خلیج فارس؛ بهشت جدید برای سرمایهگذاران و کارآفرینان
کشورهای عربی، لابی اسرائیل را به حاشیه میرانند؟

پس از سقوط نظام اسد، احمد الشرع تلاش کرد روابط نزدیکتری با اسرائیل برقرار کند، اما در پی تحولات اخیر به سمت عربستان سعودی گرایش پیدا کرد. عربستان و کشورهای خلیج فارس با استفاده از ثروت نفتی خود به سمت نوآوری، فناوری و زیرساختهای پیشرفته حرکت کردهاند، در حالی که اسرائیل در این زمینه عقبمانده است. نتانیاهو به جای تمرکز بر رشد اقتصادی و فناوری، بیشتر بر حفظ قدرت شخصی خود متمرکز است، در حالی که اولویتهای عربستان سعودی، قطر و امارات اکنون بر تأمین توافق با ایران متمرکز است.
فرارو- چایم لوینسون خبرنگار ارشد بخش دیپلماتیک روزنامه هاآرتص
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه هاآرتص، در ماههای پس از سقوط نظام بشار اسد، احمد الشرع تلاش کرد تا روابط نزدیکتری با اسرائیل برقرار کند. محدودیتهای سانسور مانع از افشای جزئیات پیامهایی میشود که او قصد داشت منتقل کند، اطلاعاتی که او با آنها موافقت کرده بود و همچنین واسطههایی که در تلاشهایش برای ارسال پیام به اسرائیل در راستای «صلح سرد» و پایبندی دقیق به توافق جداسازی ۱۹۷۴ نقش داشتند.
استراتژی «محافظ دروزیها؛ آیا اسرائیل با ژنرال گوفمن در سوریه موفق خواهد شد؟
ارزیابی دقیق جهتگیری احمد الشرع هنوز دشوار است. آیا او به «بنگوریون» سوریه تبدیل خواهد شد، کسی که قادر به ایجاد دولتی مستقل و با ثبات است یا اینکه یک جهادگر است که به پیروزی بزرگی دست یافته است؟ تا به امروز، به نظر میرسد که او حداقل در تلاش است. رژیم جدید سوریه با چالشهای اقتصادی و سازمانی قابل توجهی روبهرو است که توانایی احمد الشرع در اعمال کنترل در سراسر سوریه را محدود میکند. کشورهای غربی نیز علاقهمند به حمایت از رئیسجمهور جدید هستند و امیدوارند که روزی او بتواند سوریهای با ثبات برقرار کرده، جنگ را به پایان برساند و بازگشت پناهندگان سوری از اروپا را ممکن سازد.
نخستوزیر بنیامین نتانیاهو و ران درمر وزیر امور استراتژیک او، هرگونه تلاش از سوی رهبر جدید سوریه را رد کردهاند. اسرائیل وزیر امور خارجهای ندارد ؛ وی تنها یک گردشگری است که در پایتختهای جهان پرسه میزند. در حالی که کل خاورمیانه در حال همگرایی است، گیدئون سعر به ژاپن میرود. هیچ سیاست خارجی و استراتژی دیپلماتیکی وجود ندارد و تنها شاهد محافظه کاری نتانیاهو هستیم.
نیروی محرکه پشت این رویکرد، ژنرال رومن گوفمن، دبیر نظامی نتانیاهو است که وی معمار استراتژی « نتانیاهو؛ محافظ دروزیها» می باشد. طبق این دیدگاه، اسرائیل به گسترش دخالت خود در سوریه خواهد پرداخت، دروزیها را به خود جذب کرده، روابط نظامی و تجاری با آنها برقرار خواهد کرد و شاید روزی حتی آنها جایگزین کارگران فلسطینی از کرانه باختری شوند. این شوخی نیست، بلکه یک برنامه واقعی است. نتانیاهو حتی تلاش کرد تا دولت ترامپ را متقاعد کند که رویکرد سختتری در برابر احمد الشرع اتخاذ کند.
مدل حکمرانی سعودیها؛ چالشی برای دموکراسیها و اسرائیل در عصر جدید
در پی تحولات اخیر، احمد الشرع به سمت عربستان سعودی گرایش پیدا کرد و به سرعت مسیری به سوی واشنگتن باز شد. لابی قدرتمند یهودی-اسرائیلی که طی پنج دهه گذشته بهشدت بر سیاستهای ایالات متحده تسلط داشت، اکنون به حاشیه رانده شده است. دونالد ترامپ، که زمانی به عنوان نماینده اراده اسرائیل شناخته میشد، مایک والتز، مشاور امنیت ملی پیشین خود را از مقام خود برکنار کرد و اکنون با قدرت تمام در پی تحقق دستورکار خود است.
نمایش قدرت سعودیها، به وضوح تغییر چشمگیری در موازنه قدرت خاورمیانه را نمایان میسازد. اسرائیل دیگر آن امپراتوری منحصر به فرد منطقه نیست، دیگر آن «ویلا در جنگل» که زمانی تصور میشد، به شمار نمیآید. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، بهطور مشخص از یک هدیه بزرگ از جانب ترامپ برخوردار شد: رئیسجمهور آمریکا در اقدامی کاملاً نمایشی و در مقابل چشمان میلیونها بیننده در سراسر جهان، تحریمها علیه سوریه را بهعنوان یک لطف شخصی به ولیعهد سعودی لغو کرد.
هیچ نمایش قدرتی بزرگتر از این نمیتوانست باشد. این پیام در پایتختهای منطقه به وضوح طنینانداز شده است؛ ولیعهد محمد بن سلمان، کسی است که ترامپ به آن گوش میدهد؛ او کسی است که میتواند کارها را پیش ببرد. او اکنون به راحتی مسیر ورود به واشنگتن را در دست دارد و اسرائیل به تدریج از مرکز توجهات بیرون میرود. برای سالها، نتانیاهو با افتخار به عنوان رهبر اسرائیل از «قدرت» و «قدرت» سخن میگفت. اما این سخنرانیهای فریبنده، از واقعیت فاصلهای فاحش داشتند. سه کشور خلیج فارس که ترامپ به آنها سفر میکند، دیکتاتوریهایی مدیریتشده هستند که به نتانیاهو درسی از قدرت واقعی میدهند. مدل حکمرانی آنها، چالشی برای دموکراسیها در سراسر جهان بهویژه برای اسرائیل است.
ملاقات سم آلتمن با محمد بن سلمان، نمادی از تغییرات عمیق در دنیای تجارت و فناوری
دیکتاتوری دیگر تنها مترادف فساد و سرکوب نیست؛ بلکه میتواند به مرکزی پویا برای نوآوری، فناوری، فرهنگ، ورزش و علم تبدیل شود و در عین حال، امنیت شخصی و آزادی اقتصادی را برای شهروندان خود به ارمغان آورد. در حالی که عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی با بهرهبرداری از ثروت نفت و گاز خود، اقدام به ساختن زیرساختهایی کردند که بهطور واقعی به نفع شهروندانشان باشد، اسرائیل هیچ پاسخی برای این مدل از توسعه نداشت.
یکی از لحظات برجسته سفر ترامپ به عربستان سعودی، گفتگو میان سم آلتمن، مدیرعامل اوپن ای آی و یکی از تأثیرگذارترین رهبران تجاری جهان، همراه با ترامپ و محمد بن سلمان بود. آلتمن بهطور علنی همجنسگرا است ؛ واقعیتی که در صورت زندگی در عربستان سعودی، میتوانست او را مستوجب شلاقزدن عمومی کند. اما تجارت، تجارت است و امروز عربستان سعودی صدها میلیارد دلار را بهمنظور ورود به دنیای فناوری پیشرفته سرمایهگذاری میکند.
اسرائیل، که زمانی قدرتی بیچون و چرا در زمینه فناوری و نوآوری بود، اکنون در حال عقبماندن است. انقلاب هوش مصنوعی از این کشور عبور میکند و بسیاری از فعالان صنعت فناوری در اسرائیل سالهاست که هشدار میدهند که دیگر جزئی از گفتوگوی جهانی نیستیم. نتانیاهو به نظر بیتفاوت است و حتی اگر اهمیتی بدهد، حرفهایگری و مهارتهای مدیریتی لازم برای رسیدگی به این چالشها را ندارد. این تنها مسئله پول نیست، بلکه به محیطی مربوط میشود که برای رشد و پیشرفت باید ایجاد شود.
چرا عربها محیطی دوستانهتر برای کسبوکار دارند؟
در خلیج فارس، کارآفرینان نه تنها مورد ستایش قرار میگیرند، بلکه همهچیز برای راحتی زندگی آنها طراحی شده است. این فقط درباره پول نیست؛ بلکه به این برمیگردد که چگونه میتوان بهطور مؤثر از آن استفاده کرد. کشورهای عربی خلیج فارس برنامههای استراتژیک بلندمدت دارند و هر ساله گزارشهایی از پیشرفتهای خود در راستای اجرای آنها ارائه میدهند. در اسرائیل، طولانیترین برنامه استراتژیک میتواند به سادگی تحت عنوان «نتانیاهو ۲۰۳۰» خلاصه شود که تنها بر این متمرکز است که چگونه نخستوزیر میتواند در قدرت باقی بماند. حلقه داخلی نتانیاهو از کارشناسان بهره میبرد و در صورت نیاز، هیچ نگرانی از آوردن حرفهایهای خارجی برای کمک به تصمیمگیریها ندارد.
در اسرائیل، هیچ وزیر واقعاً از کار وزارتخانه خود آگاهی ندارد. در همین حال، کشورهای خلیج فارس محیطی مقرراتی دوستانه برای کسبوکار ایجاد کردهاند که شرکتها را به شکوفایی و رشد تشویق میکند. آنها در زیرساختها سرمایهگذاری میکنند تا رشد کسبوکارهای خصوصی را پشتیبانی کنند. در اسرائیل، برای ۱۵ سال است که بحثی بیپایان در مورد محل ساخت یک فرودگاه کوچک اضافی در جریان است. در حالی که کشورهای خلیج فارس برخی از بزرگترین و نوآورانهترین فرودگاههای جهان را ساختهاند؛ موتورهای حیاتی رشد که اقتصادهای آنها را به حرکت درمیآورد.
اما در اسرائیل، دولت نتانیاهو بهطور علنی نسبت به بخش تولیدی کسبوکارها خصمانه است و آن را چپگرا و خیانتکار میخواند. ائتلاف او شخصیتهای سطح پایین از جناح راست اسرائیل را که با کانال ۱۴ ارتباط دارند، بر فناوران و نوآوران ترجیح میدهد. تا به امروز، نتانیاهو هیچ کلمهای درباره توافق ویزه نگفته است، یکی از ۱۰ معامله برتر فناوری در تاریخ جهانی. او نه تنها تبریک نگفته است، بلکه حتی به این فکر نکرده که چگونه میتوان از تخصص بنیانگذاران ویزه برای کمک به رشد شرکتهای مشابه بهره برد. در قطر، کارآفرینان بهطور نزدیک با خانواده سلطنتی هماهنگ هستند، در حالی که در اسرائیل، آنها با بیاحترامی مواجه میشوند و بهتر است برای پیشرفت به برلین بروند.
در عربستان سعودی، ترامپ قراردادهای تسلیحاتی عظیمی امضا کرد. در گذشته، ایالات متحده همیشه برتری استراتژیک اسرائیل را تضمین میکرد، اما حالا دیگر این وضعیت تغییر کرده است. دیگر اهمیتی ندارد. عربستان سعودی اکنون پیشرفتهترین تسلیحات را از ایالات متحده دریافت خواهد کرد. علیرغم اندازه کوچک و توان محدود آن در تشکیل ارتشهای بزرگ، قراردادهای مشابهی با قطر نیز امضا خواهد شد.
در مورد ایران، اسرائیل در تنگنا قرار دارد. در حالی که صدای آن هنوز در واشنگتن شنیده میشود، اما دیگر سیاستگذاری را هدایت نمیکند. اولویتهای عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی اکنون بر تأمین یک توافق با ایران و اجتناب از هرگونه درگیری که ممکن است زیرساختهای نفتی آنها در خلیج فارس را به خطر بیندازد، متمرکز است. این نگرانی اکنون از منافع اسرائیل مهمتر است.