آتشبس ترامپ؛ بینش راهبردی یا تلقین حسابشده؟

آنچه ترامپ به دست آورد، از نظر راهبردی غیرقابلانکار است. او پیش از گسترش درگیری، پیش از ورود قدرتهای خارجی و پیش از تبدیل تنشها به بحرانی منطقهای، آن را متوقف کرد؛ آن هم بدون اشغالگری، بدون تسلیم شدن و بدون کشاندن آمریکا به جنگی دیگر در خاورمیانه.
در عصری که تردید در تصمیمگیری و اقدام، راهبردی رایج است، رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ با یکی از بزرگترین آزمونهای ژئوپلیتیک دوران حاضر روبهرو شد و از منظر نشنال اینترست، این کار را با هدف، تمرکز راهبردی و نتایج ملموس انجام داد.
به گزارش دنیای اقتصاد، بدون اعزام نیروی زمینی آمریکا و بینیاز از دیپلماسی پرپیچوخم بوروکراتیک، ترامپ آنچه را بسیاری غیرممکن میدانستند انجام داد؛ اقدام علیه زیرساختهای هستهای ایران و تلاش برای برقراری آتشبس میان رژیم صهیونیستی و ایران.
آنچه این لحظه را بیش از پیش چشمگیر میسازد، طیف گستردهای از بازیگران است که تحت فشار با یکدیگر همراستا شدند. پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا که معمولا محتاطند و دیر تصمیم میگیرند، مجبور شدند به تحولاتی که در تعیین سرعت آن نقشی نداشتند، واکنش نشان دهند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، دریافت که مسیر آینده پیشتر ترسیم شده است. رژیم صهیونیستی آتشبس را نه از سر آسودگی، بلکه از ترس گسترش غیرقابلکنترل درگیری پذیرفت.
اما ماندگاری هر موفقیت در سیاست خارجی، به چگونگی آغاز آن نیست، بلکه به دوام آن بستگی دارد. حرکت ترامپ ممکن است ماندگار یا صرفا موقتی باشد. پرسش اساسی این است که آیا این آتشبس نشانهای از بازتنظیم منطقهای است یا تنها تعویقی پیش از درگیری بعدی؟
نتیجه با استقبال طرف صهیونیستی مواجه شد، اما با حلوفصل نهایی اشتباه گرفته نشد. به ساختار دفاعی ایران ضربهای جدی وارد شد، تاسیسات کلیدی آسیب دیدند، شبکهها به خطر افتادند و نیروهایی از دست رفتند. نشنال اینترست پیشبینی میکند تهران برای بازسازی، به شرق روی خواهد آورد؛ به سوی مسکو و پکن.
اکنون پنجرهای محدود برای راهبرد آمریکا گشوده است. اگر واشنگتن اقدام نکند، نفوذ روسیه در ایران و قفقاز بدون مانع رشد خواهد کرد و دسترسی چین به بنادر و خطوط لوله ایران تثبیت خواهد شد. اما با دیپلماسی هوشمند و هماهنگی منطقهای - از خلیج فارس تا آسیای مرکزی - رهبری آمریکا میتواند پیش از تثبیت این بازآرایی ژئوپلیتیک، آن را خنثی کند.
بااینحال، دکترین جنگ نامتقارن ایران همچنان پابرجاست. متحدان منطقهای ایران -حزبالله در لبنان، حوثیها در یمن و شبهنظامیان در عراق - هنوز خلعسلاح نشدهاند. این بازیگران که از شمول آتشبس خارج ماندهاند، همچنان بازوی پیشرونده تهران هستند. آنها انعطافپذیری، انکارپذیری و توانایی تهدید مداوم را برای ایران فراهم میکنند. آتشبس در این زمینه تغییری اساسی ایجاد نکرده است؛ ممکن است شعلهور شدن بعدی دقیقا از همین نقاط آغاز شود.
از نگاه نشنال اینترست، آنچه ترامپ به دست آورد، از نظر راهبردی غیرقابلانکار است. او پیش از گسترش درگیری، پیش از ورود قدرتهای خارجی و پیش از تبدیل تنشها به بحرانی منطقهای، آن را متوقف کرد؛ آن هم بدون اشغالگری، بدون تسلیم شدن و بدون کشاندن آمریکا به جنگی دیگر در خاورمیانه. اما صلح اعلام نمیشود، بلکه ساخته میشود، با صبر و تدبیر. اینکه این آتشبس نشانگر توازن نوین منطقهای است یا فقط مکثی کوتاه در میانه توفانی مداوم، تنها به ایران یا رژیم صهیونیستی بستگی ندارد، بلکه به این بستگی دارد که آیا آمریکا و متحدانش آمادهاند با چشمانداز، انضباط و جسارت، از این فرصت استفاده کنند یا خیر؟