دیوار دروزی؛ ابزار جدید اسرائیل برای تجزیه سوریه
آیا «دیوار دروزی» کلید اسرائیل برای مهار دمشق است؟

اسرائیل در چارچوب راهبرد قدیمی خود برای تجزیه سوریه، طرحهایی مانند «کریدور داوود» و «دیوار دروزی» را دنبال میکند. این پروژهها بر ایجاد موجودیتهای قومی-فرقهای در جنوب و شرق سوریه، تجهیز و سازماندهی نیروهای دروزی، فشار بر ساکنان مرزی، ارائه تابعیت و کمکهای معیشتی به دروزیها و ایجاد زیرساختهای نظامی استوار است. هدف، تضعیف دولت مرکزی و جداسازی جغرافیایی سوریه است. مقابله دمشق نیازمند بازتعریف سیاستهای داخلی، گسترش گفتوگو و تقویت نیروهای ملی برای حفظ وحدت سرزمینی است.
فرارو- غازی دحمان، نویسنده سوری در پایگاه خبری الجزیره و الحیات
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره نت، در چارچوب پروژه آشکار خود برای تجزیه سوریه به دولتهای کوچکتر، اسرائیل تلاش می کند جنوب سوریه را با شعلهور کردن جنگی فرقهای منفجر کند؛ جنگی که به آن امکان میدهد اجماع منطقهای و بینالمللی را که بر ثبات سوریه، وحدت سرزمینی آن و بازگشتش به چارچوبهای منطقهای و جهانی تأکید دارد، دور بزند. این رویکرد ضربهای به محاسبات امنیتی اسرائیل و شکستی برای پروژه ژئوپولیتیکی آن محسوب میشود؛ پروژهای که بر اساس تغییر دائمی محیط راهبردی پیرامون اسرائیل طراحی شده است. اما عواملی که زمینه اجرای این طرح را فراهم کردهاند، پایدار نخواهند ماند و این احتمال وجود دارد که سوریه بتواند بر بحرانهای خود غلبه کند و نقاط ضعفش را اصلاح کند. در آن صورت، اسرائیل از دست دادن فرصت تاریخی برای تجزیه سوریه را با تأسف یاد خواهد کرد.
دیوار دروزی: از نظریه تا اجرا
تجزیه سوریه همواره یک هدف راهبردی برای اسرائیل بوده است. بخشی از این انگیزه به ساختار چندقومیتی و چندمذهبی سوریه و بخشی دیگر به موقعیت ژئوپولیتیکی آن در قلب خاورمیانه بازمیگردد. سوریه مسیرهای حیاتی ترانزیت، گذرگاههای تجاری و شبکهای از ائتلافهای منطقهای را در اختیار دارد که آن را به سکویی مهم برای اثرگذاری بر خاورمیانه و بازطراحی آن تبدیل میکند. اسناد محرمانهای که بعدها فاش شد، نشان میدهد استراتژی اسرائیل برای تجزیه سوریه به دهه ۱۹۵۰ بازمیگردد. این استراتژی در قالبی روشن در «طرح یینون» (Yinon Plan) تجسم یافت؛ طرحی که اودِد یینون، دیپلمات اسرائیلی، در سال ۱۹۸۲ ارائه کرد. این طرح خواستار تقسیم سوریه به مناطقی بر پایه ترکیب قومی و دینی بود و ایجاد دولتهای کوچکتری که به متحدان و دستنشاندههای تحت حمایت اسرائیل تبدیل شوند.
روشن است که چنین تفکری به رکن اساسی در استراتژی اسرائیل در قبال سوریه تبدیل شده است. همچنین آشکار است که اسرائیل که تاکنون در تاکتیکهای خود برای اجرای این استراتژی دچار آشفتگی بوده است، اکنون تلاش می کند سیاستهایش را بر اساس منابع و توان واقعی بازتنظیم کند؛ زیرا اشغال کامل جنوب سوریه میتواند به فرسایش آن منجر شود، بهویژه در شرایطی که واقعیت منطقهای و بینالمللی با چنین سیاستهایی مخالفت میکند.
پیشتر، استراتژیستها و سیاستمداران اسرائیلی به ایده ایجاد «کریدور داوود» اشاره کرده بودند؛ مسیری که جنوب را به شرق متصل میکرد تا از دو موجودیت دروزی و کُردی پشتیبانی کند و آنها را در جغرافیای سوریه تثبیت کند. سپس، پس از تخریب زیرساختهای نظامی سوریه و تشدید بحران میان مرکز و پیرامون، اسرائیل اهداف خود را گسترش داد و به سوی ایجاد دو دولت دروزی و کردی حرکت کرد؛ زیرا ابزارهای لازم برای این طرح را مهیا میدید.
اما غافلگیری ناشی از استقبال منطقهای و بینالمللی از «سوریه جدید» و شکلگیری یک ائتلاف منطقهای ترکی–عربی که تا حد تقابل آشکار با طرحهای اسرائیل پیش رفت، این رژیم را واداشت تا بهطور موقت و تاکتیکی از ایده «کریدور داوود» و تشکیل دولتهای کردی و دروزی عقبنشینی کند. اسرائیل در عوض بهسوی طرح ایجاد یک «دیوار دروزی» در جنوب سوریه حرکت کرد؛ مرحلهای نخست که قرار است در مراحل بعدی گسترش یابد و همان اهداف اولیه را محقق کند.
ایده «دیوار دروزی»
این طرح بر پایه سازماندهی گروههای مسلح از میان دروزیهای روستاهای جبلالشیخ استوار است. این گروهها با پیشرفتهترین سلاحها تجهیز میشوند و فرماندهی آنها به دروزیهایی سپرده میشود که در سرزمینهای اشغالی سابقه خدمت نظامی در ارتش اسرائیل دارند. همچنین یک اتاق عملیات در داخل سرزمینهای اشغالی برای هماهنگی فعالیتهای این گروهها ایجاد خواهد شد. در مرحله بعد، این گروهها توسعه مییابند و با جذب نیرو از استان سویدا و حتی از دروزیهای جولان، به لحاظ ساختاری در ارتش اسرائیل ادغام میشوند؛ بهویژه در قالب یگانهایی که نوار مرزی جنوب سوریه را اشغال کردهاند. این گروهها به دیواری تبدیل خواهند شد که مانع از هرگونه تهدید احتمالی ساکنان این مناطق علیه ارتش اسرائیل شود.
طبیعی است که این ترتیبات شامل برنامهریزی برای تخلیه و جابهجایی جمعیت در مناطق نوار مرزی نیز باشد. این روند در عمل آغاز شده است، هرچند هنوز در سطحی محدود، اما بهاحتمال زیاد با ورود عامل فرقهای به منازعه شدت خواهد گرفت. چنین مسیری پیشتر در سویدا دیده شد، جایی که عشایر بدوی پس از صدها سال سکونت در سرزمینهای خود با موجی از کوچ اجباری روبهرو شدند. طرح «دیوار دروزی» یک خیالپردازی محض نیست. ولید جنبلاط، رهبر دروزیها، نخستین کسی بود که به دمشق سفر کرد و با رهبری سوریه دیدار داشت. او آشکارا از نقشههای اسرائیل برای ایجاد «دیوار دروزی» سخن گفت و هشدار داد؛ سخنانی که نه بر پایه توهم، بلکه بر اساس دادهها جدی مطرح شد. علاوه بر آن، اقدامات اخیر اسرائیل نشانههای روشنی از آمادهسازی برای این تحول به شمار میرود.
جنوب سوریه در محاصره پروژههای ژئوپولیتیکی اسرائیل
اسرائیل روی تحولات جاری در سوریه حساب باز کرده و معتقد است دینامیکهای طایفهای و قومی واقعیتی تازه خواهد ساخت که آن را از مداخلهای پرهزینه و خشونتآمیز بینیاز میکند؛ مداخلهای که چهبسا نتیجهای معکوس به بار آورد. از این رو، این پروژه به ترتیباتی متناسب با شرایط جدید نیاز دارد و مهمترین آن تجهیز بسترها و زیرساختهاست. این روند مستلزم چند مرحله است: رسیدن به بلوغ مطالبه خودمختاری در بیش از یک منطقه سوری، بهگونهای که برای دولت مرکزی همزمان دامهایی نهاده شود تا هر خطا یا ناکارآمدی بهانهای مشروع برای طرح چنین مطالبهای باشد. در همین راستا، نشستها و همایشهایی که بر عدم تمرکز تأکید دارند، افزایش یافته است و فشار رسانهای شدیدی بر نیروهای حامی دمشق و مدافعان وحدت سوریه اعمال میشود تا آنها را در تنگنا و موقعیت دفاعی قرار دهد.
دوم، اسرائیل در حال آمادهسازی رویکردی جدید برای تعامل با اقلیت دروزی است؛ رویکردی که بر ایجاد فرصتهای شغلی برای دروزیهای سوری در جولان اشغالی در پروژههای کشاورزی اسرائیلی تکیه دارد. این رویکرد با هدف ایجاد پیوند عاطفی آنان با اسرائیل و تقویت جریانهایی که خواستار برقراری رابطه با این رژیم هستند، انجام می شود. در همین چارچوب، به دروزیهای جولان تابعیت اسرائیلی اعطا میشود؛ بهویژه آنکه پس از رخدادهای سویدا به نظر میرسد بخش بزرگی از آنان دیگر مانعی برای چشمپوشی از تابعیت سوری نمیبینند. علاوه بر این، اسرائیل کمکهای غذایی و پزشکی به روستاهای دروزی در جبلالشیخ و استان سویدا ارائه میدهد و حتی ساختارهای نهادیای را تحت پوشش «کمک به مردم» برپا میکند.
سوم، اسرائیل با فشار بر ساکنان نوار مرزی در قنیطره و درعا تلاش می کند آنها را از سرزمینهایشان براند. این فشار از طریق محرومکردن مردم از زراعت و دامداری که منابع اصلی معیشتشان است و با اجرای سیاستی خشن شامل بازداشتهای مداوم، یورشها و بازرسیهایی که حریم خصوصی را نقض میکند، اعمال میشود. هدف این اقدامات آن است که ساکنان ناگزیر شوند سرزمین خود را ترک کنند و به سمت درعا یا دمشق کوچ کنند.
چهارم، اسرائیل در جنوب سوریه زیرساختی نظامی ایجاد میکند که شامل استقرار نقاط اتکای نظامی، تحمیل یک منطقه عاری از سلاح و اعمال کنترل اطلاعاتی و نظارت راهبردی بر اطراف دمشق و جنوب سوریه است. همه این اقدامات بخشی از فرایند موقعیتیابی راهبردی بلندمدت است که هدف آن بازطراحی و بازتنظیم واقعیت امنیتی بخش بزرگی از سوریه متناسب با دیدگاه ژئوپولیتیکی اسرائیل محسوب میشود. روزنامه یدیعوت آحرونوت به نقل از شخصیتهای نظامی اسرائیلی گزارش داده است که دکترین تازه ارتش اسرائیل که اکنون بهطور قاطع در سوریه اجرا میشود بر سه دایره امنیتی استوار است. آنچه در اینجا اهمیت دارد، دایره نخست است که شامل «انبوهی از تجمعات نظامی در پایگاهها و تعمیق جدایی میان دو کشور از طریق ایجاد درهای مصنوعی» میشود. ترجمه عملی این سیاست همان دیوار مصنوعی است که اسرائیل در پی ساخت آن است.
«دیوار دروزی»، «کریدور داوود» و آمادهسازی برای ایجاد موجودیتهای تجزیهطلبانه، ابزارهای آشکار اسرائیل برای تحقق استراتژی تجزیه سوریه هستند. مشخص است که این پروژه که دههها در کشوهای دفاتر موساد پنهان مانده بود، اکنون روی میز قرار گرفته است و با ابزارهای اجرایی مشخصی برای تحقق میدانی پشتیبانی میشود. این شرایط ایجاب میکند که نظام حاکم در دمشق استراتژی مقابلهای طراحی کند؛ استراتژیای که لزوماً ماهیت نظامی نداشته باشد، زیرا موازنه قوا بهشدت به زیان دمشق است. چنین راهبردی باید از مسیر بازتعریف سیاستهای داخلی پیش برود. نخست با بازنگری در اقداماتی که پیشتر انجام شد مانند کنفرانس گفتوگوی ملی و اعلامیه قانون اساسی که چیزی جز نمایشهای ضعیف و بیثمر نبودند. آنچه امروز ضرورت دارد، گسترش دایره گفتوگو و دستیابی به اعلامیهای قانون اساسی است که واقعیت کنونی سوریه را در نظر بگیرد و مشارکت طیف وسیعتری از شهروندان سوری را تضمین کند. امروز ضروری است که از نیروهای ملی سوری از همه اقوام و طوایف پشتیبانی شود تا توانایی دفاع از سوریه یکپارچه را در برابر صداهای تجزیهطلبانه داشته باشند، پیش از آنکه مسیر طرح اسرائیل برای تفکیک، از «دیوارهای سوریه» عبور کند.