سالگرد پرواز عقربی هیگیتا؛ وقتی فوتبال شاعرانه بود!

در دنیایی که فوتبال بیشتر به حسابگری و تاکتیکهای سرد بدل شده، هنوز هم یاد «ضربه عقربی» رنه هیگیتا قلبها را به تپش وامیدارد؛ لحظهای که یک دروازهبان با جسارت و دیوانگی شاعرانهاش، مرز میان خیال و واقعیت را شکست.
فرارو- 6 سپتامبر 1995 (15 شهریور 1374) رنه هیگیتا دروازبان مشهور تیم ملی کلمبیا در استادیوم ومبلی لندن حرکتی را به نمایش گذاشت که به "Scorpion Kick" یا ضربه عقربی مشهور شد.
به گزارش فرارو، در تاریخ فوتبال، لحظاتی وجود دارد که فراتر از یک مسابقه یا یک نتیجه، به بخشی از فرهنگ و حافظه جمعی هواداران تبدیل میشود. یکی از این لحظات بیتردید به یک عصر پاییزی در سال ۱۹۹۵ بازمیگردد؛ روزی که رنه هیگیتا، دروازهبان خاص و جنجالی تیم ملی کلمبیا، تصمیم گرفت قانون نانوشته محافظهکاری در فوتبال را کنار بگذارد و در برابر تیم ملی انگلستان نمایشی ماندگار اجرا کند. حرکتی که نه فقط در تاریخ کلمبیا، که در تاریخ فوتبال جهان به نمادی از جسارت، خلاقیت و جنون تبدیل شد.
هیگیتا؛ شورشی در قفس دروازه
برای شناخت آن حرکت باید رنه هیگیتا را شناخت. او محصول نسلی از فوتبالیستهای کلمبیایی بود که با فوتبال نه فقط به عنوان شغل ورزشی، بلکه به مثابه نوعی رهایی از محدودیتهای اجتماعی و سیاسی کشورشان زندگی میکردند. هیگیتا با موهای بلند، چهره کاریزماتیک و شخصیت بیپروا، هرگز شبیه دروازهبانهای کلاسیک نبود. او همانقدر که درون دروازه حضور داشت، بیرون از آن هم جولان میداد؛ پاس میداد، دریبل میزد و گاهی خودش پا به توپ میشد تا گل بزند. این سبک متفاوت باعث شده بود تا او نزد بسیاری "شیرکوبی" فوتبال آمریکای جنوبی لقب بگیرد.
با این حال، هیگیتا فقط یک بازیکن غیرمتعارف نبود؛ او یک شورشی بود که باور داشت فوتبال باید برای تماشاگران سرگرمکننده و غیرقابل پیشبینی باشد. در زمانی که بیشتر دروازهبانها به ایمنی و محافظهکاری میاندیشیدند، هیگیتا در پی هیجان و ریسک بود. همین روحیه بود که در ورزشگاه ومبلی لندن، مقابل انگلستان، جهان را شگفتزده کرد.
لحظهای که جهان ایستاد
در آن بازی دوستانه، انگلستان روی دروازه کلمبیا فشار میآورد. در دقیقهای حساس، جیمی ردنپ توپ بلندی را به سمت دروازه کلمبیا فرستاد. بیشتر دروازهبانها در چنین شرایطی توپ را با دست میگرفتند یا با مشت دور میکردند. اما هیگیتا در تصمیمی که فقط مختص خودش بود، بدن را به جلو پرتاب کرد، پاها را از پشت به هوا آورد و با ضربهای معکوس، توپ را با پاشنهها دور کرد. حرکتی که بیش از آنکه تکنیک ناب باشد، نوعی بیانیه بود: بیانیهای علیه روزمرگی فوتبال.
تماشاگران ومبلی ابتدا در شوک فرو رفتند، سپس با فریادهای تحسین همراه شدند. دوربینها بارها آن صحنه را بازپخش کردند و گزارشگران با هیجان نام "عقرب" را بر آن گذاشتند. از همان لحظه، این حرکت به بخشی از فرهنگ عامه بدل شد؛ کودکان در حیاط خانهها و بازیکنان در زمینهای خاکی تلاش میکردند آن را تقلید کنند، هرچند خطرناک و سخت بود.
تاثیر ماندگار یک حرکت غیرقابل پیشبینی
ضربه عقربی هیگیتا بیش از یک حرکت نمایشی بود. آن ضربه نشان داد که فوتبال تنها بازی عددها، تاکتیکها و پیروزیها نیست، بلکه بستری برای خیالپردازی و هنر است. برای هواداران کلمبیایی که کشورشان سالهای دشوار اجتماعی و سیاسی را میگذراند، این حرکت به نمادی از غرور و جسارت ملی بدل شد. برای جهان فوتبال نیز پیامی داشت: همیشه راهی برای متفاوت بودن وجود دارد.
در طول تاریخ، کم نبودهاند بازیکنانی که به واسطه مهارت یا گلهای فراوان در ذهنها ماندگار شده باشند؛ اما کمتر کسی توانسته با یک حرکت، با یک لحظه خاص، جایگاه خود را در حافظه فوتبال تثبیت کند. هیگیتا این کار را انجام داد. او با شجاعتش به فوتبال یادآوری کرد که این بازی بیش از آنکه صنعتی بزرگ یا رقابتی بیرحم باشد، نمایش خلاقیت انسان است.
سالگرد ضربه عقربی بهانهای است برای بازگشت به عصری که فوتبال هنوز در دستان خیالپردازانی چون هیگیتا بود. حرکتی که در یک لحظه خلق شد، سالهاست در حافظه فوتبال ماندگار مانده و نسلهای مختلف همچنان آن را با لبخند و تحسین به یاد میآورند. شاید فوتبال امروز کمتر به بازیکنان اجازه ریسکهای مشابه بدهد، اما یادآوری چنین لحظاتی نشان میدهد زیبایی این ورزش فقط در برد و باخت نیست، بلکه در تواناییاش برای خلق خاطراتی است که هرگز فراموش نمیشوند.
رنه هیگیتا با ضربه عقربیاش نشان داد که فوتبال میتواند فراتر از بازی باشد؛ میتواند شعری در حرکت، نقاشیای در هوا و لحظهای ناب از جسارت انسان باشد. و شاید همین است که وقتی دوباره آن صحنه را میبینیم، احساس میکنیم نه فقط یک توپ از روی دروازه دفع شد، بلکه تاریخ فوتبال بار دیگر به ما یادآوری کرد: جادو هنوز در این بازی جریان دارد.