زمان تغییر پارادایم؛ روحانی و ظریف از چه سخن میگویند؟

اگر بخواهیم محتوای مطالب ارائه شده از سوی رئیسجمهور و وزیر پیشین امور خارجه را دستهبندی کنیم، به طور طبیعی ظریف بر حوزه سیاست خارجی متمرکز است. روحانی نیز موضوع سیاست داخلی، ارتباط مردم با حاکمیت و بالعکس، موضوع حکمرانی در عرصههای مختلف را در کنار موضوع سیاست خارجی مورد توجه قرار داده است. هر دوی این متنها، شرایط فعلی را ترسیم میکند و با طرح این مقدمه، راهحل خروج از این وضعیت یا جلوگیری از رخداد مجدد برخی شرایط خاص مانند جنگ را تابع تغییر پارادایم میداند.
فرارو- از زمان توقف جنگ میان ایران و اسرائیل، عبارت تغییر پارادایم چند بار از سوی نخبگان سیاسی و دانشگاهی شنیده شده است. آخرین نمونه آن نیز مقالهایست که محمدجواد ظریف، استاد دانشگاه تهران و وزیر پیشین امور خارجه در نشریه آمریکایی فارنپالیسی منتشر کرد.
به گزارش فرارو، در روز ۱۷ تیر بیانیه ۱۸۰ اقتصاددان و استاد دانشگاه منتشر شد که تیتر آن نیز «وقت تغییر پارادایم» بود. اخیراً ۷۸ دیپلمات ارشد و مدیران پیشین وزارت امور خارجه نیز در بیانیهای با ارائه ۷ راهکار، خواستار تجدید نظر جدی در حوزه سیاست خارجی شدند. عصاره هر چهار سخنرانی، مقاله و بیانیهای که مورد اشاره قرار گرفت، این است: شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه باید تغییر کند. تغییر پاردایم یا پارادایم شیفت (Paradigm Shift) اشاره به تغییری اساسی در جهانبینی، مفاهیم و روشهای مربوط به انجام دادن و تکمیل کردن کارها دارد.
دستهبندی مسائل داخلی و خارجی
اگر بخواهیم محتوای مطالب ارائه شده از سوی رئیسجمهور و وزیر پیشین امور خارجه را دستهبندی کنیم، به طور طبیعی ظریف بر حوزه سیاست خارجی متمرکز است. روحانی نیز موضوع سیاست داخلی، ارتباط مردم با حاکمیت و بالعکس، موضوع حکمرانی در عرصههای مختلف را در کنار موضوع سیاست خارجی مورد توجه قرار داده است. هر دوی این متنها، شرایط فعلی را ترسیم میکند و با طرح این مقدمه، راهحل خروج از این وضعیت یا جلوگیری از رخداد مجدد برخی شرایط خاص مانند جنگ را تابع تغییر پارادایم میداند. هر دوی این مطالب در کنار بیانیه ۱۸۰ اقتصاددان و استاد دانشگاه و همچنین بیانیه ۷۸ دیپلمات ارشد و مدیران پیشین وزارت امور خارجه در حوزه سیاست خارجی به یک نقطه میرسد و آن نیز بازتعریف مفاهیم و روشها در این عرصه است. جلوگیری از تکرار جنگ را میتوان محور این نظرات دانست.
تمرکز بر ارتباط حکمرانی و مردم
رئیسجمهور پیشین کشورمان در صحبتهای خود بر چند موضوع تاکید داشت. از جمله این که طرح آمریکایی – اسرائیلی اجرا شده در ۲۳ خرداد بر مبنای سوء محاسبه دشمن از رابطه حکومت و مردم به خصوص پس از تحولات اخیر – با تمرکز بر اعتراضات ۱۴۰۱ – و همچنین تغییر شرایط برای ایران در منطقه پس از ۷ اکتبر صورت گرفت. اشاره او نیز به این بود که ورود مردم به پازل طراحی شده از سوی تلآویو و واشینگتن و نقشآفرینی آنها در خیابان، محور اصلی این طرح را تشکیل داد که با عدم ورود مردم به این طراحی، ناکام ماند. روحانی واکنش مردم به تجاوز خارجی در کنار از هم نپاشیدن نیروهای مسلح و واکنش سنگین به حملات اسرائیل را محور در نظر گرفت.
از این نقطه است که او میگوید باید در رابطه مردم و حکمرانان بازتعریفی صورت بگیرد: «برای اینکه خودمان را برای آینده آماده کنیم، درسهای لازم را بگیریم، نقاط ضعفمان را جبران کنیم، نقاط قوت را تقویت کنیم، دو کار اساسی باید انجام بگیرد: یک کار اساسی ترمیم رابطه حاکمیت با مردم است. رابطه حاکمیت با مردم به این نیست که از مردم تعریف و تشکر کنیم. مردم خواستهایی دارند، باید به خواست مردم توجه کنیم. مردم یک چارچوب سیاسی در سیاست داخلی میخواهند و بر مبنای نظراتی که ملت و اکثریت دارند افراد کرسی مجلس را تصاحب کنند. آنها بتوانند در صحنه فعال باشند. برای این کار ما باید اجازه دهیم احزاب قوی تشکیل شود. احزاب قوی کاندیداها را معرفی کنند. صلاحیت کاندیداها را قبل از آنکه به این و آن واگذار کنیم، به احزاب واگذار کنیم. آنها افراد صالح را به مردم معرفی کنند. آنها بتوانند کشور را در دست بگیرند.
روحانی در ادامه میگوید: «هیچ راهی برای نجات کشور وجود ندارد مگر اینکه همه ما نوکر مردم شویم. مگر اینکه حاکمیت را از آن مردم بدانیم. ایران مال ملت ایران است؛ حاکمیت ملی یعنی افکار و نظرات مردم حاکم شود. از لحاظ سیاسی باید قدم برداریم. از لحاظ سیاست خارجی باید قدم برداریم. آنکه نظر و فکر مردم است، باید به بیرون و مسلمانان و منطقه هم کمک کنیم، خوب است. اما اگر دلسوزیای نسبت به دیگران منتهی شود به خانمانسوزی برای ملت ایران، غلط است و درست نیست. ما باید به فکر ملت خودمان باشیم در قدم اول. البته در حدی که مردم رضایت دارند به دیگران هم کمک کنیم و البته میکنیم. مردم ما خودشان اینچنین هستند. اگر ببینند حاکمیت از آنها میپرسد، مردم در جایی که امکانپذیر باشد، پاسخ مثبت میدهند.»
تشکیل قوه قضائیه مستقل، اصلاح در حوزه حکمرانی رسانهای کشور، راهاندازی شبکههای تلویزیونی خصوصی، بازتعریف وظایف نیروهای مسلح و خروج آنها از حوزههای غیرنظامی، قرار دادن خواست مردم ایران به عنوان مبنای استراتژی نوین ملی نکاتی است که روحانی در حوزه داخلی مطرح میکند. در حوزه سیاست خارجی نیز او با همین مقدمه به لزوم بازنگری بر برخی مفاهیم جاافتاده در ایران اشاره میکند. از جمله این که «بخواهیم همه جهان را بر مبنای آنچه ما میخواهیم، هدایت کنیم.»
در نهایت او در حوزه سیاست خارجی به این نقطه میرسد: «اگر بتوانیم روابط با اروپا، همسایگان و شرق و غرب، حتی تنش با آمریکا را در شرایطی که به نفع منافع ماست، کاهش دهیم، چه اشکالی دارد؟ نه تنها اشکال ندارد بلکه لازم و واجب است. تنش و تخاصم را باید کاهش دهیم. البته حساب اسرائیل جداست، اسرائیل خودش به تنهایی هیچ چیز نیست، اگر آمریکا نخواهد، اسرائیل چیزی نیست.»
مقاله ظریف در فارن پالیسی
محمدجواد ظریف در دانشگاهها، اندیشکدهها و رسانههای غربی شناختهشده است. از دوران وزارت و پس از آن، به نگارش و انتشار مقالات خود در رسانههای خارجی ادامه میدهد. آنچه او در فارن پالیسی نوشت و بر تغییر پارادایم در منطقه تمرکز کرد را میتوانیم در ادامه طرحهای اخیر او مانند مودت و مناره بدانیم که تلاش میکند چارچوبی برای این تغییر پاردایم به وجود بیاورد. مثلاً او زمانی که معاون راهبردی رئیسجمهور بود، در طرح مودت موضوع تشکیل انجمن گفتوگوی کشورهای مسلمان غرب آسیا را در اکونومیست مطرح کرد که بر صلح منطقهای تمرکز داشت. طرح مناره که اخیراً طی یادداشتی در روزنامه گاردین مطرح شد، به همکاری هستهای منطقهای و حرکت به سمت خلع سلاح اشاره دارد. نکته جالب توجه نیز این است که نویسنده تلاش میکند با تاکید بر افزایش همکاری میان کشورهای منطقه، در نهایت به محدود شدن اسرائیل برسد.
در مقاله اخیر او در فارن پالیسی که تیتر آن «زمان تغییر پارادایم فرا رسیده است» انتخاب شده، بار دیگر بر این چارچوب جدید تاکید میکند. در مقدمه به این میپردازد که جنگ ۱۲ روزه نشان داد ایران برای کشورهای دشمن، لقمه آسانی نیست. همچنین یادآوری میکند که ایران در جریان این جنگ از خود در برابر دو قدرت هستهای دفاع کرد. سپس به این میپردازد که بزرگترین ظرفیت ایران، مردم آن هستند. او مردم ایران را دلیل سردرگمی آمریکا و اسرائیل در برخورد با کشور میداند.
ظریف به این نکته اشاره میکند که با تجربیات پیشین و شرایطی که در منطقه به وجود آمد، زمان تغییر از پارادایم ریشهدار تهدید به همکاری مشترک میان کشورهای منطقه برای احیای فرصتهای از دست رفته فرا رسیده است. در مقاله فارن پالیسی بر این موضوع تاکید شده است که این سازوکار ذیل چتر نظام بینالملل و سازمان ملل متحد ایجاد شود.
نویسنده پس از اظهار این نکته که پاردایم فعلی باید به «گسترش روابط با همسایگان و کشورهای جنوب جهانی، ایجاد شراکت منطقهای جدید میان کشورهای مسلمان غرب آسیا و از سرگیری گفتوگو با اروپا و ایالات متحده» تغییر کند، یادآور میشود که تغییر برای ایران از درون شروع میشود. اشاره او قاعدتاً به بازنگری سیاست خارجی و بازتعریف مفاهیم این عرصه در ایران است. هرچند که شکستهای پیشین و عهدشکنیهای طرفهای غربی در حوزه دیپلماسی را نیز مرور میکند و قصد کتمان آنها را ندارد؛ اما اعتقاد دارد که ایران هم باید به این بازنگری تن دهد و نگذارد که تجربیات پیشین جلوی تکرار فاجعهها را بگیرد.
نویسنده معتقد است این شرایط دیگر امکان ادامه ندارد. به همین دلیل است که ایران، کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی را به انتخاب میان «ادامه گذشته فاجعهبار یا ساختن آینده مشترک» دعوت میکند.
تغییر روشها تنها مسیر است
برآیند مطالعه یک سخنرانی، یک مقاله و دو بیانیه نشان میدهد که صاحبان این محتوا اعتقاد دارند مسیر فعلی شکست خورده است و نیاز به تغییراتی جدی دارد. هر کدام نیز از زاویه تجربیات موفق و ناموفق خود در عرصه اجرایی، حکمرانی و همچنین مطالعات دانشگاهی این تغییر را توصیه میکنند. پایه این پیشنهاد تغییر پارادایم را نیز میتوان اینگونه دریافت کرد که سیاستهای پیشین امکان ادامه دادن ندارد و نتایجی منفی به بار خواهد آورد و بایستی تغییراتی در حوزه داخلی و خارجی صورت بگیرد.