جنگ اسرائیل با ایران؛ رازهای پشت پرده نتانیاهو

در این میان، پیامدهای واقعی عملیات نظامی ۱۲ روزه همچنان در ابهام باقی مانده است. ارتش اسرائیل مدعی است برنامه هستهای ایران را چند سال به عقب رانده، با این حال خود تأکید دارد که برای داوری قطعی هنوز زمان لازم است.
فرارو– مِیرَو زونساین، خبرنگار و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل گروه بین المللی بحران
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، این روزها خود را در فضایی سرشار از احساس غرور پس از نبرد با ایران میبیند؛ نبردی که به باور او، کلید بقای سیاسیاش بهشمار میرود. اکنون جامعه اسرائیل با روایت جدیدی مواجه است؛ روایتی که نهتنها ناکامیهای نتانیاهو در حادثه هفتم اکتبر ۲۰۲۳ را تا حد زیادی به حاشیه برده، بلکه سایهای بر پروندههای قضایی دیرینهاش نیز افکنده است.
نمایش صلح نتانیاهو در واشنگتن؛ پشت پرده چه جنایاتی در غزه میگذرد؟
در چنین فضایی، بنیامین نتانیاهو با اتکا به موج تبلیغاتی تازه، هفتم ژوئیه راهی واشنگتن شد تا روابط نزدیک خود با دونالد ترامپ را به اوج برساند. او با چهرهای رضایتمند وارد کاخ سفید شد، نامه معرفی ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل را تقدیم کرد و درباره صلح منطقهای سخن گفت؛ در حالی که سرنوشت مردم غزه، وضعیت گروگانهای اسرائیلی و آینده برنامه هستهای ایران همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
پس از آتشبس میان ایران و اسرائیل در ۲۴ ژوئن، مقامهای دو کشور با استناد به این پیروزی مورد ادعا، وعده پایان جنگ غزه، گسترش توافقات ابراهیم به کشورهایی چون سوریه، لبنان و عربستان سعودی و حتی لغو دادگاه فساد نتانیاهو را مطرح کردهاند؛ اقدامی که از نگاه بسیاری، به تضعیف هر چه بیشتر حاکمیت قانون در اسرائیل منجر میشود و با واکنشهای انتقادی روبهرو بوده است. با این وجود، در صورت توجه به حقوق فلسطینیان، دیگر تحولات را میتوان بهعنوان گامی رو به جلو ارزیابی کرد.
در این میان، پیامدهای واقعی عملیات نظامی ۱۲ روزه همچنان در ابهام باقی مانده است. ارتش اسرائیل مدعی است برنامه هستهای ایران را چند سال به عقب رانده، با این حال خود تأکید دارد که برای داوری قطعی هنوز زمان لازم است.
چمنزنی هستهای؛ آیا اسرائیل در دام استراتژی شکستخورده خود گرفتار شده است؟
با این حال، نتانیاهو پس از وقایع تلخ هفتم اکتبر، تضعیف گروههای مقاومت و سقوط نظام اسد، اکنون با فرصتی تاریخی برای بازتعریف راهبرد اسرائیل مواجه است. با این وجود، اگر مذاکرات جدیدی میان آمریکا و ایران آغاز نشود و توافقی جامع با نظارت موثر بر برنامه هستهای تهران بهدست نیاید، عملیات ۱۲ روزه اخیر صرفاً به سرآغاز دور تازهای از حملات دورهای اسرائیل برای مهار تواناییهای متعارف و هستهای ایران تبدیل خواهد شد؛ همان راهبردی که ارتش اسرائیل از آن با عنوان «چمنزنی» یاد میکند؛ مجموعهای از عملیاتهای مقطعی و موقتی که سالهاست علیه حماس در غزه اجرا شده و ناکارآمدی آن پس از حمله هفتم اکتبر بهوضوح نمایان شده است.
اگرچه نبرد اخیر میان ایران و اسرائیل مدت زیادی به طول نینجامید، اما پیامدهای سنگینی به جا گذاشت. تلفات انسانی در هر دو طرف چشمگیر بود. حملات ایران، نظم روزمره در اسرائیل را بههم ریخت: بسته شدن حریم هوایی، تعطیلی کسبوکارها و هدف قرار گرفتن زیرساختهای حیاتی از جمله پایگاههای نظامی، منابع انرژی و مراکز علمی از جمله پیامدهای این درگیری بود. شمار زیادی از محلههای مسکونی آسیب دیدند و هزاران نفر بیخانمان شدند. هرچند بخشی از این خسارات به طور رسمی اعلام شده، اما بسیاری از جزئیات همچنان زیر سایه سانسور شدید دولت اسرائیل پنهان مانده است. با این حال، گزارشهای منابع خارجی و شواهد راداری نیز اصابت مستقیم به تأسیسات نظامی را تأیید میکنند.
در اوج درگیری، کودکان اسرائیلی به جای پایان بیدغدغه سال تحصیلی، با موجی بیامان از موشکباران، شبهای وحشتزده و بیخوابیهای مکرر مواجه شدند؛ هشدارهای متوالی بر تلفنهای همراه، صدای ممتد آژیرها و انفجارهایی که قلب مناطق پرتراکم شهری را به لرزه درمیآورد، بخشی از واقعیت روزمره آنان بود. حتی صبح روز اعلام آتشبس، شهروندان اسرائیلی ناگزیر بودند دو ساعت در پناهگاهها بمانند تا آخرین موج موشکباران پایان گیرد. با این حال، کمتر از یک روز پس از آن، تمامی محدودیتهای امنیتی ناگهان لغو شد، مدارس بازگشایی شدند و خانوادهها به زندگی روزمره بازگشتند؛ شرایطی که صرفاً در ظاهر حس بازگشت به روال عادی را القا میکرد.
اینکه آیا جامعه اسرائیل حاضر است بهای چنین حملهای را، از شوک روانی و خسارات فیزیکی گرفته تا تعویق چندماهه برنامه هستهای ایران، بپردازد یا نه، همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. از یک سو، آثار آسیب و شوک در لایههای مختلف جامعه محسوس است و موج خشم و بیاعتمادی نسبت به نتانیاهو و دولت او شدت یافته، تا جایی که اکثریت شهروندان خواستار کنارهگیری او شدهاند. در سوی دیگر، ساختار سیاسی و امنیتی اسرائیل حمایت گستردهای از تصمیم نتانیاهو برای حمله به ایران نشان دادهاند.
نتانیاهو و هنر بقا؛ پیوند دادن امنیت ملی با منافع شخصی
بنیامین نتانیاهو که همواره بقای سیاسی خود را بر محور تهدید برنامه هستهای ایران استوار کرده بود، پس از وقایع هفتم اکتبر، به فرصتی کمنظیر برای اقدام نظامی علیه تهران دست یافت. با این حال، زمانبندی آغاز این عملیات پرسشهای بسیاری را برانگیخته است: حمله درست در مقطعی صورت گرفت که فشار کشورهای اروپایی درباره بحران غزه رو به افزایش بود و تنها اندکی پیش از آن انجام شد که فرانسه و عربستان سعودی ابتکار بهرسمیت شناختن دولت فلسطین را در دستور کار قرار دهند؛ کنفرانسی که پس از حمله اسرائیل به ایران، به تعویق افتاد.
بنیامین نتانیاهو موفق شده است سرنوشت گروگانهای اسرائیلی و عملیات نظامی جاری را به روند محاکمه و پروندههای قضایی خود پیوند بزند. او نه تنها توانست حمایت ترامپ را برای حمله به ایران به دست آورد، بلکه این فرصت را مغتنم شمرد تا خواسته رئیسجمهور آمریکا مبنی بر پایان دادن به دادگاهش را در شبکههای اجتماعی برجسته کند. اکنون نتانیاهو تلاش دارد افکار عمومی را از ناکامی اسرائیل در تحقق اهداف جنگی غزه یعنی شکست حماس و آزادی گروگانها ـ به سوی وعده صلحی دور از دسترس در منطقه هدایت کند؛ صلحی که نه تنها میراث سیاسی او را تضمین میکند، بلکه میتواند گرهای از مشکلات قضایی او نیز بگشاید، در حالی که بار دیگر، مسئله فلسطین به حاشیه رانده میشود.
اسرائیل تحت رهبری بنیامین نتانیاهو شاید توانسته باشد توازن خاورمیانه را تغییر دهد. با این حال، این سؤال مطرح است که موج جدیدی از درگیری و خشونت چه تأثیری بر امنیت بلندمدت اسرائیل خواهد داشت. تجربه تاریخی نیز نشان داده است که کسب نتایج نظامی، الزاماً به امنیت پایدار منجر نمیشوند؛ همانگونه که پیروزی برقآسای اسرائیل در جنگ ششروزه سال ۱۹۶۷ اگرچه مرزهای کشور را گسترش داد و ارتش را به قدرتمندترین نیروی منطقه تبدیل کرد، اما الزاما به صلح و ثبات همیشگی منجر نشد.
با این همه، جنگ با فلسطینیان هیچگاه پایان نیافته است. حالا بیش از شصت سال است که این منازعه ادامه دارد و به ریشه دائمی ناامنی اسرائیل و تداوم خونریزیها تبدیل شده است. بدون یک راهبرد بلندمدت روشن، همه تجاوزات نظامی میتواند به پاشنه آشیل تلآویو تبدیل شود؛ بهویژه اگر تهران به این نتیجه برسد که تنها مسیر بقا، حرکت به سوی تسلیحات هستهای است.