رضا نصری در مورد مصاحبهٔ رئیسجمهور با تاکر کارلسون نوشت؛
مصاحبه پزشکیان، «روایتسازی»ها را به چالش کشید

تمام نکاتی که رئیسجمهور در این مصاحبه مطرح کرد، واکنشی به یکی از مؤلفههای این روایتپردازی است. همزمانی مصاحبه با سفر نتانیاهو به واشنگتن – که اتفاقاً برای طراحی دسیسههای جدید بر مبنای همین روایت مخدوش صورت گرفته است – ضرورت پافشاری بر نقش مخرب اسرائیل در فرایند تصمیمسازی در ایالات متحده را دوچندان میکرد. تمرکز بر نتانیاهو در این مصاحبه نیز – که فردی منفور و حساسیتبرانگیز نزد بخش قابلتوجهی از افکار عمومی آمریکاست – در همین راستا قابل تحلیل است.
رضا نصری، حقوقدان بین الملل نوشت:
با روی کار آمدن ترامپ، عملاً اسرائیل، لابیها و دستگاه تبلیغاتی آن وظیفهٔ «روایتسازی» در مورد ایران را بر عهده گرفتند تا جریان موسوم به MAGA – که قائل به عدم مداخلهٔ نظامی آمریکاست – را به حاشیه برانند.
در این میان، روایتسازی آنها – که بخش عمدهای از آن با روانشناسی خاص ترامپ و احساس ملیگرایانهٔ پایگاه اجتماعی تنظیم شده بود – حول چند محور شکل گرفت:
۱) ایران قصد ترور فیزیکی ترامپ را دارد.
۲) ایران یک کشور نامتعارف و ذاتاً تهاجمی است که در صورت دستیابی به سلاح هستهای، «موجودیت» اسرائیل و آمریکا را به مخاطره خواهد انداخت.
۳) اسرائیل در جنگ با ایران نهتنها از موجودیت خود بلکه از موجودیت «تمدن غرب» و آمریکا پاسداری میکند.
۴) شعار «مرگ بر آمریکا» نشاندهندهٔ عزم ایران در نابودی فیزیکی آمریکاست و از اینرو، حمایت نظامی، تسلیحاتی و مالی دولت آمریکا از اسرائیل – از جیب مالیاتدهندگان – در واقع لطف به اسرائیل نیست بلکه وظیفهٔ دولت در محافظت از مردم خودش است. برجسته شدن این شعار در رسانههای آمریکا در ماههای اخیر و مأموریت پیرامون آن، دقیقاً در واکنش به اعتراضات روزافزون بخشی از جامعهٔ آمریکا به هزینهکردن کشور برای اسرائیل بوده است.
۵) مهار برنامهٔ هستهای و موشکی ایران کافی نیست، چراکه ذات حکومت ایران با صلح و آرامش همخوانی ندارد و باید بهدنبال سیاست «رژیم چنج» حرکت کرد.
۶) مردم ایران از حکومت بیزار هستند و در صورت حملهٔ نظامی، از مهاجم حمایت خواهند کرد و موجب سرنگونی نظام خواهند شد.
در ماههای اخیر، اسرائیل و لابیهای آن در آمریکا موفق شدند این روایت را به روایت غالب تبدیل کنند و راه را برای ترامپ – که در دوران انتخابات وعدهٔ صلح و پایان دادن به «جنگهای بیپایان» داده بود – برای مشارکت در اقدامات نظامی هموار سازند.
در این راستا، اقدامات و اظهارات برخی جریانهای داخلی در ایران – که عمدتاً نقش رسمی و مستقیم در سیاستهای کلان کشور نیز ندارند – به تقویت این روایتسازی کمک کرد و گاه به تیتر یک رسانههای آمریکا تبدیل شد.
در چنین بستری، دکتر پزشکیان از فرصت مصاحبه با تاکر کارلسون – که مرجع رسانهای و از حامیان جریان ضد جنگ است – استفاده کرد تا این روایت را به چالش بکشد.
تمام نکاتی که رئیسجمهور در این مصاحبه مطرح کرد، واکنشی به یکی از مؤلفههای این روایتپردازی است. همزمانی مصاحبه با سفر نتانیاهو به واشنگتن – که اتفاقاً برای طراحی دسیسههای جدید بر مبنای همین روایت مخدوش صورت گرفته است – ضرورت پافشاری بر نقش مخرب اسرائیل در فرایند تصمیمسازی در ایالات متحده را دوچندان میکرد. تمرکز بر نتانیاهو در این مصاحبه نیز – که فردی منفور و حساسیتبرانگیز نزد بخش قابلتوجهی از افکار عمومی آمریکاست – در همین راستا قابل تحلیل است.
برخلاف ادعای منتقدان داخلی، این مصاحبه بازخورد بسیار مثبتی در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی آمریکا داشته و به هیچ عنوان حمل بر ضعف ایران نشده است. از نخستین نشانههای تأثیرگذاری مصاحبهٔ دکتر پزشکیان میتوان به مصاحبهٔ سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد با «پیرس مورگان» اشاره کرد که تنها دو ساعت پس از انتشار مصاحبه، جلوی دوربین شتافت تا مواضع رئیسجمهور – و شخص او را – تخطئه کند.
اینکه در بحبوحهٔ جنگ، عدهای در داخل کشور صلاح دانستهاند مواضع درست و حسابشدهٔ رئیسجمهور را تحریف و تخطئه کنند و برای منافع جناحی خود، شخص او را مورد حمله قرار دهند، جای تأسف و نگرانی دارد.