دلخوری باهنر از وزیر دولت پزشکیان؛ گفتم آقای وزیر امری ندارید خداحافظ!

«من نزد یکی از این وزرا رفتم و گفتم که در دوران وزارتتان باید این ۴ کار را انجام دهید. روی صندلی نشسته بود، گفت آقای باهنر این صندلی برای وزیر بیش از دو سال عمر ندارد و من حالوحوصله کارهای سخت را ندارم.»
محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص هم از ضرورت جراحی اقتصادی و برخی اصلاحات سیاسی سخن گفت هم از جسارت نداشتن برخی وزرا برای تحول اساسی. او صراحتا تاکید می کند عملکرد اعضای شورای نگهبان از عوامل فروپاشی سرمایه اجتماعی است.
به گزارش اقتصادنیوز، در ادامه بخشی هایی از گفتگوی محمدرضا باهنر را بخوانید.
*آقای لاریجانی چنین جای حساسی را با موفقیت مدیریت کرده است. بعد از اتمام دوره او اگر جستجو کنید، میبینید تعریفهایی که رهبر انقلاب از مدیریت آقای لاریجانی در دوره ریاست بر صداوسیما داشته، بسیار افتخارآمیز است. آقای لاریجانی اگر قرار بود بیاید و سیاستهای گذشته را ادامه دهد، فکر میکنم خودش هم نمیآمد. یعنی فردی نیست که بیاید و ابزاردست یک عده باشد.
*در این فضا ما به اصلاحات اساسی هم در ساحت اقتصاد هم سیاست و هم فرهنگ نیاز داریم. ساحت دفاعیمان مقداری خرج دارد و باید کار کنیم. اما در ساحتهای دیگر ما حتماً به اصلاحات اساسی نیاز داریم که من اسمش را «جراحی» میگذارم. حتی خدمت آقای پزشکیان هم رسیده بودیم، خدمتشان عرض کردم که سه چهارتا جراحی اساسی در کشور نیاز است که باید انجام شود.
*من نزد یکی از این وزرا رفتم و گفتم که در دوران وزارتتان باید این ۴ کار را انجام دهید. روی صندلی نشسته بود، گفت آقای باهنر این صندلی برای وزیر بیش از دو سال عمر ندارد و من حالوحوصله کارهای سخت را ندارم . نه آقای همتی نبود. همان موقع که این جمله را گفت؛ من گفتم آقای وزیر امری ندارید خداحافظ. بلند شدم و دیگر بحث را ادامه ندادم. واقعاً در این کارها یکی باید آبرو بگذارد، دیگری فداکاری و ایثار کند.
*کشفکردن عدالت و بهاصطلاح مو را از ماست کشیدن، خیلی راحت است و بهغیراز امامان معصوم همه خطاها و گناهانی دارند. بعضیها میگفتند العیاذبالله اگر پیامبر اعظم (ص) هم بیاید ثبتنام کند، شورای نگهبان میتواند بگوید که یکی از عموهای ایشان ابوجهل بوده یا همسرش فلانی بوده یا برادرزادههایش هم اینگونه بودند و… طبیعتاً تأیید صلاحیت نمیشود.
*من خودم طرفدار اقتصاد باز و آزاد هستم، به همین خاطر به من راست اقتصادی میگفتند و البته کسانی که میخواهند از رانت استفاده کنند؛ چه خصوصی و چه دولتی، باید بر روی آنها یک نظارت جدی و دقیق باشد.
*معتقدم دولت ۴ وظیفه بیشتر ندارد؛ برنامهریزی و تهیه نقشه راه، هدایت، حمایت و نظارت. تصدیگری نباید بر عهده دولت باشد. بلوک شرق این را تجربه کرد و با فرق سر به زمین خورد. در اصل ۴۴ قانون اساسی هم که سیاستهای کلی را ابلاغ کردیم، درست بود و حضرت آقا هم ابلاغ فرمودند، اما دو اشکال پیش آمد که به نظر من الان موقع آن است که مجمع تشخیص دنبال آن را بگیرد و اینکه در اصل ۴۴ تجدیدنظر و دوباره بررسی کنیم. آن دو اشکال این بود؛ یکی اینکه نهادهای عمومی غیردولتی مطرح شدند که به تعبیری «خصولتیها» شدند که نه دولتی هستند و زیر نظر دیوان محاسبات نیستند و پاسخگو به مجلس هم نیستند. خصوصی هم نیستند. اینها حیاط خلوت یک سری از وزارتخانهها شد.
*زمانی ۷۰-۸۰ درصد مردم در انتخابات مجلس شرکت میکردند، در انتخابات ریاستجمهوری ۷۵ درصد شرکت میکردند، اما الان اعداد ۴۰-۴۱ درصد است. من یکبار در مجمع تشخیص مصلحت نظام که اتفاقا روسای قوا، فقهای شورای نگهبان و دیگران هم بودند، گفتم که بخشی از فروپاشی سرمایه اجتماعی بر اثر کار شما حقوقدانان و فقهای شورای نگهبان است.
*در مصاحبههایی عرض کرده بودم که یک عزیزی در صداوسیما گفته بود؛ «مملکت مال حزباللهیهاست». من همان موقع گفتم شما چه کارهاید که مملکت را در بست در اختیار یک قشری قرار دهید. حزباللهیها در کشور ۱۰ درصد هستند که روی سرما جا دارند و اهل ایثار، گذشت و خیلی خدمات دیگر هستند. از طرف دیگر ممکن است ۵-۶ درصد هم داشته باشیم که ما سیاسیون به آنها «رأی سیاه» میگوییم؛ آدمهایی که منتظرند از آن طرف آب، یکی بیاید و نجاتشان دهد.
*در این میان ۸۰-۸۵ درصد مردم هم میخواهند زندگی کنند، میخواهند آینده و معیشتشان تأمین باشد و به ایرانیبودن خود افتخار میکنند، ایران مستقل، مقتدر و یکپارچه را دوست دارند، اما میخواهند زندگی کنند. نمیتوانند مثل حزباللهیها فکر کنند، اهل گذشت و ایثار شاید نباشند، اما اینها جمعیت و شهروندان ایران هستند و باید آنها را حفظ کرد و نگه داشت.
*من همان موقع هم گفتم که از میان ۱۰ درصد حزباللهیها، دو میلیون نفرشان میگویند که همه ایرانیها باید مثل ما فکر کنند، اینها اشتباه میکنند. آن موقع به من ایراد گرفتند و گفتند که شما گفتی دو میلیون حزباللهی داریم در صورتی که حزباللهی خیلی بیشتر داریم که از میان آنها ۲ میلیون نفرشان هستند که میگویند همه باید مثل آنها فکر کنند که این از نظر من زیادهخواهی است. بالاخره باید با این مردم زندگی کرد و به آنها کمک کرد.