کارتونیستها؛ نگهبانان آخرین چراغ کارتون در ایران

«کارتونیستها بیشتر در شغلهای مرتبط یا غیرمرتبط مشغول بهکارند. در واقع کارتون در بالاترین سطح تأثیرگذاری و در پایینترین سطح معیشتی قرار دارد. از دوره فراز کارتون و کاریکاتور تا دوره فرود آن ۳ دهه میگذرد و اگر چراغ آن هنوز روشن است، به مدد خود کارتونیستهای فعال ایرانی است که بهرغم فشار بسیار زیاد مالی، نگذاشتند این چراغ خاموش شود.»
جمال رحمتی کارتونیست در روزنامه ایران نوشت: بسیاری مجله «گل آقا» و سالهای انتشار این نشریه را به یاد دارند و از این نشریه به عنوان حرکتی مؤثر در جهت رشد و بالندگی کاریکاتور ایران یاد میکنند. حقیقت این است که اگر کارتون و کاریکاتور ایران در مقطعی از سیر طی شده خود، جهشی قابلتوجه کرده باشد، آن مقطع، اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد است؛ جهشی که با اتفاقهای بعدی تکمیل و به جهش مورد اشاره بدل شد.
مجله «گلآقا» در سال ۶۹ و مجله «کیهان کاریکاتور» در سال ۷۱ انتشارشان را آغاز کردند؛ دو مجلهای که هر کدام باعث رشد بخشی از کارتون و کاریکاتور ایران شد. گلآقا در بخش کاریکاتور مطبوعاتی به سبک قدیم مؤثر بود و کیهان کاریکاتور پایههای هنر کارتون و کاریکاتور را نوسازی، مدرن و امروزی کرد. اما انتشار روزنامه همشهری هم در سال ۷۱ و حضور اعضای گروه کاسنی در آن که پیشتر کیهان کاریکاتور را بنا نهاده بودند، به کارتون مطبوعاتی هم شکل و شمایلی مدرن داد.
اگر پایه گلآقا بر مبنای نشریه توفیق گذاشته شده بود و نوع نگاهش فکاهه و بر اساس دیالوگ بود، همشهری سلیقهای متفاوت از کارتون که با تعاریف هنری کارتون معاصر هماهنگتر بود و آثار هم عمدتاً بدون استفاده از متن، منتشر میشد. مکمل همه این اتفاقها انتشار روزنامههای همسو با جریانات اصلاحطلب بود که اکثر این روزنامهها ستون کارتون و کاریکاتور داشتند و همین باعث انتشار زیاد آثاری شد که شانس بسیاری برای ارتباط با مردم و تأثیرگذاری روی آنها داشت.
دهه هفتاد مهمترین دهه در سیر تحول کارتون و کاریکاتور بود. گروههای مهمی همچون فانوس و کلاغ سفید هم در همین دهه اعلام موجودیت کردند و آنها نیز تأثیر بسزایی بر کارتونهای نمایشگاهی گذاشتند. اما انتشار گلآقا در سال ۸۱ و کیهان کاریکاتور هم در سال ۸۲ متوقف شد.
روزنامههایی که ستون کارتون داشتند، یکی پس از دیگری یا از صحنه خارج شدند یا ستون کارتونشان را حذف کردند و بدین شکل کارتون و کاریکاتور با رکود مواجه شد.
در سال ۸۸، شکاف عمیقی در بدنه کاریکاتور ایران ایجاد شد؛ شکافی که هیچگاه ترمیم نشد. انتشار مجله «خط خطی» نفس تازهای به کارتون و کاریکاتور داد و آن را دوباره به مرکز توجه بدل کرد اما چند سال بعد به دلیل گرانی کاغذ، خط خطی هم دیگر منتشر نشد.
کارتون و کاریکاتور خلاصه شد به آثاری که در یکی، دو نشریه منتشر میشد. با اینکه بعدها و در دهه ۹۰ مجموعه «سلول گفتوگو» ساخته و منتشر شد و در کنار آنهم ورکشاپهای متعددی در این زمینه برگزار شد اما هیچ کدام از اینها کارکرد مطبوعات را نداشتند تا اینکه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی عالمگیر شد و به یکباره معنای همه چیز را زیر و رو کرد.
اگر تا پیش از این طراح باید طی سالیان متمادی سیری را طی میکرد تا میتوانست کارش را منتشر کند، حالا دیگر منتظر اجازه کسی نمیماند و بیواسطه میتوانست اثرش را در معرض دید مخاطب قرار دهد. با اینکه باور به تأثیرگذاری کارتون در دهه ۷۰ باور غلطی نیست، اما واقعیت این است که کارتون و کاریکاتوری که در بستر یک جزء مطبوعات و در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتشر میشود، بسیار تأثیرگذارتر است.
علت این امر را در چند عامل باید جستوجو کرد؛ در شکل سنتی و کاغذی انتشار اثر، نشریات محدود بودند پس کارتون و کاریکاتور کمتری منتشر میشد. از طرفی افراد کمتری اجازه همکاری با نشریات پیدا میکردند و عامل دیگر هم بحث ممیزی بود. در کنار همه اینها، نشریات، مخاطب محدودی داشتند و در نهایت اینکه شانس دیده شدن اثر توسط افرادی که مخاطب نشریات نبودند، تقریباً صفر بود.
اما با همهگیر شدن شبکههای اجتماعی، طراح بیمحدودیت میتواند اثرش را منتشر و گاه مخاطب میلیونی پیدا کند. مگر نشریات ما در بهترین حالتشان میتوانستند مخاطب میلیونی داشته باشند؟ اما به مدد اینترنت و فضای مجازی، این امکان به وجود آمده است. شاید برایتان سؤال باشد که آیا به همان اندازه که کارتونیستها در مقطعی از دهه ۷۰ کارشان رونق گرفت و به لحاظ مالی به شرایط نسبتاً قابل قبولی رسیدند، حالا هم همانطور هستند؟ جواب بسیار ناامیدکننده است؛ نه. نهتنها اینطور نیست، بلکه شغلی به نام کارتونیست و کاریکاتوریست از بین رفته است.
به همین دلیل کارتونیستها بیشتر در شغلهای مرتبط یا غیرمرتبط مشغول بهکارند. در واقع کارتون در بالاترین سطح تأثیرگذاری و در پایینترین سطح معیشتی قرار دارد. از دوره فراز کارتون و کاریکاتور تا دوره فرود آن ۳ دهه میگذرد و اگر چراغ آن هنوز روشن است، به مدد خود کارتونیستهای فعال ایرانی است که بهرغم فشار بسیار زیاد مالی، نگذاشتند این چراغ خاموش شود.