از هانوی تا آلاسکا؛ الگوی تکرارشونده شکستهای دیپلماتیک ترامپ
از هنر معامله تا هنر شکست؛ چرا ترامپ در آلاسکا دست خالی برگشت؟

نشست آلاسکا میان ترامپ و پوتین با تشریفات گسترده اما بدون دستاورد برگزار شد. پوتین بر مالکیت اوکراین تأکید کرد و حاضر به مصالحه نشد، در حالی که ترامپ با لحنی مثبت آن را «پربار» توصیف کرد. کنار گذاشتن زلنسکی و امتیازات تصویری به پوتین، انتقادها از ترامپ را شدت بخشید. کارشناسان هشدار میدهند اوکراین در جنگ فرسایشی دوام نخواهد آورد و آتشبس طولانیمدت تنها راهحل است. با این حال، نشست آلاسکا شکست دیپلماتیک دیگری برای ترامپ رقم زد.
فرارو– مایکل هیرش، ستون نویس نشریه فارن پالیسی
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، با موجی از انتقادها روبهرو شد پس از آنکه ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را برای نخستین بار در یک دهه گذشته به خاک آمریکا دعوت کرد؛ آنهم با تشریفات کامل فرش قرمز، تابلوی درخشان «آلاسکا ۲۰۲۵» و یک نشست خبری مشترک. نشست خبری روز جمعه نیز بهسرعت نشان داد دستاورد واقعی ترامپ بسیار کمتر از حداقل انتظارش است: «صرفاً یک آتشبس موقت». هرچند دو طرف در سخنان علنی لحنی دوستانه داشتند و ترامپ، پوتین را «شریکی فوقالعاده» خواند و پوتین نیز جملاتی دلگرمکننده بر زبان آورد؛ اما در موضوع اصلی، رئیسجمهور روسیه کوچکترین عقبنشینی نشان نداد. او بار دیگر تأکید کرد که اوکراین را بخشی از قلمرو روسیه میداند و هیچ مصالحهای در این باره پذیرفتنی نیست.
لیموزین اختصاصی برای دشمن؛ چرا ترامپ به پوتین امتیاز تصویری داد؟
ترامپ با این حال تلاش کرد همه چیز را مثبت جلوه دهد. او در پایان نشست گفت: «ما هنوز به نتیجه نرسیدهایم، اما شانس بسیار خوبی برای رسیدن داریم.» او مذاکرات را «بسیار پربار» توصیف کرد و مدعی شد که «نقاط بسیاری مورد توافق قرار گرفت.» با این حال، خود او نیز اذعان کرد که در یکی از مسائل کلیدی، یعنی آتشبس در اوکراین هیچ پیشرفتی حاصل نشده است. صحنه خروج دو رهبر از سالن، بدون پاسخ به پرسشهای خبرنگاران، بیش از هر سخنی گویای بنبست مذاکرات بود. ترامپ در آخرین جمله خود گفت: «تا زمانی که توافقی نهایی نشده باشد، توافقی وجود ندارد» که این بازتاب همان فلسفه همیشگیاش بهعنوان مدعی استادی در «هنر معامله» است.
آنچه شرایط را پیچیدهتر کرد، تصمیم دونالد ترامپ برای برگزاری نشست با ولادیمیر پوتین بود؛ تصمیمی که بدون وجود کوچکترین نشانهای از آمادگی طرف مقابل برای امتیازدهی اتخاذ شد. در عرف دیپلماتیک، دیدارهای پرریسک تنها زمانی شکل میگیرد که دو طرف دستکم علائم روشنی از تمایل به مصالحه بروز دهند. با این حال، ترامپ با استقبال گرم و گفتوگویی صمیمانه با پوتین خندان در بدو ورود به آلاسکا، سطح انتظارها را به شکل قابل توجهی بالا برد. او حتی در اقدامی غیرمعمول، رئیسجمهور روسیه را به لیموزین اختصاصی خود دعوت کرد تا بهطور خصوصی به گفتوگو بپردازند.
این اقدام در چارچوب نشست میان دو رقیب دیرینه و حتی دشمن آشکار، کمسابقه به نظر میرسید. اما نکتهای که موج تازهای از انتقادها را متوجه دونالد ترامپ خواهد کرد، آن است که او بیهیچ دستاورد ملموسی، امتیازات نمادین و تصویری قابلتوجهی به ولادیمیر پوتین بخشید؛ شخصی که در مقام متهم به جنایات جنگی و آغازگر جنگی بیدلیل، تحت پیگرد بینالمللی قرار دارد.
پوتین در این دیدار تلاش کرد با بهرهگیری از خودشیفتگی شناختهشده ترامپ، جایگاه خود را تقویت کند. او ادعا کرد که اگر ترامپ در سال ۲۰۲۲ در کاخ سفید حضور داشت، حمله روسیه به اوکراین هرگز رخ نمیداد. رئیسجمهور روسیه با صراحت تاکید کرد: «امروز وقتی رئیسجمهور ترامپ میگفت اگر آن زمان او رئیسجمهور بود، جنگی درنمیگرفت، من کاملاً مطمئنم که چنین میشد. میتوانم این را تأیید کنم.» این سخنان، در واقع اشارهای تلویحی بود به اینکه پوتین باور دارد ترامپ در آن شرایط حاضر میشد نوعی کنترل روسیه بر اوکراین را بپذیرد.
نشست آلاسکا؛ دیپلماسی شکستخورده یا آغاز یک بازی جدید؟
این نشست از همان آغاز، به دلیل پیامهای متناقض کاخ سفید، سرنوشتی ناکام در پیش داشت. تنها چند هفته پیش از دیدار، دونالد ترامپ از آنچه «مزخرفات» ولادیمیر پوتین خوانده بود، ابراز خستگی کرده و در ژوئیه گفته بود: «او همیشه در ابتدا خیلی خوب برخورد میکند، اما در نهایت معلوم میشود که همهاش بیمعنی است.»
ابهام در مواضع واشنگتن با نزدیکشدن به زمان نشست شدت گرفت. ترامپ در آغاز همان هفته اعلام کرده بود قصد دارد بر «تبادل سرزمینی» میان روسیه و اوکراین نظارت کند؛ اما اندکی بعد در گفتوگو با رهبران اروپایی تأکید کرد که تنها هدفش دستیابی به یک آتشبس است و هرگونه مذاکره درباره تقسیم سرزمینی باید به آینده و در زمان حضور ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین موکول شود. اگرچه خود زلنسکی نیز اولویت را بر برقراری آتشبس میگذارد، اما او بهطور کامل از مذاکرات آلاسکا کنار گذاشته شد؛ اقدامی که تردیدها درباره جدیت و شفافیت این نشست را دوچندان کرد.
با این حال، هر دو رهبر در پایان نشست، امکان برگزاری مذاکرات آینده را منتفی ندانستند. با وجود این، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که پس از بیش از سه سال جنگ خانمانسوزی که پوتین بیدلیل آغاز کرد و همچنان چشماندازی برای پایان آن دیده نمیشود، شاید اکنون دیگر برای دیپلماسی بسیار دیر باشد. این نگرانی زمانی پررنگتر میشود که احتمال شکست نهایی اوکراین روزبهروز افزایش مییابد؛ آن هم در شرایطی که تنشهای هستهای مداوم میان مسکو و غرب، همراه با فروپاشی تدریجی ثبات جهانی، سایهای سنگین بر آینده امنیت بینالمللی افکنده است.
جورج بیب، رئیس پیشین بخش تحلیل روسیه در سازمان سیا و پژوهشگر کنونی در مؤسسه کوئینسی، در توضیح فضای کنونی گفت: «اگر به خاطر بیاورید، تنها یک سال پیش در واشنگتن حتی صحبت درباره چگونگی رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک برای جنگ اوکراین ممنوع بود؛ آن موضوع نوعی تابو محسوب میشد. اما امروز دستکم این بحث در جریان است. بخشی از این تغییر به دلیل آن است که ترامپ امکان چنین گفتوگویی را فراهم کرده و بخش دیگر ناشی از واقعیتی است که پذیرفتهایم: اوکراینیها در جنگی فرسایشی قادر به دوام در برابر روسها نخواهند بود.» بیب و برخی دیگر از تحلیلگران سیاست خارجی در عین حال به دولت پیشین آمریکا نیز خرده میگیرند. آنان معتقدند جو بایدن، رئیسجمهور وقت، در حالی عملاً هرگونه مذاکره با ولادیمیر پوتین را مسدود کرد که بارها تأکید داشت تنها مسیر واقعی برای پایان دادن به جنگ، مذاکره است.
سناریوی کره شمالی برای اوکراین؛ آیا آتشبس بلندمدت تنها راهحل است؟
با این حال، تداوم بنبست کنونی میتواند به شکلی خطرناک جایگاه ترامپ را پس از این نشست پرمخاطره متزلزل کرده و او را در مقام سیاستمداری تحقیرشده و ناتوان نشان دهد. کارشناسان هشدار میدهند که اگر او بدون رضایت اوکراین یا همراهی متحدان اروپایی، به هر یک از مطالبات پوتین تن دهد، ناگزیر مقایسههایی تاریخی در انتظارش خواهد بود؛ از جمله با نویل چمبرلین در مونیخ ۱۹۳۸، زمانی که نخستوزیر بریتانیا بهخاطر امتیازدهی به آدولف هیتلر مورد سرزنش قرار گرفت یا دستکم با فرانکلین روزولت در کنفرانس یالتای ۱۹۴۵، جایی که او متهم شد در برابر خواستههای ژوزف استالین برای تقسیم اروپا کوتاه آمده است. مرگ ناگهانی روزولت تنها دو ماه پس از آن کنفرانس نیز این برداشت را در حافظه تاریخی غرب تقویت کرد.
با این حال، باید یادآور شد که شرایط کنونی را نمیتوان با مونیخ ۱۹۳۸ یا یالتای ۱۹۴۵ یکسان دانست. برخلاف آدولف هیتلر، ولادیمیر پوتینِ تضعیفشده نه قصد لشکرکشی به اروپای غربی و درگیری مستقیم با ناتو را دارد و نه توانایی تسلط بر بخشهای گستردهای از اوکراین و دیگر کشورهای سابق بلوک شرق را. آنچه او تاکنون بهوضوح نشان داده، تمرکز بر حفظ دستاوردهای محدود اما راهبردی است: شبهجزیره کریمه، که در سال ۲۰۱۴ با واکنش اندک غرب به خاک روسیه ضمیمه کرد و بخشهایی از شرق اوکراین که اکنون با دشواری تحت کنترل دارد.
شاید واقعبینانهترین دستاورد مورد انتظار از نشست آلاسکا چیزی جز توافق بر سر یک آتشبس بلندمدت در امتداد خطوط کنونی نبرد نبود؛ آتشبسی که پرونده مسائل سرزمینی را برای سالها یا حتی دههها معلق بگذارد. برخی تحلیلگران الگوی احتمالی را با وضعیت شبهصلح میان کره شمالی و کره جنوبی مقایسه میکنند؛ وضعیتی که بیش از هفتاد سال ادامه یافته است. نمونه دیگر، همانگونه که تایمز لندن گزارش داده، میتواند به مدل اسرائیل و کرانه باختری شباهت داشته باشد؛ یعنی اعطای نوعی حاکمیت عملی اما غیررسمی به روسیه بر بخشهای اشغالی اوکراین. گفته میشود این سناریو در مذاکرات میان استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ و نمایندگان روسیه مورد بحث قرار گرفته، اما هیچیک از دو طرف نتوانستند به توافقی ملموس دست یابند.
زلنسکی در تنگنا: آیا ترامپ حاضر به حمایت از اوکراین است؟
با این حال، پرسشهای قدیمی همچنان بر آینده روابط سایه انداخته است: آیا ترامپ واقعاً توان ایستادگی و سختگیری در برابر پوتین را دارد؟ این تردیدها به نخستین دیدار رسمی دو رهبر در هلسینکی در ژوئیه ۲۰۱۸ بازمیگردد؛ جایی که ترامپ آشکارا تحلیلهای نهادهای اطلاعاتی آمریکا را نادیده گرفت و در عوض از انکار پوتین درباره دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ دفاع کرد؛ اتهامی که امروز صحت آن به اثبات رسیده است.
در سالهای میان دو ریاستجمهوری، ترامپ چندین دیدار خصوصی با پوتین داشت و بارها از او با لحنی تحسینآمیز سخن گفت. حتی درست پیش از تهاجم روسیه به اوکراین، در ۲۲ فوریه ۲۰۲۲، ترامپ در یک برنامه رادیویی جناح راست، پوتین را به خاطر «جسارتش» ستود و با صراحت اظهار کرد: «گفتم، این نابغه است.»
در نخستین ماههای دور دوم ریاستجمهوریاش، دونالد ترامپ در برخورد با ولودیمیر زلنسکی لحنی توهینآمیز داشت؛ او در جریان دیداری در کاخ سفید بارها سخنان رئیسجمهور اوکراین را قطع کرد و حتی وی را مسئول تجاوزگری ولادیمیر پوتین دانست. با این حال، در هفتههای اخیر تغییر محسوسی در رویکرد ترامپ مشاهده میشود. او در واکنش به تداوم حملات روسیه، لحنی تهاجمیتر اتخاذ کرده و تلویحاً تهدید کرده است که در صورت ادامه وضعیت، تحریمهای ثانویهای علیه کشورهایی که خریدار نفت و گاز روسیه هستند، اعمال خواهد کرد؛ اقدامی که میتواند اقتصاد از پیش متزلزل مسکو را به شدت تحت فشار قرار دهد. اوایل اوت، ترامپ تعرفههای تجاری آمریکا علیه هند را به دلیل خرید نفت و تسلیحات از روسیه به ۵۰ درصد افزایش داد و روز چهارشنبه هشدار داد که اگر کرملین با توافقی برای صلح همراه نشود، «پیامدهای شدیدی» در انتظار آن خواهد بود.
با این حال، همانگونه که نشست آلاسکا نشان داد، چشمانداز دستیابی به هرگونه توافقی در کوتاهمدت بسیار بعید است. شمار اندکی از دیپلماتها و مهمتر از همه، ولودیمیر زلنسکی و مقامهای ارشد او بر این باورند که ولادیمیر پوتین بدون دریافت امتیازی دائمی در قالب بخشی از خاک اوکراین، حاضر به پایبندی به آتشبس نخواهد بود. اما زلنسکی بارها تأکید کرده است که هرگز چنین امتیازی را نخواهد داد؛ مگر در صورتی که همراه با تضمینی برای عضویت در ناتو یا دریافت پشتوانه امنیتی مستقیم از سوی آمریکا یا اروپا باشد. در همین حال، ترامپ پیش از انتخاب دوبارهاش بارها اعلام کرده بود که قصد ندارد اوکراین را وارد ناتو کند.
از هانوی تا آلاسکا؛ الگوی تکرارشونده بنبستهای دیپلماتیک
جنگ جاری عملاً بسیاری از روندها در نیمکره غربی بهویژه چشمانداز ازسرگیری مذاکرات راهبردی تسلیحاتی میان واشنگتن و مسکو را به حالت تعلیق درآورده است. این در حالی است که هر دو کشور همزمان در حال مدرنسازی زرادخانههای هستهای خود هستند، موشکهای هایپرسونیک توسعه میدهند و هوش مصنوعی را در سامانههای نظامی هرچه خودمختارتر به کار میگیرند، بیآنکه چارچوبی جدی برای مهار این روندها وجود داشته باشد.
ترامپ در مقام ریاستجمهوری نشان داده که نسبت به توافقهای بینالمللی چندان پایبند نیست و آنها را اغلب «بد» میخواند. نمونه بارز، نشست هانوی در فوریه ۲۰۱۹ بود؛ جایی که پس از ماهها دلبری سیاسی از کیم جونگاون، رهبر کره شمالی، ترامپ سرانجام بدون دستیابی به هیچ توافقی حتی در حد توافقی جزئی برای خلع سلاح هستهای پیونگیانگ میز مذاکرات را ترک کرد. او آن زمان توضیح داد: «در اصل، آنها میخواستند همه تحریمها لغو شود و ما نمیتوانستیم چنین کاری کنیم. آنها آماده بودند بخش بزرگی از مناطقی را که ما میخواستیم، غیرهستهای کنند، اما در مقابل انتظار لغو کامل تحریمها را داشتند... مجبور شدیم از آن پیشنهاد خاص صرفنظر کنیم.»
با این حال، دیپلماسی در هر سطحی بدون نوعی مصالحه پرمخاطره معنا نمییابد و اغلب موفقیت تنها پس از شکستها و بنبستهای اولیه حاصل میشود؛ درسی که تاریخ بارها به نمایش گذاشته است. در مذاکرات کمپدیوید میان اسرائیل و فلسطین در سال ۱۹۷۸، که به ابتکار جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا برگزار شد، انور سادات، رئیسجمهور مصر، بارها تهدید کرد که نشست را ترک کند و مناخم بگین، نخستوزیر اسرائیل، نیز گفتگو با کارتر را متوقف کرد. با این حال، کارتر با پافشاری و تلاشهای مداوم توانست توافقی شکننده اما تاریخی را به سرانجام برساند.
نمونهای دیگر به سال ۱۹۰۵ بازمیگردد، زمانی که تئودور روزولت، رئیسجمهور ایالات متحده، در واپسین لحظات مذاکرات صلح پورتسموث در نیوهمپشایر موفق شد بنبستی ظاهراً حلنشدنی در جنگ روسیه و ژاپن را بشکند؛ تلاشی که یک سال بعد برای او جایزه نوبل صلح به همراه آورد.
با وجود پیامهای متناقض دولت ترامپ درباره مدتزمان و چگونگی نقش آمریکا در جنگ اوکراین و روسیه از یکسو وعده انتخاباتیاش در سال ۲۰۲۴ مبنی بر پایان بحران ظرف ۲۴ ساعت و از سوی دیگر ابراز ناامیدیهای مکرر از پوتین و زلنسکی، پس از ورود به کاخ سفید—همچنان خود را «صلحساز» معرفی میکند و آشکارا در اندیشه دریافت جایزه نوبل است. او روز پنجشنبه در کاخ سفید اعلام کرد: «من در شش ماه گذشته، کمی بیش از شش ماه، شش جنگ را حل کردهام و به آن افتخار میکنم.» اما نشست آلاسکا نهتنها دستاوردی در این راستا نداشت، بلکه بیش از پیش تردیدها درباره ادعای ترامپ را برانگیخت.