ترنج موبایل
کد خبر: ۸۷۳۱۲۹

آخرین وضعیت خانه اندیشمندان؛ دست از سر آن بردارید

آخرین وضعیت خانه اندیشمندان؛ دست از سر آن بردارید

«واقعیت این است که امروز خانه اندیشمندان علوم انسانی از معدود فضاهایی است که در آن تقریبا همه صداها شنیده می‌شود و روزانه و هفتگی برنامه‌های جذاب و پرمخاطبی در آن برگزار می‌شود. اما گویا این واقعیت چندان خوشایند شهرداری نیست، به همین خاطر ناگفته کمر بسته تا جلوی آن را بگیرد.»

تبلیغات
تبلیغات

روزنامه اعتماد نوشت: عصر جمعه عید قربان خانه اندیشمندان علوم انسانی یک بیانیه جدید خطاب به «اندیشمندان» منتشر کرد و در آن به اخباری که در چند روز گذشته پیرامون وضعیت این نهاد و آینده آن دست به دست می‌شود، واکنش نشان داد. کشمکش میان خانه اندیشمندان با شهرداری از حدود دو سال پیش آغاز شد.

چند خط از این بیانیه که وضعیت را تشریح می‌کند، بخوانیم: «پس از دو سال چالش حقوقی بین شهرداری تهران و خانه اندیشمندان - در مورد ساختمان واقع در خیابان استاد نجات‌الهی که مالکیت آن با شهرداری است و به موجب قراردادی فیمابینِ طرفین، بهره‌برداری از ساختمان و فضای کنونی (واقع در بوستان ورشو) به موسسه خانه اندیشمندان علوم انسانی واگذار شده - متعاقب حکم قطعی صادره از شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران در اسفندماه ۱۴۰۲ مبنی بر حقانیتِ خانه اندیشمندان و محکومیت شهرداری تهران به ایفای تعهدات قراردادی، با پیگیری مداوم اداره کل حقوقی شهرداری و طرح دعاوی پی‌درپی، در اسفندماه ۱۴۰۳ دو رای قطعی از شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور و شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان تهران علیه خانه اندیشمندان صادر شد که جزییات آن توسط وکلای محترم خانه تبیین شده است و البته مورد اعتراض نیز قرار گرفته و اقداماتی جهت اعاده دادرسی صورت پذیرفته است.

به موجب این احکام قطعی، این موسسه ناگزیر به تخلیه ساختمان محل استقرار و تحویل آن به شهرداری تهران بود که در آن زمان با رایزنی برخی نیک‌اندیشان و دلسوزان کشور اجرای این حکم برای مدتی به تعویق افتاد.

در ادامه این رایزنی‌ها، در تاریخ 1404/02/11 ریاست محترم جمهوری در پاسخ به درخواست چهل و چهار انجمن علمی و استمدادِ خانه اندیشمندان، علاوه بر گفت‌وگوی شفاهی، خطاب به شهردار محترم تهران به موجب مکاتبه رسمی مرقوم فرمودند: «جناب آقای زاکانی، برای استفاده عزیزان نخبه از آن مجموعه، دستور فرمایید مشکل را حل کنند. آن‌ها می‌توانند تاثیر بسیار مهمی در جامعه داشته باشند.» شهردار محترم تهران نیز در واکنش به این نامه به صورت شفاهی قول دادند نسبت به اجرای احکام صادره، اصرار و پیگیری نخواهند کرد و خانه اندیشمندان به کار خود ادامه خواهد داد. 

تنها دو هفته پس از این مکاتبه، متاسفانه در تاریخ 1404/02/27 با درخواست و پیگیری مصرانه شهرداری تهران، اجراییه رسمی از دادگاه به خانه اندیشمندان ابلاغ شد. این در حالی بود که مسوولان شهرداری همچنان برعدم پیگیری موضوع وعدم اجرای آرای مذکور به صورت شفاهی تاکید می‌کردند.

پس از انقضای مهلت ده روزه مندرج در اجراییه، بار دیگر شهرداری با مراجعه به شعبه اول اجرای احکامِ مدنی مجتمع قضایی کارکنان دولت، درخواست اجرای حکم را کرد که متعاقب آن در تاریخ 1404/03/11به موجب ابلاغیه جدید، به خانه اندیشمندان سه روز مهلت داده شد تا نسبت به تخلیه ملک و تحویل آن به شهرداری تهران اقدام کند. این مهلت روز پنجشنبه 1404/03/15 پایان یافته و مدیران محترم شهرداری از مرجع قضایی درخواست کرده‌اند که با حضور عوامل انتظامی، نسبت به اجرای حکم و تخلیه ساختمان اقدام کنند». 

طبق این بیانیه حرف حساب شهرداری این است: ۱. خانه تخلیه شود، ۲. تنها دو اتاق از طرف شهرداری در اختیار موسسه خانه اندیشمندان علوم انسانی قرار گیرد، ۳. سایر بخش‌ها به گروه‌های دیگر شهرداری اختصاص یابد، ۴. از طرف شهرداری تهران یک نفر به عنوان مدیر این مجموعه تعیین و در ساختن مستقر شود و تمشیت امور و نظارت بر تمام فعالیت‌هایی را که در این ساختمان انجام می‌شود، بر عهده گیرد و نیز در مورد اولویت‌بندی اختصاص سالن‌ها به گروه‌های مستقر تصمیم‌گیری کند. 

این روایت و این شرط و شروط‌ها به وضوح یعنی اینکه خانه اندیشمندان از یک نهاد مستقل به فضایی برای بهره‌برداری شهرداری بدل شود، یعنی اینکه خانه سال‌ها زحمت کشیده و حالا که به نام و عنوانی رسیده، ثمره‌اش را دو دستی تقدیم به شهرداری کند تا هر چه خواست با آن بکند، یعنی اینکه شما اینجا بمانید و کارهای گل را بکنید، ما تصمیم می‌گیریم که کی بیاید و کی نیاید، یعنی اینکه درخواست شفاهی رییس‌جمهور از رییس مجلس و قول رییس مجلس برای همکاری و همراهی باد هواست، یعنی خانه اندیشمندان علوم انسانی بی‌خانه اندیشمندان علوم انسانی. 

این برخورد شهرداری در کنار معناهایی که ذکر شد، احتمالا دو دلالت دیگر هم دارد، یکی اینکه شاید شهرداری از فعالیت‌های خانه اندیشمندان ناراضی است و می‌خواهد به هر طریقی شده، مانع از آن شود، شاید هم شهرداری زیادی از فعالیت‌های خانه خوشش آمده و چشمش را گرفته و با خودش فکر می‌کند، چرا در فضایی که متعلق به ماست، دیگران (اهالی علوم انسانی) فعالیت کنند و حرف‌های خودشان را بزنند؟ دقیقا مثل زمانی که یک نفر ملکی مرده و سوت و کور در خیابانی کم رفت و آمد را تبدیل به رستورانی پرمشتری می‌کند و همین که قرار است درختش ثمر بدهد، صاحب ملک می‌آید و می‌گوید، دیگر اجاره نمی‌دهم، خودم بلدم و… الخ. غافل از اینکه در اکثر موارد این تغییر مدیریت به معنای پایان آن برو و بیا و از رونق افتادن آن محل است. 

واقعیت این است که امروز خانه اندیشمندان علوم انسانی از معدود فضاهایی است که در آن تقریبا همه صداها شنیده می‌شود و روزانه و هفتگی برنامه‌های جذاب و پرمخاطبی در آن برگزار می‌شود. اما گویا این واقعیت چندان خوشایند شهرداری نیست، به همین خاطر ناگفته کمر بسته تا جلوی آن را بگیرد. در برابر این تنگ‌نظری و کوتاه‌اندیشی چه می‌توان گفت، جز اینکه محض رضای خدا بی‌خیال این چند متر زمین و ساختمان شوید و دست از سر اندیشمندان علوم انسانی بردارید و ایده‌های درخشانتان را در ده‌ها جای دیگری که در اختیار دارید، مثل فرهنگسراها و خانه‌های فرهنگ و سراهای محلات اجرایی کنید.

نویسنده: محسن آزموده

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات