معاون کلیدی شهردار تهران، «انتقال پایتخت» از تهران را اقدامی «شتابزده» و «غیرمنطقی» توصیف کرد و نسبت به «گزینه مکران» برای شکلگیری پایتخت جدید هشدار داد.
حمیدرضا صارمی، معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران اعلام کرد: طرح انتقال پایتخت یک تصمیم شتابزده است ضمن آنکه «هزینههای انتقال پایتخت به صرفه نیست».
به گزارش «دنیایاقتصاد»، معاون زاکانی در عین حال، با هشدار نسبت به شرایط طبیعی منطقه مکران در جنوب شرق ایران گفت: مکران «زلزلهخیز» است و خطر «سونامی» در آنجا وجود دارد.
این مقام کلیدی شهرداری تهران، با اشاره به سه معضل حاد کلانشهر تهران شامل «ترافیک»، «آلودگی» و «فرسودگی» گفت: انتقال پایتخت با وجود چنین مشکلاتی در تهران، منطقی نیست و بهتر است «منابع محدود» صرف حل بحرانهای تهران شود.
بررسیهای «دنیایاقتصاد» درباره هشدارهایی که معاون شهردار تهران درباره «بحرانهای سهگانه» پایتخت مطرح کرده است، نشان میدهد: متولی اصلی حل «ازدحام خودرو در خیابانهای تهران» و همچنین «آلودگی شدید هوا» به عنوان دو موضوع کاملاً مرتبط با یکدیگر، «شهرداری تهران و مدیریت شهری» است.
سیاستهای درست ترافیکی و برنامهریزی درست شهری طی دو دهه گذشته میتوانست، «سهم مترو و اتوبوس» از سفرهای درونشهری پایتخت را مثل «پایتختهای مدرن دنیا» به بالای ۵۰ درصد برساند.
این سهم، اما در حال حاضر زیر ۲۰ درصد است و نشانه «ضعف جدی و بزرگ شبکه حملونقل عمومی در جذب تهرانیها برای استفاده بابت رفتوآمدهای روزانه شهری» است.
مترو طی دو دهه اخیر به شکل «ناقص» توسعه پیدا کرد؛ ساخت ریل بدون توجه به «واگن».
امروز متروی تهران دستکم ۲۰۰۰ واگن «کسری» دارد تا بتواند «خطوط ۷ گانه» موجود را به سطح «متعارف سرویسدهی» برساند.
کمبود واگن در شبکه متروی پایتخت باعث شده «انتظار در ایستگاهها از سوی مسافران به ۳ برابر نرخ طبیعی در دنیا» برسد و در عین حال «ازدحام مسافر در واگنها»، این مد حملونقل پاک را از «جذابیت» بیاندازد.
در کنار این ضعف، «طرح ترافیک تهران» تقریباً هیچ خاصیتی در «کاهش حجم ورود خودرو به محدوده مرکزی پایتخت» ندارد. از «پلاکگیری» خودروسوارها برای فرار از دوربینها گرفته تا «سونامی موتورسیکلتهای پرآلاینده» در تهران مرکزی و همچنین «مبالغ غیربازدارنده فروش طرح».
این مدل برنامهریزی شهری تهران به قول دکتر محمد طبیبیان، اقتصاددان، نشانه شکست در اداره تهران است.
سطح بالای «نرخ استفاده از خودروی شخصی» در تهران، «تعداد روزهای پاک» در سال را به زیر ۱۰ روز در سالهای گذشته کشاند.
آلودگیشدید نیز مهر تایید بر «سیاستگذاری ناکارآمد برای اداره پایتخت» است.
معضل «بافتفرسوده» نیز باز به نوع سیاستگذاری شهرداری برمیگردد.
شهرداری یک ابزار معجزهآسا برای هدایت سرمایهگذاران ساختمانی به بافت فرسوده دارد به اسم «پروانه ساختمانی».
روی پروانهها، انواع و اقسام عوارض از سوی شهرداری گرفته میشود.
اگر نرخ عوارض با لحاظ «مناطق اشباع از بارگذاری مسکونی» و «مناطق نیازمند ساختوساز مثل بافتفرسوده»، شناور در نظر گرفته شود تا «سرمایهگذاری در مناطق ضعیف صرفه اقتصادی پیدا کند و در عین حال اخذ پروانه از حالت ماراتن به پروسه دو هفتهای اصلاح شود» در این صورت پایتخت شاهد حرکت عظیم سرمایههای بخشخصوصی به مناطق ۹ تا ۲۰ برای نوسازی بافتفرسوده خواهد بود.
متن کامل «نوشته معاون شهرسازی شهردار تهران در تلگرام» درباره انتقال پایتخت به شرح زیر است:
با توجه به اینکه دولت محترم مدتی است به فکر انتقال پایتخت افتاده و اخیراً "مکران" به عنوان پایتخت جدید ایران مطرح شده است، لازم است نکاتی را در این زمینه بیان کنم. انتقال پایتخت یک اقدام بسیار بزرگ و پیچیده بوده که نیازمند بررسیهای دقیق و کارشناسی است.
حجم ساختوساز و هزینههای مرتبط با انتقال پایتخت به مکران به صرفه نیست. همچنین، مکران به عنوان منطقهای زلزلهخیز، با خطرات جدی مانند سونامی نیز مواجه است. در شرایطی که تهران با چالشهای متعددی از جمله آلودگی هوا، ترافیک و بافت فرسوده دست و پنجه نرم میکند، آیا واقعاً منطقی است که منابع محدود کشور را صرف انتقال پایتخت کنیم؟
به یاد داریم که در دهه ۱۹۶۰، برزیل تصمیم به انتقال پایتخت خود از ریو دو ژانیرو به برازیلیا گرفت. دلیل اصلی این انتقال، کاهش بار ترافیکی و تمرکززدایی از سواحل شرقی بود تا توسعه مناطق داخلی کشور تسهیل شود. این پروژه عظیم با هزینهای بالغ بر ۲.۵ میلیارد دلار در آن زمان (معادل بیش از ۱۵ میلیارد دلار امروز) به انجام رسید. با این حال، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این تصمیم نتوانسته اهداف مورد نظر را محقق کند و رضایت عمومی نیز پس از انتقال چندان بالا نبوده است؛ طبق برخی آمارها، تنها حدود ۳۰ درصد از مردم برزیل از این اقدام راضی بودند.
به جای این انتقال پرهزینه و پرچالش، بهتر است بر روی آبادانی و نوسازی بافت فرسوده تهران تمرکز کنیم. تهران یک شهر تاریخی و فرهنگی با ظرفیتهای فراوان است و میتواند با برنامهریزی صحیح و سرمایهگذاری مناسب، به یک الگوی موفق برای سایر شهرهای کشور تبدیل شود.
در نهایت، پیشنهاد میکنم به جای انتقال کل پایتخت به شکل فیزیکی به شهر یا استان دیگر، نقشها و کارکردهای مختلف تهران را بین شهرهای دیگر ایران توزیع کنیم. مثلاً کارکردهای پزشکی میتواند به شیراز واگذار شود، کارکردهای اقتصادی به شهرهای کرمان و تبریز منتقل گردد و کارکردهای توریستی به شهرهایی مانند اصفهان و یزدو... سپرده شود. بدین ترتیب میتوانیم بدون صرف هزینههای هنگفت برای ساخت زیرساختهای جدید، از ظرفیتهای موجود در سایر نقاط کشور بهرهبرداری کنیم.
امیدوارم مسوولان به جای تصمیمات شتابزده، با دقت و تدبیر بیشتری به مسائل شهری پرداخته و راهکارهای عملی برای بهبود وضعیت تهران ارائه دهند.