ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۸۱۷۷

چرا کیهان با خبر درگذشت و تشییع احمد توکلی، سرد برخورد کرد؟

چرا کیهان با خبر درگذشت و تشییع احمد توکلی، سرد برخورد کرد؟

پس از برخورد سرد روزنامه کیهان با خبر درگذشت احمد توکلی این پرسش به وجود می‌آید که چرا روزنامه‌ای که از دهه ۷۰ و زمان مدیریت مهدی نصیری ( چهرۀ اپوزیسیون امروز) تا کنون مدعی پرچم‌داری مبارزه با فساد و تحقق عدالت بوده با مرگ رئیس انجمن دیده‌بان شفافیت و عدالت اینگونه مواجه شده است؟

تبلیغات
تبلیغات

در گذشت احمد توکلی با واکنش‌ها بسیاری رو به رو شد اما نحوه پوشش خبری کیهان در این باره خبرساز شد. 

عصرایران در یادداشتی به این موضوع پرداخت و نوشت: 

برخورد سرد و رسمی روزنامه کیهان با خبر درگذشت و تشییع و تدفین و ترحیم مرحوم احمد توکلی برای کسانی که انتظار داشتند از او به خاطر انتقاد از سه دولت میر حسین موسوی و هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی در سه دهه ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ و مقابله با فساد و شعار عدالت تجلیل کند و مثلا به او لقب سردار مبارزه با فساد یا مرد عدالت یا سیاست‌مدار پاک بدهد اسباب شگفتی شده است. 

این درحالی است که کیهان خود منتقد جدی دولت‌های سازندگی و اصلاحات بوده و دوست نداشته رییسان آن‌ها در دوره دوم ابقا شوند و مرحوم توکلی هم در سال ۷۲ کاندیدا شد تا مانع دورۀ دوم ریاست جمهوری هاشمی شود و هم سال ۸۰ تا دست‌کم از آرای ۲۰ میلیونی خاتمی بکاهد و البته در هر دو هم ناکام ماند اگرچه در سال ۷۲ توانست از بخشی از آرای هاشمی بکاهد. 

کیهان دوران مهندس موسوی البته حامی دولت بود و در آن زمان با رسالت با سردبیری توکلی هم‌سو نبود. 

کیهان روز پنج‌شنبه دوم مرداد ۱۴۰۴ با تیتری کوچک در ستون کناری خبر درگذشت احمد توکلی را با ساده‌ترین و متصور‌ترین تیتر منتشر کرد: احمد توکلی درگذشت. در شماره امروز چهارم مرداد ماه هم خبر مراسم دیروز در امام‌زاده زین‌علی و عین‌علی و مسجد امام صادق پایین صفحه و به همان شکل منعکس شده و خبری از تصاویر حضور چهره‌های متنوع سیاسی از صادق زیبا کلام و بهزاد نبوی و عباس عبدی تا مرتضی نبوی و علیرضا زاکانی و یاشار سلطانی و مهم‌تر از همه رئیس جمهور پزشکیان نیست. 

اما چرا روزنامه‌ای که از دهه ۷۰ و زمان مدیریت مهدی نصیری (چهرۀ اپوزیسیون امروز) تا کنون مدعی پرچم‌داری مبارزه با فساد و تحقق عدالت بوده با مرگ رئیس انجمن دیده‌بان شفافیت و عدالت خشک و سرد برخورد کرده است؟ 

راز این مواجهه را باید در ۵ نکته دانست: 

نخست این که احمد توکلی به راست سنتی تعلق داشت و هر چند عدالت‌خواهی با راست سنتی نسبتی نداشت و به همین خاطر برخی از جریان متبوع او با عنوان چپ جدید یاد می‌کردند اما کیهان نسبتی با راست سنتی ندارد و اگر قرار بر معرفی با عنوان چپ جدید باشد خود را برازنده آن می‌داند نه احمد توکلی را. 

دلیل دوم این که مرحوم توکلی استقلال رأی داشت و کیهان بیشتر به تبلیغ کسانی می‌پردازد که اراده و ادبیات رسمی را تکرار می‌کنند و گفتمان اختصاصی ندارند. به همین خاطر به شکل اغراق شده و زاید الوصفی شیفته مرحوم ابراهیم رئیسی بود و در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ بیش از روزنامه دولت و حتی خود مرحوم دولت را می‌ستود و یک سال بعد از سانحه هم هر روز به بهانه‌ای از او یاد می‌کرد و کاری به این نداشت که آمار احیای ۸ هزار کارخانه درست است یا نه یا چرا ساخت یک میلیون مسکن در سال محقق نشده یا یا چرا دولت ضد فساد درگیر پرونده فساد دو وزیر خود در پرونده چای دبش شده یا چرا در آن دولت کم‌حجابی و شل حجابی و بدحجابی به بی‌حجابی بدل شد یا چرا دروازه‌ها به روی اتباع گشوده شد و مانند اینها و تنها ستایش بود و تحسین. 

شاید چون از سرکشی‌های احمدی نژاد ناخرسند و سرخورده شده بودند و آن مرحوم در مقابل خواست آنان کاملا تابع بود در حالی که احمد توکلی چنین نبود و در برخی امور خود اجتهاد می‌کرد یا در بعضی موارد مانند مرگ ستار بهشتی به ندای وجدان بیش از خاستگاه و ملاحظات سیاسی بها می‌داد. 

دلیل سوم این که توکلی به جای اطرافیان احمدی نژاد به خود او می‌تاخت. درست است که در مرحلۀ دوم سال ۸۴ از سر مخالفت با هاشمی عملا از احمدی‌نژاد حمایت کرده بود اما خیلی زود از او روی برتافت و نامه‌های سرگشاده نوشت و دانست چه کلاهی بر سر اصول‌گرایان رفته. کیهان اما بعد از سال ۹۰ هم از او حمایت می‌کرد و تنها به مشایی و بقایی خرده می‌گرفت و هر چه او از گفتمان رسمی دور شد از توجه‌شان کاستند نه این که مانند خاتمی و موسوی به او بتازند. 

دلیل چهارم ماجرایی در بهمن ۹۹ بود که آقای توکلی درباره شست‌وشو دهنده پیکر مرحوم مصباح یزدی ادعایی را مطرح کرد و به مذاق کیهان خوش ننشست در یادداشتی با عنوان «برادرانه با آقای توکلی» نوشت: 

" یادداشت برادر عزیزمان جناب آقای احمد توکلی که در آن آورده بود پیکر مطهر حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی را یکی از کلان‌سرمایه‌داران و اَبَربدهکاران بانکی غسل داده است، برای تمامی کسانی که آیت‌الله مصباح را از نزدیک می‌شناختند و یا حتی از دور با ویژگی‌های آن فقیه وارسته و زاهد آشنا بودند، تعجب‌آور بود و از جناب توکلی که دیانت و سلامت نفس ایشان بر کسی پوشیده نیست دور از انتظار بود. 

ایشان نوشته بودند، پیکر مرحوم آیت‌الله مصباح‌یزدی را شخصی به‌نام «رضا مطلبی‌کاشانی» که یکی از اَبَر سرمایه‌داران است غسل داده است و نسبت به نفوذ کلان‌سرمایه‌داران در بیوت آقایان علما هشدار داده بودند. 

فردای آن روز، حجت‌الاسلام والمسلمین علی مصباح‌یزدی فرزند حضرت آیت‌الله این ادعا را تکذیب کرده و نوشت «آقای توکلی اشتباه می‌کنند و این اطلاعات غلط است. بنده این موضوع را تایید نمی‌کنم. فردی که مدنظر ایشان و دیگران است غسال حاج آقا نبودند». 

بعد از این تکذیب، انتظار آن بود که آقای توکلی به اشتباه خود اذعان نموده و به خاطر آزردگی خاطری که برای خانواده و شاگردان حضرت آیت‌الله و توده‌های عظیم دوستداران ایشان پدید آورده بودند، صمیمانه و خاضعانه عذرخواهی کنند. این انتظار اما، برآورده نشد. 

برای نگارنده با شناختی که از برادر عزیزم آقای دکتر توکلی دارم و سوابق درخشانی از تواضع آمیخته به شجاعت ایشان را بارها شاهد بوده‌ام، خودداری آن جناب از عذرخواهی قابل فهم نبود! و با عرض پوزش، هنوز هم نیست! چرا که، ماجرا کمترین نقطه ابهامی ندارد. ایشان مدعی شده‌اند که فلان اَبَر بدهکار بانکی حضرت آیت‌الله را غسل داده است و فرزند آیت‌الله مصباح ادعای ایشان را نفی کرده است. 

بنابراین چرا جناب توکلی به خاطر اشتباه خود و اطلاعات غلطی که ارائه کرده است، پوزش نمی‌خواهد و عذرخواهی نمی‌کند؟! 

ظاهراً ادعای آقای توکلی با استناد به گفته یکی از طلاب علوم دینی به‌نام آقای صدرالساداتی مطرح شده است و حال آنکه آقای صدرالساداتی بعد از یادداشت آقای توکلی اعلام می‌کند که ادعایش درباره غسال مرحوم مصباح‌یزدی اشتباه بوده است و از اینکه آقای توکلی با قطعیت از مطلبی به عنوان غسال آیت‌الله مصباح یاد کرده ابراز تعجب می‌کند. 

آقای توکلی بعد از یادداشتی که در آن، ادعای کذب غسل آیت‌الله مصباح توسط یک اَبَرسرمایه‌دار را مطرح کرده بود، دو یادداشت کوتاه دیگر نیز می‌نویسد که نشان می‌دهد به اشتباه خود پی‌برده است ولی همچنان این پرسش را بی‌پاسخ می‌گذارد که چرا به صراحت از اشتباه خود یاد نمی‌کند و از پوزش صریح که وظیفه شرعی، قانونی و ملی ایشان است خودداری می‌ورزد؟! 

ایشان در یکی از یادداشت‌ها به دُمل چرکین فساد اشاره می‌کند و می‌پرسد آیا «به این بهانه واهی که هرچه بگوییم بالاخره درونش مستمسکی پیدا خواهند کرد، باید سکوت کنیم و چشم بر این دمل چرکین فساد که هر روز بزرگتر می‌شود ببندیم؟»! که باید گفت: 

آقای توکلی توضیح نمی‌دهند که اولاً چه کسی گفته است چشم بر دُمل چرکین فساد ببندید؟ 

باز هم با عرض پوزش- چرا تصور می‌کنید که مجموعه تحت مدیریت جنابعالی یگانه کانون پی گیری فساد است؟! 

و ثالثاً؛ همه این موارد چه ربطی به ادعای غیر واقعی شما دارد که غسل حضرت آیت‌الله مصباح را به یک اَبَر سرمایه‌دار نسبت داده‌اید؟! 

رابعاً وقتی با صراحت به اشتباه خود اعتراف نمی‌کنید و در همان حال از آنچه نوشته‌اید با عنوان «نوک کوه یخ»! یاد می‌فرمائید، این تصور غلط را برتوهم قبلی می‌افزایید که انگار «غسل آیت‌الله مصباح توسط آن اَبَر سرمایه‌دار، فقط اندکی از بسیارهاست که فرموده‌اید! "

البته باعث و بانی این تقابل شخصیت برجسته حجت‌الاسلام صدیقی بود و نقل آن از این جهت برای مخاطبان جالب خواهد بود تا بدانند این بزرگوار تنها به خاطر باغ ازگل شهرت دارد و تصور نکنند اهل عذرخواهی نیست: 

چنانچه اشاره شد آقای توکلی در سال ۱۳۹۹ در مقاله‌ای با عنوان «هشدار نسبت به نفوذ زرپرستان در میان علمای سرشناس دین» نوشت: «افرادی که در لباس تاجران خیر و متدین به دنبال نفوذ بر علما و مسوولان هستند فارغ از آنکه، کار خیری که از عایدی غصب املاک دیگران یا اجاره موقوفات به ثمن بخس صورت گیرد را چه سود، حتی اگر نگهداری از صدها کودک معلول یا ساخت حوزه‌های علمیه باشد و بدتر آنکه پای چنین افرادی را به تمشیت امور در آستان مقدس علی بن موسی الرضا (ع) نیز باز نماید.» 

اشاره توکلی به فردی بود که به گفته شیخ کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، پیکر مصباح‌یزدی را به خانه خودش برده و غسل داده و ماجرای عجیبی را روایت کرده بود. صدیقی اما ناچار شد عذرخواهی کند و بگوید: «آن مطلب خیلی دقیق نبود، چون شاید آن غسال هم خیلی دقیق نبود. نقل شده بود و ما هم نقل را بازگو کردیم. از اینکه این نقل را ما نقل کردیم بین خودم و خدا شرمنده‌ام. از آیت‌الله مصباح هم شرمنده‌ام و از شما مؤمنان که گاهی ما باعث می‌شویم که به شما زخم‌زبان بزنند هم شرمندگی دارم. از امام زمان هم عذرخواهی می‌کنم. اعلان شرمندگی و انفعال دارم.» 

دلیل پنجم می‌تواند به همایشی در قم مربوط باشد که مرحوم توکلی درباره پرونده چای دبش از فساد سیستماتیک سخن گفت و از دولت رئیسی انتقاد کرد و می‌دانیم کیهان اصرار دارد فساد سیستماتیک نداریم و اگر هست پراکنده است و در سطوح پایین و به همین خاطر به ماجرای دو وزیر مرتبط با پرونده چای دبش در دولت رییسی یا نپرداختند یا دنبال تبرئۀ آن دو (ساداتی نژاد جهاد کشاورزی و فاطمی امین صمت) بودند. عین گفته‌های مرحوم توکلی از این قرار است: 

"با وجود این که رهبری در طول سال‌های اخیر علیه مفسدان مواضع روشن و محکمی گرفتند، ولی به دلیل اینکه فساد پس از طی مرحله سیستماتیک، مرحله شبکه‌ای شدن را گذرانده و قانون را ابزار تثبیت خود قرار داده، همچنان فساد به رشد خود ادامه داده است. به نظر شما پرونده چای دبش که دارای ۴۹۰ نفر متهم است، می‌تواند بدون سازمان دهی مرکزی وشبکه‌ای که بتواند از این موضوع پلید حمایت کند، وجودش باقی بماند؟ و یا وقتی که وزیر در بودجه، قانون واردات را به مقدار ۴ میلیون دلار مجاز می‌کند، این قانونی شدن فساد نیست؟ 

یا مسألۀ مولدسازی اموال دولت در تمام قوانین سال‌های اخیر تکرار می‌شود، از هر دری که بیرونش می‌کنیم از پنجره‌ای وارد می‌شود و در هر ورود لباس تازه‌ای از قانون را بر تن دارد و میلیاردها دلار از منابع بسیار محدود کمیاب ارزی سخاوتمندانه صرف واردات کالاهای لوکس مانند پورشه می‌کنند و ارزی برای دارو و کالای اساسی باقی نمی‌ماند. "

شاید راز برخورد سرد با درگذشت احمد توکلی و معرفی او تنها با عنوان رسمی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده ۴ دوره مجلس بدون تعابیر ستایش‌آمیزی چون سردار مبارزه با فساد و قهرمان عدالت‌خواهی و اشاره نکردن به چهره‌های متنوع و متعدد در مراسم را بتوان در این ۵ فقره جُست.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات