«سامانکچل» پس از ۲۰ سال توبه شکست/ ماجرای سارقی که طعمه دزدان شد

سامان اگرچه اصرار داشت بیگناه است، اما شواهد را که علیه خود دید، لب به اعتراف گشود و به سرقتهای سریالی با همدستش، سیاوش اعتراف کرد. در ادامه سیاوش نیز دستگیر شد و هردو متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
تبهکار قدیمی معروف به «سامانکچل» که ۲۰سال قبل توبه کرده و دور خلاف را خط کشیده بود، پس از آنکه طعمه سارقان شد توبهاش را شکست و سرقتهایش را از سر گرفت.
به گزارش همشهری، از مدتی قبل گزارش دستبردهای سریالی به خانههای شمال پایتخت در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. سارقان با مدارک جعلی، خانهها را برای یک شب اجاره میکردند و سپس لوازم خانه مانند یخچال، تلویزیون و فرش را به سرقت میبردند. تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را زیر نظر بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز کردند.
در گام نخست، مالباختهها در اداره آگاهی تهران حاضر شدند و به چهرهنگاری متهمان پرداختند؛ یکی از سارقان چشمان آبی داشت با خالی زیر لب. همین ۲ویژگی باعث شد که مأموران در بررسی آلبوم عکس مجرمان سابقهدار به یک مجرم قدیمی برسند با چشمان آبی و خالی زیر لب.
او سامان نام داشت و تصویرش تقریبا با چهرهنگاری مطابقت داشت، اما نکته عجیب اینکه سامان در تصاویر پلیس طاس بود، اما آنچه مالباختهها میگفتند این بود که وی مو داشت. این یعنی احتمالا مجرم قدیمی از کلاهگیس استفاده کرده و چهرهاش را تغییر داده است. در این شرایط دستور بازداشت او صادر و وی در مخفیگاهش دستگیر شد.
سامان اگرچه اصرار داشت بیگناه است، اما شواهد را که علیه خود دید، لب به اعتراف گشود و به سرقتهای سریالی با همدستش، سیاوش اعتراف کرد. در ادامه سیاوش نیز دستگیر شد و هردو متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
سامان از مجرمان قدیمی و معروف به «سامانکچل» است. اگرچه ۲۰ سال قبل توبه کرد و دور خلاف را خط کشید، اما اتفاقی برای او رقم خورد که تصمیم گرفت توبهاش را بشکند و با چهره جدید وارد دنیای تبهکاران شود. گفتوگو با او را بخوانید.
چه اتفاقی افتاد که بعد از ۲۰ سال توبهات را شکستی؟
اوایل اردیبهشت بود که با موتورم مقابل یک دستگاه خودپرداز رفتم. از موتورم که پیاده شدم، در یک چشم به هم زدن سارقی که کلاه به سر داشت و ماسک به صورت موتورم را جلوی چشمم دزدید و رفت. من نیز شوکه شدم، اما این اتفاق حالم را بد کرد. عصبی شدم که سارق تازهکار، اموال من را که مجرم قدیمی بودم دزدیده است. برای یک مجرم سابقهدار و حرفهای خیلی افت دارد که طعمه سارقان قرار بگیرد. راستش من برای خودم در میان تبهکاران اسم و رسمی داشتم. همین اتفاق باعث شد که توبهام را بشکنم و نقشه سرقت بکشم.
قبلا با چه شگردی سرقت میکردی؟
به من میگفتند سارق هزارچهره. یعنی تا دلتان بخواهد، انواع شیوه و شگرد سرقت در پروندهام دارم؛ از سرقت ماشین و کیفقاپی گرفته تا لوازم خانه و زورگیری.
چه شد که تصمیم گرفتی توبه کنی؟
راستش را بخواهید، از زندان رفتن خسته شده بودم. هربار سرقت میکردم، به زندان میافتادم. زندگی پشت میلههای زندان خیلی سخت بود. همین شد که تصمیم گرفتم توبه کنم و دور خلاف را خط بکشم. بعد از توبه، ازدواج کردم و تشکیل زندگی دادم. صاحب ۲فرزند شدم و کار و کاسبی خوبی برای خودم راه انداختم. (با خنده)«سامان کچل»، همان تبهکار قدیمی پلههای ترقی را طی کرد و به آرامش رسید، اما با دستان خودش آرامش و خانوادهای را که ساخته بود ویران کرد.
برگردیم به سراغ پرونده جدیدت. با چه شگردی سرقت میکنی؟
من و سیاوش، همدستم کارت جعل میکردیم یا از معتادان میخریدیم. با همان کارتهای جعلی خانههای اعیانی را برای ۲۴ساعت اجاره میکردیم. بعد هم لوازم خانه را میدزدیدیم.
چه وسایلی؟
یخچال، تلویزیون، فرش و چیزهای دیگر.
کسی مشکوک نمیشد؟
نه. سیاوش نیسان جور میکرد و همسایهها هم تصور میکردند صاحبخانه وسایلش را فروخته است.
با اموال سرقتی چه میکردید؟
در سایتها آگهی میگذاشتیم و میفروختیم.
چه شد که چنین ایدهای به ذهنت خطور کرد؟
چند وقت پیش در فضای مجازی میچرخیدم که چشمم به آگهی کرایه یکروزه خانه افتاد. فردای همان روز موتورم را دزدیدند و من این موضوع را نشانهای دانستم برای شروع سرقتهایم. اما سامانکچل با چهره جدید باید وارد دنیای سارقان میشد. من که سالها قبل موهایم ریخته بود و کچل شده بودم، این بار باید از کلاهگیس استفاده میکردم تا شناسایی نشوم.
گفتی وضع مالیات خوب است و بهخاطر پول سرقت نمیکردی؟
نه. انگیزه من تجربه هیجان و عقده بود. اتفاقا خیلی پولدارم و اصلا مشکل مالی ندارم. اصلا یک زمانی دلم میخواست پلیس شوم، چون فکر میکردم شغل هیجانانگیزی است، اما در مصاحبهاش رد شدم.
از سرقتها چقدر گیرت آمد؟
خیلی نبود. شاید ۱۰۰میلیون. مگر در این خانههای اجارهای چقدر وسیله هست که بتوان با سرقت آنها به پول کلان رسید؟
حرف آخر...
اشتباه کردم. به دست آوردن میلیاردها تومان پول هم حتی ارزش یک ساعت زندگی در زندان را ندارد.