ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۷۶۷۳

حداقل بگذارید تعلیق غنی‌سازی اهرمی برای چانه‌زنی باشد

حداقل بگذارید تعلیق غنی‌سازی اهرمی برای چانه‌زنی باشد

«ضرورت صدور چنین بیانیه‌ای چه بود؟ مهم‌ترین دلیل می‌تواند این باشد که خواسته‌های مندرج در آن مقبول حاکمیت افتد و گرهی از گره‌ها گشوده شود. ولی لحن و ادبیات و گستردگی خواسته‌ها نشانی از تعامل سازنده و امید تاثیر را در بر نداشت.»

تبلیغات
تبلیغات

جعفر گلابی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: حمله هماهنگ رسانه‌ها و تریبون‌های اصولگرا به اصلاح‌طلبان نوعی بازگشت به تنظیمات کارخانه در دوگانگی و افتراق بود. انتقاد به بیانیه اخیر جبهه اصلاحات اگر با لحن ادب و منطق صورت می‌گرفت و فاقد تهمت و افترا بود، نشان می‌داد که ما در سپهر سیاسی پیشرفت داشته‌ایم و حوادث روزگار عبرت‌آموزمان شده است. متاسفانه چنین نشد و پاسخ اشتباهی با اشتباه داده شد. این نوع برخورد در مواجهه با نظرات متکثری که در هر حال در جامعه وجود دارد بحث و جدل‌ها را از حالت طبیعی و سودمند خود خارج می‌کند و احتمالا جز زیان چیزی به همراه ندارد.

اکنون مخالفان بیانیه جبهه اصلاحات نمی‌توانند آنچنان که باید این نوشتار را نقد کنند تا همراه با هجوم‌های گناه‌آلود و سرمایه‌سوز نشوند. سال‌هاست که چنین رفتاری وجود دارد و در هر ماجرایی کینه و نفرت تولید می‌کند. بیانیه جبهه اصلاحات عیب و نقص داشت و مضر و بی‌موقع بود، خب بیایید ایراداتش را با زبان نرم و از موضع جدال احسن بیان کنید، چه بسا نویسندگان قبول کنند و درصدد جبران برآیند. 

آیا در این صورت مردم به عنوان ناظران ذی‌نفع و داوران اصلی هر دو طرف را ستایش نمی‌کنند که برای رفع مشکلات موجود چاره اندیشند؟ 

بگذریم، ناچار با اختصار و ملاحظه اشاره‌وار ضروری است که بیانیه جبهه اصلاحات را مورد نقد جدی قرار بدهیم. 

اولا؛ ضرورت صدور چنین بیانیه‌ای چه بود؟ مهم‌ترین دلیل می‌تواند این باشد که خواسته‌های مندرج در آن مقبول حاکمیت افتد و گرهی از گره‌ها گشوده شود. ولی لحن و ادبیات و گستردگی خواسته‌ها نشانی از تعامل سازنده و امید تاثیر را در بر نداشت. انسان به فرزند و پدر و مادر و خویشان و همسایه‌ها هم اگر می‌خواهد نکته سودمندی بگوید و از خطری برحذر دارد زبان آمرانه را فرو می‌گذارد و شفقت و خیرخواهی را پررنگ می‌کند.

مهم‌تر آنکه تحذیر خود را در خفا بیان می‌کند تا امکان پذیرش بیشتر شود. در حال حاضر دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان روی کار است و امکان گفت‌وگو و مذاکره با حاکمیت بیش از هر زمان دیگری وجود دارد، چه دلیلی دارد که بیانیه‌ای صادر و نوعی تقابل استشمام شود؟ مگر اینکه دوستان خود را مکلف به وظیفه و نه نتیجه بدانند یا برای تاریخ سخن بگویند! 

دوم؛ الان هر آشنا با الفبای سیاست می‌داند که غنی‌سازی برگ مهم در دست ایران است و اگر روزی بنا شود که خرج شود چرا داوطلبانه؟ چرا بدون گرفتن امتیاز؟ آیا نویسندگان بیانیه قائل به تعلیق غنی‌سازی قبل از رفع تحریم‌ها یا حتی قبل از دریافت تضمین هستند؟ آیا این معنا با عقلانیت سیاسی سازگار است؟ حداقل بگذارید تعلیق غنی‌سازی اهرمی برای چانه‌زنی باشد. 

عیب‌ها از این دست در بیانیه متعدد است که اگر حوصله ستون‌نویسی در روزنامه ایجاب می‌کرد، می‌شد به تک‌تک آن‌ها پرداخت. مثلا آیا سیاست‌ورزان بیانیه‌نویس انتظار دارند هر ۱۱ خواسته‌شان که دیگران برای حصول آن‌ها قائل به انقلاب و رفراندم! هستند فورا برآورده شود؟

آیا در شرایط حاد کنونی لغو نظارت استصوابی که خواسته‌ای درست و دیرپاست اینقدر فوریت دارد که در شرایط بحرانی کنونی اعلام و بر سرش مناقشه شود؟ جالب است که ۱۱ خواسته ردیف می‌شود و همه ناظر به خروج از وضعیت نیمه جنگی کنونی است ولی کلمه‌ای از تقویت نیروهای مسلح و حمایت از انجام وظایف‌شان به میان نمی‌آید تا به دشمنان تفهیم شود که ما در مقابل تجاوز یکصدا هستیم! 

معلوم نیست با کدام تحلیل شرایط خطیر کنونی فرصت طلایی برای تغییر در نظر گرفته شده است؟ کدام کشور هنگام جنگ و تهدید وضعیت را برای انواع تغییرها مناسب می‌داند؟ تغییراتی که معمولا در چنین شرایطی ایجاد می‌شود موقت و برای استحکام داخلی صورت می‌گیرد کما اینکه در زمان جنگ ۸ساله هم چنین بود و رهبر فقید انقلاب جنگ را مسبب عدول از برخی قوانین دانستند. اکنون اگر تغییری لازم است باید سختگیری شدید در هزینه‌کرد دستگاه‌های حاکمیتی و دولتی باشد، باید برای جلوگیری از هزینه‌تراشی توسط تریبون‌داران باشد، جلوگیری از نگران کردن و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم باشد.

ما واقعا نیازمند تغییرات هستیم ولی ضروری‌ترین و فوری‌ترین اولویت رفع تهدیدها از کشور است. بازگشت به مردم که ضرورتی انکارناپذیر دارد در کوتاه‌مدت در امداد و رسیدگی فوری به احوال محرومان جامعه است. متاسفانه در نقشه راهی که ترسیم شده است اثری از ضرورت اقدامات بیشتر مثل توزیع کالابرگ و دیگر نیازهای کنونی مردم نیست.

بازگشت به مردم نیازمند نگاه مردمی به مسائل است، نگاهی که لزوما با نگاه سیاستمداران بیانیه‌نویس همراستا نیست. اگر همین امروز همه‌پرسی صورت بگیرد و خواسته شود که هر کس هر دغدغه‌ای دارد را بنویسد چند بند از خواسته‌های ۱۱گانه در در لیست بلندبالای مطالبات مردم قرار می‌گیرد؟ واقعیت این است که جبهه اصلاحات بیش از آنکه مردمی باشد، سیاسی است و با آرمان‌ها و روش‌های اصلاحی فاصله می‌گیرد.

گاهی روش‌ها از اهداف مهم‌تر می‌شوند، مثلا اگر تدریج و گام به گامی از اصلاحات گرفته شود هر چه باشد اصلاحات نیست، یا نتیجه نمی‌دهد یا هزینه‌های زیاد به همراه می‌آورد. احساس می‌شود و شواهدی وجود دارد که بزرگواران جبهه اصلاحات چندان انتقادپذیر نیستند و توجهی غلیظ به دنیای مجازی دارند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات