سه ابهام جنگی؛ ترامپ خطا کرد

به نظر میرسد خوشبینانی مانند نتانیاهو معتقدند که او و ایالات متحده میتوانند به برنامه هستهای ایران پایان دهند. نتانیاهو حامی سرسخت جنگ عراق بود و فکر میکرد که این جنگ، ایران را نیز تغییر خواهد داد؛ در عوض، جنگ عراق به نفع ایران تمام شد.
رئیسجمهور آمریکا ادعا کرد که در تخریب سه سایت در ایران «موفقیت نظامی چشمگیری» داشته است؛ خواهیم دید که آیا این درست است یا خیر. آنچه واضح است این است که او آمریکا را به سمت جنگی با ایران سوق داده است که اذعان دارد ممکن است تشدید شود.
به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از نیویورکتایمز؛ فراتر از تردیدها در مورد مبنای قانونی حمله به ایران، من خطراتی را برای آمریکا و جهان پیش رو میبینم که حول سه ناشناخته اساسی میچرخند. اولین عدمقطعیت این است که ایران چگونه به ایالات متحده واکنش نشان خواهد داد. مقامهای ایرانی پیش از این وعده داده بودند که در صورت ورود نظامی آمریکا به درگیری با ایران، آسیبی که ایالات متحده متحمل خواهد شد قطعا جبرانناپذیر خواهد بود.
ایران گزینههای زیادی دارد، ازجمله حمله به پایگاههای ایالات متحده در عراق، بحرین و سایر نقاط منطقه. همچنین میتواند حملات سایبری انجام دهد، یا سفارتخانههای آمریکا در معرض حمله قرار گیرند. گزینه دیگر میتواند تلاش برای بستن تنگه هرمز باشد.
این میتواند ضربهای به اقتصاد جهان باشد، زیرا یکچهارم نفت جهان از این تنگه عبور میکند. هنگامی که ایران در سال ۱۹۸۸ این تنگه را مینگذاری کرد، یک مین یک ناوچه نیروی دریایی ایالات متحده به نام «ساموئل بی. رابرتز» را از کار انداخت. هنگامی که ایالات متحده ژنرال قاسم سلیمانی را در سال ۲۰۲۰ ترور کرد، ایران پایگاههای آمریکایی در عراق را هدف موشک قرار داد. حدس من این است که ایران ممکن است این بار بخواهد حمله سختتری (برای تلاش به منظور ایجاد مجدد بازدارندگی) انجام دهد.
اما یادآوری چیزی که جیمز متیس، وزیر دفاع، در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، زمانی گفته بود، خالی از لطف نیست: «هیچ جنگی تمام نشده است تا زمانی که دشمن بگوید تمام شده است. ممکن است در مورد آن فکر کنیم، اما در واقع، دشمن رای میدهد.» دومین عدمقطعیت این است که آیا حملات اسرائیل و آمریکا به تلاشهای هستهای ایران پایان داده یا آن را تسریع کرده است.
فهمیدن این موضوع ممکن است زمان ببرد. از قبل هم مشخص نبود که حتی بمبهای سنگرشکن ۳۰هزارپوندی آمریکایی برای ضربه زدن به سایت غنیسازی فردو که در اعماق یک کوه دفن شده است، کافی باشد. تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی ترامپ، بهار امسال آشکارا گفت که ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست؛ او این موضوع را رد کرد. خطر این است که حملات اسرائیل و آمریکا به ایران، این کشور را به این نتیجه برساند که به سلاح هستهای نیاز دارد. سوم، بزرگترین پرسش است: آیا این پایان درگیری است یا آغاز آن؟ به نظر میرسد خوشبینانی مانند نتانیاهو معتقدند که او و ایالات متحده میتوانند به برنامه هستهای ایران پایان دهند. نتانیاهو حامی سرسخت جنگ عراق بود و فکر میکرد که این جنگ، ایران را نیز تغییر خواهد داد؛ در عوض، جنگ عراق به نفع ایران تمام شد.
حتی اگر ظرفیت غنیسازی ایران از بین رفته باشد، اما نمیتوان تخصص غنیسازی اورانیوم را از بین برد. سناتور کریس ون هولن، دموکرات از مریلند، خطرات را اینگونه بیان کرد: «در حالی که همه ما موافقیم که ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد، ترامپ تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به این هدف را رها کرد و در عوض تصمیم گرفت بیجهت جان آمریکاییها را به خطر بیندازد، نیروهای مسلح ما را در منطقه بیشتر تهدید کند و آمریکا را درگیر یک درگیری طولانی دیگر در خاورمیانه کند. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده بارها ارزیابی کرده است که ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست. زمان بیشتری برای کار دیپلماسی وجود داشت.» به نظر من این درست است. اما برای جشن گرفتن خیلی زود است و هنوز ابهامات زیادی وجود دارد.
نویسنده:نیکلاس کریستوف