ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۹۳۷۸

شماره ۳۲

«عینک دودی»؛ نان خشک، رونی کلمن و نرو سمیه...

«عینک دودی»؛ نان خشک، رونی کلمن و نرو سمیه...

نقل است که پدر دانشمندی به فرزندش گفت: «پسرم تو بزرگ شدی می‌خواهی شبیه چه کسی شوی؟» فرزند خواست پاچه پدر را بخاراند، گفت: «شبیه شما پدر.»

تبلیغات
تبلیغات

فرارو محسن صالحی‌خواه؛ زندگی بدون الگو معنی ندارد. این را به عنوان فرزند ارشد یک خیاط به شما می‌گویم. فکر می‌کنید من چرا روزنامه‌نگار شدم؟ چون سال‌های سال مادرم روی روزنامه‌های کیهان (چرا مادر!!)، خبر ورزشی و اطلاعات (آن اطلاعات نه، این اطلاعات) الگوی لباس می‌کشید.

در کشورداری هم با الگوگیری از کشورهای دیگر مواجه هستیم. اما شیوه الگوگیری‌ها با هم فرق می‌کند. مثلاً مردم ممکن است از حاکمان بخواهند مثل حاکمان کشورهای بدبخت اسکاندیناوی حکمرانی کنند. اما مسئولین از مردم بخواهند که مثل عزیزانمان در یمن و بنگلادش زندگی کنند. البته راه سومی هم هست. این که هر کس دوست ندارد، جمع کند از ایران برود. برود همان‌جایی که آن رفاه و آن سبک زندگی هست. ولی از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان؛ آن موقعی که خانم ابوطالبی گفت جمع کنید بروید، دلار بود ۱۳ هزار تومان. الان اگر بخواهیم برویم هم نمی‌شود. دلار شده ۱۰۳ هزار تومان.

سال ۹۷ یکی از عزیزان گفت: «از یمنی‌ها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت می‌کنند. به جای لباس لنگ می‌بندد و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است با پای پیاده و سعودی‌ها از دست این‌ها عاجز شدند.» حرفش حساب بود. اما بعدش یادمان آمد گوینده بعد از زدن این حرف به خانه‌اش، بیخ دیوار کاخ سعدآباد رفته. اتفاقاً این افاضات را مهرماه آن سال گفته بود و پاییز سعدآباد خیلی قشنگ است و هوایش عالی‌ست. پس بعد از این که یادمان آمد کجا زندگی می‌کند، دیگر حرفش حساب نبود. فهمیدیم می‌گوید شما مقاومت کنید تا من بروم روی برگ‌های زرد خیابان سعدآباد قدم بزنم و با صدای خش‌خشش عشق کنم. بعد یکی گفت اینجوری نگو! آقازاده‌ها برج می‌سازند، شغل ایجاد می‌کنند که مردم نان سر سفره ببرند. ما هم روی چشم کوبیدیم و گفتیم چشششششم.

یکی دیگر سال ۰۲ گفت «با شرایط فعلی و میزان درآمد و ... باید وضعیت زندگی خودمان را به کشورهایی مانند هند و بنگلادش و پاکستان مقایسه کنیم. اگر از کالای ایرانی حمایت کردیم و ساعات کار و تلاشمان را افزایش دادیم آن وقت باید سطح زندگی خودمان را با ژاپن و آلمان مقایسه کنیم.» آن موقع خواستیم بگوییم والله ما داریم می‌دویم که از زندگی عقب نمانیم و زنده بمانیم، دیدیم بنده خدا حق و منطقی گفت. دوباره روی چشم کوبیدیم و گفتیم چشششششم.

عزیز دیگری که وقتی ما طفل بودیم و میلیارد واقعا میلیارد بود، نمی‌شد تعداد صفرهای حسابش را شمرد، همین مردادی که گذشت می‌گفت ما از طرف خدا مامور شدیم با باطل بجنگیم. البته دقیق مشخص نکرد باطل کیست. وقتی که هم به خودش و جبهه‌اش یادآوری کردیم که دارند گل‌واژه می‌گویند، از دست ما ناراحت شدند. البته از حق نگذریم. خدا خیرش بدهد. این یکی حداقل ظاهر را حفظ می‌کند و می‌گوید ما، نمی‌گوید مردم. یک سری دیگر این روزها می‌گویند بمب بسازیم مثل کره شمالی، دشمن عین سگ از ما بترسد.

دست آخر هم امام جمعه محترم قم، همین هفته پیش در خطبه‌ها، یمنی‌ها را الگویی مناسب معرفی کرد که با ابتکار و مقاومت جلوی اسرائیلی‌ها ایستادند.

نقل است که پدر دانشمندی به فرزندش گفت: «پسرم تو بزرگ شدی می‌خواهی شبیه چه کسی شوی؟» فرزند خواست پاچه پدر را بخاراند، گفت: «شبیه شما پدر.» پدر لبخندی کج زد و گفت: «خاک عالم بر سرت. من می‌خواستم شبیه رونی کلمن شوم، این شدم. تو که می‌خواهی شبیه من شوی، شبیه نوید محمدزاده توی ابدویک‌روز می‌شوی.» حالا این هم قصه ماست. ما که بچه بودیم، می‌گفتند آقای هاشمی رفسنجانی گفته ما می‌خواهیم ژاپن اسلامی شویم. می‌خواستیم ژاپن اسلامی شویم، تهش این شدیم. وای به حال فردا که الگوی امروزش، یمن، کره شمالی، بنگلادش و این‌هاست.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات