سریعالقلم مطرح کرد
انتخابهای سرنوشتساز؛ سه سناریو برای آینده ایران

سریعالقلم بر ضرورت مدیریت اختلافها تأکید میکند و نمونه چین را مثال میزند که توانسته اغلب منازعات خود را بدون جنگ حل کند. او ضعف ایران را در «فرآیندگرایی» میداند و معتقد است، فرهنگ سیاسی کشور بیشتر به آیندهنگری و آرمانگرایی متکی است تا به فرآیندهای عملی و تدریجی.
محمود سریع القلم از سه سناریوی پیش روی ایران سخن میگوید. محمود سریعالقلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در سخنانی تازه، تصویری از موقعیت ژئوپلیتیک و اقتصادی ایران ارائه داده که بیش از هر زمان دیگری به انتخابهای بنیادین گره خورده است.
به گزارش سازندگی، سریعالقلم تأکید میکند که برخلاف بسیاری از مسائل داخلی اسرائیل، از مناقشات غزه گرفته تا توافق ابراهیم، موضوع ایران نقطه اجماع همه جریانهای سیاسی و اجتماعی در این کشور است. علت این اجماع روشن است، ایران در سالهای گذشته نابودی اسرائیل را بهعنوان شعار اصلی خود قرار داده و همین موضوع اسرائیل را در برابر ایران یکپارچه کرده است.
او هشدار میدهد که هدف نهایی اسرائیل در این رویارویی یا تجزیه سرزمینی ایران است یا در صورتعدم تحقق آن، تضعیف ساختاری کشور. به گفته این استاد دانشگاه، در شرایط حساس کنونی، کشورهای کلیدی مانند ترکیه، روسیه، چین و حتی کشورهای عربی در برابر تحولات مرتبط با ایران سکوت اختیار کردهاند. این سکوت نه از بیطرفی بلکه از محاسبات دقیق ناشی میشود؛ چراکه هرگونه موضعگیری آشکار میتواند، هزینههای استراتژیک برای آنها به همراه داشته باشد.
سریعالقلم بخش عمده سخنان خود را به «دوگانههای تصمیمگیری» ایران اختصاص میدهد. او توضیح میدهد که کشور نمیتواند همزمان در مسیر توسعه اقتصادی و هزینهکرد گسترده برای عدالت منطقهای حرکت کند. ایران باید انتخاب کند: یا به سمت علم، فناوری و حضور در اقتصاد جهانی حرکت کند یا اینکه از جهان فاصله بگیرد و به خودکفایی داخلی بسنده کند.
سریعالقلم یادآور میشود که بازسازی کشور بدون جذب سرمایه خارجی ممکن نیست و اگر منابع صرفاً در حوزه امنیتی و منطقهای هزینه شود، فرصت توسعه اقتصادی از دست خواهد رفت. سریعالقلم برای آینده ایران سه سناریو ترسیم میکند:
۱- توافق هستهای محدود: ایران غنیسازی صفر درصد را بپذیرد و برد موشکهایش کمتر از ۵۰۰ کیلومتر باشد. در این صورت جنگ کاهش مییابد، بخشی از پولهای بلوکه شده آزاد میشود و نرخ رشد اقتصادی تا ۲.۵ درصد بالا میرود. اما او این سناریو را کم احتمال میداند.
۲- تداوم فشارهای مالی: در این وضعیت آمریکا و متحدانش دوباره کانالهای مالی ایران را مسدود میکنند، فروش نفت کاهش مییابد و دلار روند صعودی پیدا میکند. نتیجه آن افزایش تورم خزنده، شکنندگی بیشتر اقتصاد و رشد اعتراضات داخلی خواهد بود.
۳- ابهام و تعلیق: ایران نه به سمت توافق کامل میرود و نه به سمت رویارویی تمامعیار. این وضعیت پرهزینه، منابع کشور را فرسایش میدهد و امکان برنامهریزی درازمدت را تضعیف میکند. او به نقش طبقات اجتماعی در ایران اشاره میکند و میگوید در کشور، بسیاری از افراد ابتدا به سمتهای سیاسی میرسند سپس به فکر تحصیل میافتند، برعکس کشورهای توسعه یافته که دانش و مهارت مقدم بر قدرت است.
همین امر به ناکارآمدی ساختاری منجر میشود. سریعالقلم همچنین بر ضرورت مدیریت اختلافها تأکید میکند و نمونه چین را مثال میزند که توانسته اغلب منازعات خود را بدون جنگ حل کند. او ضعف ایران را در «فرآیندگرایی» میداند و معتقد است، فرهنگ سیاسی کشور بیشتر به آیندهنگری و آرمانگرایی متکی است تا به فرآیندهای عملی و تدریجی.
سخنان سریعالقلم هشدار صریحی است درباره آینده ایران؛ کشوری که در آستانه انتخابهای مهمی میان توسعه یا تقابل، رفاه داخلی یا حضور منطقهای و تعامل جهانی یا انزوا قرار دارد. او تأکید میکند که بدون تصمیمهای سخت و روشن، ایران همچنان در چرخهای از اشتباهات تکراری گرفتار خواهد ماند. از نگاه او، پرسش اصلی پیش روی مسئولان نه این است که چه شعارهایی بدهند بلکه این است که کدام مسیر واقعی را انتخاب کنند: توسعه پایدار مبتنی بر تعامل جهانی یا تداوم درگیریهای فرسایشی که فرصتهای ملی را میسوزاند.