تب موتورهای اجارهای در تهران بالا گرفت

بسیاری از افراد برای کار کردن در تهران رو به اجاره موتورسیکلت با بهای روزانه ۲۷۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان روی میآورند
کار با موتورهای اجارهای در تهران تنها راه زنده ماندن بسیاری از افراد است؛ موتور فرسوده، هزینه سنگین اجاره و خطر تصادف دائماً همراه آنهاست.
موتورهای اجارهای؛ زندگی روی دو چرخ
به گزارش آخرین خودرو، در تهران هزاران فرد که اکثر آنها جوانانی هستند که از شهرستانها و روستاهای دور و نزدیک برای کسب درآمد و زنده ماندن به تهران آمدهاند، مجبورند تا به عنوان آخرین گزینه برای کار و بقا موتورهای اجارهای ساده انتخاب کنند.
موتورهایی مانند هوندا ۱۲۵، ۱۵۰، CDI و CG با اجاره بهای روزانه بین ۲۷۰ هزار تا یک میلیون تومان و دیعهای که به اصطلاح به آن بیعانه میگویند و مبلغ آن از ۳.۵ میلیون تومان آغاز میشود و تا ۱۲ میلیون تومان میرسد، بهترین گزینههایی هستند که شاید واژه «بهترین» برای آنها مضحک باشد، اما برای آنها موجود است.
اکثر این موتورهای اجارهای فرسوده و مستهلک هستند و تلخی ماجرا جایی به اوج خود میرسد که تمام هزینههای بنزین، روغن، لاستیک و تعمیرات در زمانی که موتور در اختیار مستاجر و راکب است برعهده اوست. هرگونه خرابی یا تصادف به حساب مستاجر نوشته میشود و هیچ حمایت اجتماعی یا بیمهای وجود ندارد.
رانندگان موتورهای اجارهای اغلب در پلتفرمهای حملونقل آنلاین فعالیت میکنند؛ مانند اسنپباکس، الوپیک، میاره و تپسی. درآمد روزانه بین ۷۰۰ هزار تا ۲ میلیون تومان است. شاید بگویید امکان ندارد، درآمد آنها خیلی بیشتر از این عدد است، درست است عایدی و درآمد خیلی بیشتر از این عدد است ولی آنچه برای شخص میماند معمولاً در این بازه است. برخی مجبورند موتورهای اجارهای را به اسم فرد دیگری اجاره کنند یا با پرداخت پول زیرمیزی شرایط گواهینامه را دور بزنند تا بتوانند مشغول کار شوند.
ریسک و تصادفات؛ زندگی بدون امنیت
موتورسواری در تهران با خطر دائمی همراه است. دادههای پزشکی قانونی نشان میدهد طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ حدود ۴۲,۶۸۵ موتورسوار در ایران جان خود را از دست دادهاند؛ یعنی به طور میانگین روزانه ۱۱.۷ نفر. بیش از نیمی از قربانیان زیر ۳۰ سال و ۹۵.۶٪ مرد بودهاند.
شرایط سخت اجاره و فشار اقتصادی
رانندگان موتورهای اجارهای برای اجاره موتور باید ودیعه نقدی ۳ تا ۱۲ میلیون تومان، مدارک هویتی و سکونتی و گواهینامه موتورسیکلت ارائه دهند. برخی جوانان تازهکار حتی بدون پشتوانه مالی مجبورند موتورهای اجارهای بگیرند و ماه اول تقریباً تمام درآمدشان صرف اجاره میشود. تصادف یا خرابی موتور یعنی پرداخت هزینههای بالا، اما مالک موتور هیچگونه مسئولیتی ندارد و شکل عقد قرارداد به شیوهای است که دست بالا و برنده با مالک موتور است.
این فشار اقتصادی باعث میشود رانندگان به کار با سرعت زیاد و بدون استراحت تن دهند، ساعات طولانی کار کنند و حتی در شرایط جوی نامساعد در خیابان باشند. استهلاک موتور و فشار پلیس هم بخشی از این ریسک روزانه است.
موتورهای لوکس؛ تفریح میلیونی طبقه بالا
در همان شهری که موتورهای اجارهای کاری به اجبار اجاره داده میشوند، موتورهای لوکس برای تفریح طبقه ثروتمند اجاره داده میشوند. اسکوترهای یاماها Xmax ۲۵۰، نینجا ۲۵۰ و Honda Click ABS برای چند روز استفاده بین ۸۲۰ هزار تا ۳ میلیون تومان اجاره دارند.
برای اجاره، مشتریان باید چک ۷۰۰ میلیون تومان و ودیعه نقدی ۲۰ میلیون تومان ارائه دهند. این موتورسواری نه برای گذران معیشت حداقلی بلکه تنها برای عبور از ترافیک، نمایش سبک زندگی، عکس شبکههای اجتماعی و یا یک تفریح میلیونی چند ساعته است.
جدول اجاره موتورهای لوکس در تهران
مدل موتور | اجاره ۳ تا ۶ روز | اجاره ۷ تا ۲۰ روز | اجاره بیش از ۲۱ روز |
CF 250 | ۱,۰۰۰,۰۰۰ | ۹۲۰,۰۰۰ | ۸۳۰,۰۰۰ |
کوازاکی نینجا ۲۵۰ | ۲,۵۰۰,۰۰۰ | ۲,۴۱۰,۰۰۰ | ۲,۳۰۰,۰۰۰ |
Yamaha Xmax 250 | ۳,۰۰۰,۰۰۰ | ۲,۹۱۰,۰۰۰ | ۲,۸۰۰,۰۰۰ |
Honda Click ABS | ۹۸۰,۰۰۰ | ۹۰۰,۰۰۰ | ۸۲۰,۰۰۰ |
این تفاوت شدید بین اجاره موتورهای کاری و لوکس نشاندهنده شکاف طبقاتی در تهران است: موتورهای لوکس برای تفریح و نمایش، موتورهای اجارهای برای بقا و تأمین حداقل نیازهای زندگی طبقه پایین.
روایت زندگی رانندگان
رانندگان موتورهای اجارهای میگویند:
-ماه اول همه پولم میرود برای اجاره، تازه اگر موتور تصادف کند باید خرج تعمیرش را هم بدهم.
-پلتفرمها وعده آزادی کاری میدهند، اما این آزادی فقط تا وقتی موتور داری معنا دارد.
این روایتها بیانگر فشار روزانه، خستگی و نبود حمایت اجتماعی است. شهر تهران با دو نوع موتور تقسیم شده است: موتورهای چندصد میلیونی برای تفریح طبقه بالا و موتورهای اجارهای چندمیلیونی برای نان شب طبقه پایین. موتور برای برخی نماد هیجان و تفریح است، برای دیگران نماد ریسک، تلاش روزمره و فقر است.
جمعبندی
شاید برخی بخواهند در این بین پلتفرمها را مقصر بنامند، برخی خود رانندهها و برخی مالک موتور سیکلتها را، ولی واقعیت این است که زمانی که سیستم در هر حوزهای فشل و فرسوده باشد، افراد برای بقا و گذران زندگی با خلاقیت خود مسیرهایی را ایجاد میکنند.
شاید اگر حاکمیت به جای دخالت و بازی کردن در نقش یک تاجر و تولیدکننده ناموفق برای چهار دهه وظیفه اصلی خود که نظارت، ارتقا زیرساختها و رگولاتوری بود را تنها به نحو احسن انجام میداد، ما هم امروز همانند بسیاری از کشورها اگر حمل و نقل خودران نداشتیم، حداقل چنین شیوهای حمل و نقل و مشاغل کاذبی را که هیچ توسعه و ترقی و کسب درآمدی برای جامعه هم ندارد، نداشتیم.
در نهایت تنها میتوان گفت که کار کردن روی موتور در تهران زندگی روی لبه تیغ است؛ نان شب با ریسک مرگ، خرابی موتور و هزینههای سنگین اجاره به دست میآید. صنعتی غیررسمی، بیقانون و بیپشتیبان که هر روز ادامه دارد. کار کردن روی موتور و حتی در نگاهی عمیق تر موتورسواری در تهران در این حجم گسترده و نامنظم نماد تلاش، ریسک، عقب افتادگی سیستم حمل و نقل و شکاف طبقاتی است و بازتاب مستقیم فشار اقتصادی و اجتماعی زندگی شهری.