برای آزادسازی کویت را ارائه داد. پیشنهاد وی رد شد و پس از آن گروهی متشکل از 100 هزار آمریکایی وارد خاک عربستان شدند.
از نظر اسامه، این امر توهین به مقدسات محسوب می شد چرا که عربستان خاک دو محل بسیار مقدس اسلامی (مکه و مدینه) بود و حضور کافران به این دو شهر در قرآن به صراحت ممنوع شده است.
اسامه زمان ورود نیروهای آمریکایی به خاک عربستان را "شوک آورترین" لحظه زندگی خود خواند. با خشونتی عمیق در دسامبر سال 1991 زادگاه خود را ترک کرده و در شهر خرطوم برنامه حمله به نیروهای آمریکایی مستقر در عربستان را تدارک دید.
القاعده در سال 1988 تاسیس شد و نخستین حمله خود به غرب را در سال 1993 با منفجر کردن کامیون بمب گذاری شده در مرکز تجاری نیویورک که منجر به مرگ 6 نفر و زخمی شدن تعداد زیادی از مردم شد، آغاز کرد.
در پی آن نامه هایی به رسانه ها ارسال شد با این مضمون که آمریکا باید تمام مداخله های خود برای برقراری آتش بس در خاورمیانه را خاتمه دهد و کمک های خود به رژیم صهیونیستی را پایان بخشد.
ناکامی در بازیافتن محل سکونت فلسطینیان و حمایت بی شرط و شروط آمریکا از یهودیان یکی دیگر از دلایلی بود که به راه اندازی جنگ از سوی اسامه بن لادن منجر شد. در سال 1998 مرکز فرماندهی خود در کوه های افغانستان را راه اندازی کرد و برای مبارزه با یهودیان، موجی از حملات را به آمریکا آغاز کرد که در اوج آن حادثه 11 سپتامبر سال 2001 بود و منجر به مرگ بیش از 3 هزار تن از مردم آمریکا شد.
