ترنج موبایل
کد خبر: ۸۶۸۸۶۰

نشریه هیل گزارش می دهد؛

اشتباه «صدام حسین» در مورد ایران را تکرار نکنید

اشتباه «صدام حسین» در مورد ایران را تکرار نکنید

در سپتامبر سال ۱۹۸۰، صدام حسین، ایران را کشوری تصور می کرد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آمادگی لازم برای دفاع از خود را ندارد. وی به ایران حمله کرد و انتظار یک پیروزی سریع را داشت. تصوری که صرفا یک اشتباه محاسباتیِ مرگبار بود.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- در 26 آوریل سال جاری میلادی، یک انفجار بزرگ در بندر شهید رجاییِ بندر عباس در ایران رخ داد. حادثه ای که منجر به کشته شدن 57 نفر و زخمی شدن بیش از 1200 تن دیگر شد. این انفجار در بزرگترین بندر کانتینری ایران رخ داد و البته که موج انفجار مذکور، در شهر بندرعباس نیز به وضوح حس شد.

به گزارش فرارو به نقل از نشریه هیل، در جریان این تراژدی، واکنش مردم ایران یک درس مهم را برای سیاست سازان آمریکایی فاش کرده است. ظرفیت‌های ایران برای تقویت وحدت و انسجام ملی خود در مواجهه با بحران ها به هیچ عنوان نباید دست‌کم گرفته شود. پیشتر رژیم صدام حسین این گزاره را در مورد ایرانی‌ها مورد توجه قرار نداد.  

ایرانی ها علاوه بر مشکلات اقتصادی و معیشتی، در مواجهه با حادثه اخیر در بندر عباس، مثل یک روح در تن واحد بودند. در اقصی نقاط ایران، شهروندان به مراکز اهدای خون مراجعه کردند تا شاید بتوانند به هموطنان خود کمک کنند. در عین حال، یک جشنواره موسیقی محلی در بوشهر نیز به نشانه احترام به قربانیان حادثه بندرعباس، تعطیل شد.

پزشکان و روانشناسان در اقصی نقاط ایران به دنبال همکاری داوطلبانه و کمک به آسیب‌دیدگان بودند. در عین حال، شمار قابل توجهی از مکانیک های خودرو داوطلب شدند تا ماشین های آسیب دیده در انفجار را به صورت رایگان تعمیر کنند. جالب اینکه برخی دیگر نیز به دنبال ارائه شیشه رایگان به مردم جهت استفاده در پنجره‌های خانه‌هایشان بودند.

این واکنش‌ها تا حد زیادی این روایت را که توسط برخی جریان های مخالف با ایران مطرح می شود و تاکید دارند که نوعی شکاف میان مردم و دولت در این کشور ایحاد شده و ایران را آسیب‌پذیر کرده، به چالش می کشد. حامیان این ایده معتقدند که برخی نارضایتی های داخلی سبب خواهد شد ایرانی ها از مداخلات خارجی در کشورشان استقبال کنند و آن را به مثابه یک فرصت ببینند!

با این حال، جنس واکنش مردم ایران نسبت به حادثه بندرعباس، بیانگر واقعیت های متفاوتی بود. ایرانیان فارغ از برخی نارضایتی های خود، در مواجهه با بحران های تحمیلی خارجی و برخی فجایع، انسجام ملی را در اولویت قرار می‌دهند. آن ها در مواقع بحرانی پشت سرِ دولتشان بسیج می شوند.

واکنش قابل توجه مردم ایران به حادثه بندرعباس، یادآور جنس واکنش ایرانی ها به جنگ ایران و عراق بود. رویدادهایی که همه و همه حامل هشدارهای جدی به آن هایی هستند که از حمله به ایران صحبت می کنند. در سپتامبر سال 1980، صدام حسین ایران را کشوری تصور می کرد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آمادگی لازم برای دفاع از خود را ندارد. وی به ایران حمله کرد و انتظار یک پیروزیِ سریع را داشت.

او اعتقاد داشت که ایران قادر نیست یک دفاع منسجم و قابل توحه را در برابر تجاوز عراق انجام دهد. با این حال، اشتباه محاسباتی صدام حسین تحت تاثیر مواضع و محاسبات گروه های اپوزیسیون ایرانی و البته دیگر بازیگران، تشدید هم شد. آن ها به صدام می گفتند که ایرانی ها حاضر به دفاع از کشور خود نیستند.

این در حالی است که ایرانیان همه و همه در مواجهه با تجاوز عراق بسیج شدند و آن را خنثی کردند. تا سال 1982، ایران تقریبا تمامی سرزمین هایی که توسط عراق اشغال شده بود را آزاد کرد. اشتباه صدام در حمله به ایران ناشی از دست کم گرفتن قدرت تاب آوری ایرانی ها و تمایلشان به کنار گذاشتن اختلافات برای دفاع از وطمنشان بود. این یک مساله عجیب در مورد مردم ایران نیست بلکه باید آن را یک ویژگی همیشگی واکنش مردم ایران به بحران های خارجی دانست که علیه‌شان مطرح می شوند.

برخی گروه های اپوزیسیون ایرانی و تندروهای خارجی روایتی را ترویج می کنند که تا حد زیادی مبتنی بر مفروضات غلط صدام حسین در انجام حمله علیه ایران است. آن ها استدلال می کنند که نارضایتی طیف هایی از مردم در ایران که عمدتا تحت تاثیر مشکلات اقتصادی است، نظام سیاسی ایران را تضعیف کرده است. این گروه‌ها وضعیت فعلی را از نگاه خود به مثابه یک فرصت می بینند و خواهان انجام مداخله خارجی علیه ایران هستند. آن‌ها هم از یک حمله نظامی علیه ایران حمایت می کنند و هم حامی انجام عملیات های مخفی علیه این کشور هستند. عیجب اینکه آن ها روی حمایت مردم ایران از خود نیز حساب باز کرده اند!

این در حالی است که شواهد تاریخی و معاصر، کاملا با این دیدگاه در تضاد هستند. در جریان جنگ ایران و عراق، برخی اختلافات داخلی در ایران مانع از دفاع منسجم ایرانی ها در برابر تجاوز به کشورشان نشد. به نحو مشابهی، انفجار اخیر در بندر عباس نیز موجب اوج گیری برخی اعتراضات در ایران نشد بلکه همبستگی ملی در ایران را به نمایش گذاشت. حتی در بحبوحه طرح مسائل مختلف در مورد سوءمدیریت در بندر شهید رجایی نیز واکنش مردم ایران عمدتا متمرکز بر حمایت از قربانیان حادثه بود تا اینکه بخواهند دولت را سرزنش کنند. این مساله به این موضوع اشاره دارد که تجاوز خارجی به احتمال زیاد موقعیت قدرت ایران را با بسیج شدن میلیون ها ایرانی برای مقابله با این موضوع، تقویت خواهد کرد.

ریسک های راهبردی سوءقضاوت در مورد وحدت ایرانیان، قابل توجه است. ایران امروز یک ملت منزوی و ضعیف نیست. این کشور یک سازوکار نظامی و برنامه موشکی پیچیده را توسعه داده و البته که از رهگذر شبکه ای از متحدان خود در منطقه خاورمیانه، اعمال قدرت جدی می کند. یک مداخله نظامی یا تشدید تنش علیه این کشور می تواند به یک منازعه منطقه‌ای بزرگتر ختم شود و چالش های جدی را برای منافع آمریکا در خاورمیانه ایجاد کند.

برای سیاست سازان آمریکایی، به خصوص آن هایی که به رئیس جمهور ترامپ مشاوره می دهند، حادثه بندر‌عباس باید به مثابه اعلام هشدار باشد. نیروهایی که خواستار اوج گیری سیاست های تهاجمی علیه ایران هستند، تا حد زیادی این خطر را به ذهن متبادر می کنند که آمریکا را به همان اشتباه محاسباتی دچار کنند که صدام حسین در مورد ایران داشت. این مفروض که ایرانی ها از مداخله خارجی استقبال خواهند کرد، نسبت به شواهد متعددی که از وحدت ملی ایرانیان در مواقع بحرانی حکایت دارند، غفلت می کند.

داده های مرتبط با نگرش افکار عمومی نیز تا حد زیادی روایت های مربوط به اتخاذ سیاست های تهاجمی علیه ایران را پیچیده می کند. در حالی که برخی از مردم ایران نارضایتی هایی از شیوه حکمرانی در کشورشان دارند با این حال، برای حاکمیت ملی ایران احترام قائلند و آن را ارزشمند می دانند.

نظرسنجی های اخیر نشان می دهند حضور نظامی منطقه ای ایران مورد حمایت طیف های قابل توجهی از مردم این کشور است و در عین حال، حمایت از قدرت ملی در ایران از وزن بیشتری در قیاس با مداخله خارجی برخوردار است. این احساسات با آنچه در قالب رفتارهای ایرانی ها در بحبوحه انفجار بندرعباس مشاهده کردیم همخوانی دارند. در جریان این حادثه، مردم ایران همگی به فکر التیام زخم ها بودند و از تمرکز بر مسائل اختلاف‌زا پرهیز داشتند.

سیاست سازان غربی به جای تعقیب سیاست‌هایی که ایران را شکننده تصور می کنند باید از رهگذر تعامل با ایران، دغدغه های مشترک را مخاطب قرار دهند و در مورد مسائلی نظیر عدم اشاعه هسته ای و ثبات منطقه ای با تهران گفتگو داشته باشند. اقدامات تهاجمی می توانند فضای مذاکرات را به هم بزنند و تلاش های دیپلماتیک برای مخاطب قرار دادن پرونده هسته ای ایران را نابود سازند و البته که برخی امیدواری ها در مورد بهبود روابط ایران و آمریکا را هم به شدت کمرنگ کنند.

اقدام غلط نظامی علیه ایران نه تنها منجر به تغییر نظام سیاسی در ایران نخواهد شد بلکه این ریسک را به همراه دارد که آمریکا وارد منازعه ای شود که تبعات و هزینه های به شدت مخرب و باورنکردنی را برای منافع ملی آن به همراه دارد.

ایران آن‌طور که تندورهای آمریکایی تصور می کنند، یک خانه پوشالی نیست که در آستانه سقوط باشد. بلکه این کشور از یک ملت بزرگ تشکیل شده که می توانند در برابر تهدیدات خارجی متحد باشند. برای دور ماندن از تله هرگونه سوءمحاسبه ای، آمریکا باید ایران و تاب آوری آن را به صورت دقیق و آن‌طور که هست بفهمد و بر تعامل و مذاکره در قیاس با تقابل، اولویت قائل باشد. تعامل با ایران از رهگذر دیپلماسی به جای تقابل، اقدامی حساب‌شده‌تر است که البته برای ثبات منطقه ای نیز کاملا لازم است.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات