ریکاوری روانی؛ حلقه مفقوده در زنجیره واکنش سریع شهری

در مواقع بحران، عمده تمرکز تیمهای واکنش سریع بر امداد و نجات افراد است، اما جای خالی «ریکاوری شهروندان» یعنی رویکردهای توانبخشی و بازیابی روانی-اجتماعی افراد در ساعات اولیه پس از بحران به وضوح، حس میشود و شهرها در زمان حوادث طبیعی و غیرطبیعی همچون جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، با غایب بزرگ واکنش سریع در برابر سطح استرس و تنش شهروندان و بازیابی تعادل روحی و روانی آنها در لحظه حادثه مواجه هستند.
شهروندان در مواقعی که شهرها با «تهدید» یا «حوادث طبیعی» مواجه میشوند، فراتر از «امداد و نجات» ساده، به «ریکاوری» نیاز دارند. این ضرورت اما در ماموریت مدیریت بحران تعریف نشده است. بازیابی روحیه شهروندان برای کنترل «عوارض ثانویه» حادثه، مفید است.
به گزارش دنیای اقتصاد، در مواقع بحران، عمده تمرکز تیمهای واکنش سریع بر امداد و نجات افراد است، اما جای خالی «ریکاوری شهروندان» یعنی رویکردهای توانبخشی و بازیابی روانی-اجتماعی افراد در ساعات اولیه پس از بحران به وضوح، حس میشود و شهرها در زمان حوادث طبیعی و غیرطبیعی همچون جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، با غایب بزرگ واکنش سریع در برابر سطح استرس و تنش شهروندان و بازیابی تعادل روحی و روانی آنها در لحظه حادثه مواجه هستند.
مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در سیاستنامه جدید خود پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه حمله رژیم صهیونیستی به کشورمان بر مسائل خاص مرتبط با شهر و مدیریت شهری در مواقع بحران متمرکز شده و در گزارشی به «اهمیت و ضرورت تیم واکنش سریع بازیابی روانی-اجتماعی در مدیریت بحران» پرداخته است.
با توجه به افزایش وقوع حوادث طبیعی و غیرطبیعی و مخاطرات آن برای افراد، ایجاد سازوکارهای «واکنش سریع» به رکن رویارویی با بحرانها تبدیل شده که پاسخ و واکنش نخستین مرحله پس از وقوع سانحه و پیش از شروع بازیابی است.
سازوکارهای واکنش سریع عمدتا از طریق نیروهای انسانی چابک، با استفاده از فناوریها و تجهیزات مناسب در کوتاهترین زمان پس از وقوع سانحه به منظور کاهش آسیبهای جبرانناپذیر در زمان بحران ایجاد میشود. اما در کنار مرحله پاسخ، بازیابی اولیه، بهویژه بازیابی سریع بسیار حائز اهمیت است، زیرا در زمان بحران، فرد از منظر روانی-اجتماعی نیز با درجات متفاوت آسیبپذیری و خطر را نیز تجربه میکند. این در حالی است که در ایران، بازیابی اولیه عمدتا متمرکز بر نیازهای پایه زیستی و اسکان دوره انتقال، بازیابی اولیه اقتصادی و زیرساختها است و بازیابی اولیه رویکرد جسمی و حمایتهای اولیه روانی-اجتماعی مورد توجه قرار نمیگیرد.
در زمان بحران، اولویت تیمهای واکنش سریع بر افراد آسیبدیده و آسیبپذیر همچون، کودکان بازمانده، زنان باردار، سالمندان، بیماران و افراد دارای معلولیت است که باید در زمان بحران مورد حمایتهای زیستی، روانی و اجتماعی مبتنی بر نیاز افراد قرار بگیرند.
اما نتایج مطالعات صورت گرفته نشان میدهد که ساختاری مجزا برای واکنش سریع بازیابی دیده نشده و تنها قالب تیم واکنش سریع مطرح بوده است. در حال حاضر تیم واکنش سریع در ایران بیشتر بر امداد و نجات تاکید دارند و رویکردهای توانبخشی و بازیابی روانی-اجتماعی غایب اصلی «واکنش سریع» در شهرها است.
بازیابی اولیه، تابآوری آینده
براساس مطالعات گروه ایمنی، امنیت و مدیریت بحران مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری تهران، تیم واکنش سریع در زمان بحران بهترین ساختار برای واکنش سریع بازیابی به شمار میرود که اقدامات آن بر ۵ مورد تامین نیازهای زیستی، کاهش واکنشهای روانی، ارزیابی اولیه و اطلاعرسانی، هماهنگی با سامانه جامع مدیریت خطر و پاسخگویی شفاف دستهبندی میشود که خدمات پایه اولیه و امنیت و پس از آن حمایتهای خانوادگی و اجتماع محور در اولویت این هرم خدمات در بحران قرار میگیرند. در این دو سطح آسیبها و مشکلات در سطح عمومی به شمار میروند و از گستردگی بالایی برخوردارند.
از این رو، خدمات تیم واکنش سریع، در زمان حادثه باید به این دو سطح از هرم بحران پاسخ مناسب ارائه دهند. در زمان وقوع حادثه، افراد بهطور طبیعی با تنش و استرس مواجه میشوند که اگر در این زمان، به نیازهای اولیه زیستی و روانی-اجتماعی به درستی پاسخ داده شود، از بروز مشکلات دشوار و پیچیده بعدی در آینده پیشگیری خواهد شد. «بازیابی» تعادل روحی-روانی در لحظه حادثه باعث میشود تا «نیاز اصلی» برای «تابآوری» افراد در مواجهه با «شهر یا محله آسیبدیده» تا حدودی برطرف شود و این نوع حمایتها، به اکثر آسیبدیدگان کمک میکند تا با سطح تابآوری مناسب به حل مشکلات و بازگشت به روند طبیعی زندگی بپردازند. البته تعداد درصد اندکی از افراد نیازمند خدمات تخصصیتر خواهند بود که تیم واکنش سریع آنها را به مراکز مورد نظر ارجاع میدهند.
تیم واکنش سریع موظف به ارزیابی اولیه و شناسایی نیازها و آسیبهای اجتماعی پس از بحران از اقشار جامعه چه افراد آسیبپذیر و نیازمند خدمات بیشتر و چه افراد گمشده و خانوادههای از هم پاشیده است تا به این طریق با الگوهای توسعه محلی به مدیریت بهتر بحران و ارتقای تابآوری در جامعه کمک شود. این اتفاق از طریق شبکهسازیها به منظور افزایش حمایتهای اجتماعی و مشارکت اجتماعی اهمیت پیدا میکند و میتواند به افزایش امید، کاهش درد و رنج و بازگشت احساس توانمندی و کارآمدی در مواجهه با شرایط منجر شود. همچنین بستر مناسبی برای اقدامات آینده در بازیابی بلندمدت جامعه را نیز آماده میسازد.
برای بازیابی اجتماعی میتوان از ظرفیتهای محلی اعم از سازمانهای مردم نهاد و داوطلبین استفاده حداکثری کرد. بنابراین با توجه به نقش اعضای تیم واکنش سریع و اهمیت وضعیت روانی-اجتماعی آنان در زمان بحران، پیادهسازی اقدامات خودمراقبتی از سوی اعضای تیم هم برای خود اعضا و هم برای افراد آسیبدیده دارای اهمیت است.
این اقدامات باید رویکردی انسانگرایانه داشته و اصول و ارزشهای اخلاقی، دموکراتیک و مشارکتی رعایت شود. همچنین فرآیندی سلامتمحور را دنبال کند. تیم واکنش سریع در مواقع بحران، باید افراد آسیبدیده را فراتر از افراد نیازمند، وابسته و بیمار ببیند و با درنظر گرفتن ظرفیتها و توانمندیهای آنان، گروههای هدف را برای ارتقای تابآوری و بهزیستی آماده کنند.
در مواجهه با پیامدهای بحران، تیم واکنش سریع با فرآیندهایی از قبیل ارزیابی، غربالگری، مداخلات سریع در محل و ارجاع به منابع مورد لزوم و مناسب میتوانند به مدیریت شرایط بحران کمک قابلتوجهی کند. علاوه بر این فرآیندها، دو بخش «زیرساختی» و «نتیجه» نیز در الگوی پیشنهادی مهم هستند.
زیرساختها با تاکید بر برنامهریزی و سازماندهی پیش از بحران در آموزش، بانکهای اطلاعاتی و ساختارهایی برای هماهنگی و وحدتبخشی در ارائه مطلوب و بهموقع خدمات دیده شدهاند. توجه به رویکردهای انسانگرایانه عدالت محور مشارکت محور و در نظر گرفتن ارزشهای انسانی مبتنی بر نقاط قوت در فرآیند کار باید دیده شود. در بخش نتیجه، ارتقای تابآوری در سطوح فردی، خانواده و جامعه از مهمترین پیامدهای پیادهسازی فرآیند در بازیابی سریع است. حمایتهای روانی-اجتماعی اولیه که در سطوح گسترده و در بستر جامعه و گروههای جامعه صورت میگیرد.