«مدل بلبین» برای ساخت تیم اثربخش

یک تیم موثر از تنوع تیپهای شخصیتی در هر یک از اعضایش، بهره میبرد تا به بهترین شکل نقشهای مختلف را در تیم پوشش دهد. «مردیت بلبین»، محقق و مشاور مدیریت بریتانیایی، برای تشخیص این که هر فرد در نقشهای تیمی چه ویژگیهایی از خود بروز میدهد، یک آزمون رفتاری موسوم به «آزمون بلبین» ابداع کرد.
مطابق مدل بلبین، تیمی که از افرادی با تمایلات و سبک رفتاری مشابه تشکیل شده باشد فاقد توازن است.
به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از Indeed، مثلا تیمهایی که تمام اعضای آن بر تفکر منطقی و غیر عاطفی تاکید دارند، در شبکهسازی با مشتریان و شرکای تجاری دچار مشکل میشوند. بلبین وجود ۹ نقش را برای یک تیم ضروری میداند که در سه دسته قابل طبقهبندیاند:
۱- نقشهای تفکرگرا
ارزیاب نظارتکننده: کسی است که بر اساس مدارک و شواهد عینی به صورت منطقی تصمیمگیری میکند و کاری با عواطف، غرایز و شهود ندارد. او فردی جدی است و در تفکر انتقادی و برنامهریزی استراتژیک استاد است و معمولا بیطرفانه عمل میکند. به هنگام بروز چالش در پروژهها این فرد به دقت به تمام زوایا و احتمالات توجه میکند و سپس راهحلهای روشنگرانه میدهد. ارزیابان نظارتکننده معمولا در مواقع بالا گرفتن بحران که به توانایی تجزیه و تحلیل و حل هوشمندانه مسائل نیاز هست، بهترین عملکرد را دارند.
متخصص: این عضو از تیم در حوزه مشخصی دارای تخصص است و به دلیل دانش عمیقی که نسبت به یک موضوع دارد میتواند بینشهای تخصصی با ارزشی ارائه کند. متخصصان بسیار با ارزشاند و مدیران ارشد معمولا پروژهها را بر اساس پیشنهادهای آنها تعریف میکنند.
متخصصان اغلب علاقهای به درگیر بودن در مناسبات تیمی ندارند، اما در رابطه با حوزه تخصصیشان، به ویژه اگر ببینند افرادی مشتاق یادگیری هستند، دانش خود را با تیم به اشتراک میگذارند.
ایدهپرداز: فردی خلاق و آزاداندیش است که ایدههای ناب و راهحلهای نوآورانه ارائه میدهد. ایدهپرداز نیز ترجیح میدهد که در تنهایی کارش را انجام دهد. البته اغلب تیمها به این ترجیح بها میدهند، زیرا فکر خلاق ایدهپردازان معمولا به راهحلهای نوآورانه و مفاهیم سنتشکنانه رهنمون میشود و رشد و پیشرفت را در پی دارد.
۲- نقشهای عملگرا
شکلدهنده: فردی برونگرا، پویا و پیشرو است که به خود و اعضای تیم برای تحقق نتایج انگیزه میدهد. با وجود همه چالشهایی که تجربه میکند کماکان مثبتاندیش است و تحت فشار، باز هم به پیش میرود.
شکلدهندهها از چالش با هنجارها برای خلق اهداف و استراتژیهای منحصربهفرد لذت میبرند و حضور حداقل یک شکلدهنده در تیم ضروری است.
مجری: فردی سازماندهنده است که به ساختارمند کردن محیط اطرافش علاقه دارد و قادر است از ایدههای ذهنی برنامههای عملی بسازد. مجریان افرادی مسلط به خود هستند و بدون توجه به منافع خود روی نیازهای تیم تمرکز میکنند. اگرچه آنها روشهای تثبیتشده را ترجیح میدهند، اما اگر به آنها ثابت شود که یک روش جدید نتایج مثبتتری در پی دارد، از انعطاف برخوردارند.
تمامکننده: فردی درونگرا است که از تحقق کیفیت در مراحل کلیدی پروژهها اطمینان مییابد. تمامکنندهها اغلب افرادی کمالگرا هستند که به جزئیات کوچک هم برای بازرسی محصولات و کارها توجه دارند. وجود تمامکنندهها بهویژه زمانی ارزشمندتر است که مقوله دقت یا ضربالاجلهای مهم مطرح است.
۳- نقشهای مردمگرا
هماهنگکننده: فردی بالغ که از مهارتهای بین فردی و ارتباطی عالی برخوردار است. سبک مدیریت هماهنگکنندهها با سبک مدیریت شکلدهندهها تفاوت دارد. مدیریت شکلدهندهها بیشتر دستوری است. اما هماهنگکنندهها رویکرد دموکراتیک را ترجیح میدهند. آنها همچنین در شناسایی افراد مستعد تیم و به کارگیری آنها برای تحقق اهداف گروه استاد هستند.
تیمکار (دیپلمات): فردی برونگرا با خلق و خوی آرام و دوستانه و شنوندهای خوب که در یکپارچه کردن تیم استاد است. اگر او دریابد که سایر اعضای تیم قادر به مدیریت موثر وظایف خود نیستند، به آنها پیشنهاد کمک میدهد. دیپلماتها افرادی سازگار و چند منظورهاند، به راحتی با افراد مختلف ارتباط میگیرند و خود را با تغییرات ناگهانی هماهنگ میکنند. آنها در حل موضوعات بین فردی و حمایت از اعضایی که احساس میکنند نادیده گرفته شدهاند حرفهای هستند.
جستوجوگر منابع: فردی برونگرا و مثبتاندیش که مشتاق کشف فرصتهای جدید برای تیم است. او اگرچه ممکن است خود ایده جدیدی نداشته باشد اما در اقتباس ایده از داخل و خارج تیم و حتی از خارج از سازمان مهارت دارد. شخصیت اجتماعی جستوجوگر منابع، زمینه برقراری تماسها و مذاکرات جدید را برای کسب و کار فراهم میکند.
آزمونها نشان دادهاند یک فرد ممکن است بتواند بیش از یک نقش را ایفا کند. بنابراین در صورت تحقق نقشهای ۹گانه میتوان با کمتر از ۹ نفر نیز یک تیم موثر تشکیل داد. مدیریت سازمان باید با توجه به ماهیت و اهداف تیم، نسبت نقشهای ۹گانه را به طرز معقولی متناسبسازی کند، زیرا عدم تناسب این نقشها میتواند از اثربخشی تیم بکاهد.