ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۷۳۵۶

مرگ سالانه ۲ تا ۳ هزار فوک خزری؛ انگشت اتهام به‌سمت روسیه و قزاقستان

مرگ سالانه ۲ تا ۳ هزار فوک خزری؛ انگشت اتهام به‌سمت روسیه و قزاقستان

بررسی‌های صورت‌گرفته در ایران نشان می‌دهد بخش عمده این تلفات در آب‌های شمالی خزر رخ داده و لاشه‌ها با جریان‌های آبی به سواحل کشور منتقل می‌شوند، ازهمین‌رو می‌توان گفت منشأ اصلی بحران در محدوده حاکمیت ایران نیست، با این حال، ایران طی سال‌های اخیر بیشترین اهتمام را برای حفاظت از فوک خزری نشان داده است.

تبلیغات
تبلیغات

فوک خزری، تنها پستاندار دریایی دریای خزر و گونه‌ای اندمیک که زیستگاهش منحصر به بزرگ‌ترین دریاچه جهان است، امروز در آستانه یک بحران جدی قرار گرفته است. این گونه کم‌نظیر که از نظر اکولوژیک نقشی کلیدی در حفظ تعادل زنجیره غذایی خزر ایفا می‌کند، سال‌هاست با تهدیدهایی همچون تغییرات اقلیمی، کاهش منابع غذایی، شکار بی‌رویه در گذشته و بیماری‌های واگیردار دست‌به‌گریبان است.

به گزارش تسنیم، در ماه‌های اخیر، گزارش‌های متعددی از مرگ‌ومیر گسترده این جانور ارزشمند منتشر شده است؛ آماری که گاه در سواحل قزاقستان و روسیه به هزاران قطعه می‌رسد و نشان‌دهنده عمق بحرانی است که آینده این گونه را تهدید می‌کند. 

بررسی‌های صورت‌گرفته در ایران نشان می‌دهد بخش عمده این تلفات در آب‌های شمالی خزر رخ داده و لاشه‌ها با جریان‌های آبی به سواحل کشور منتقل می‌شوند، ازهمین‌رو می‌توان گفت منشأ اصلی بحران در محدوده حاکمیت ایران نیست، با این حال، ایران طی سال‌های اخیر بیشترین اهتمام را برای حفاظت از فوک خزری نشان داده است.

اجرای «برنامه اقدام ملی»، ایجاد ایستگاه‌های مراقبت و نگهداری در استان‌های ساحلی، تجهیز مراکز تخصصی برای پایش و نجات فوک‌ها، و برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای صیادان بخشی از اقدامات عملی بوده است، حتی تغییر نگرش جوامع محلی و صیادان، که در گذشته این گونه را رقیب خود می‌دانستند، از دستاوردهای مهم این برنامه‌هاست. 

با وجود این تلاش‌ها، واقعیت آن است که حفاظت از فوک خزری موضوعی فراتر از مرزهای ملی است. این گونه زیستی ارزشمند قلمرویی مشترک میان پنج کشور حاشیه خزر دارد و هرگونه کاستی یا بی‌توجهی در یکی از این کشورها می‌تواند بقای آن را به خطر اندازد، ازهمین‌رو ضرورت دارد یک برنامه اقدام منطقه‌ای با مشارکت همه دولت‌های ساحلی و حمایت نهادهای بین‌المللی همچون «کنوانسیون تهران» و «اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت» (IUCN) تدوین و اجرا شود. تنها در سایه یک هماهنگی جمعی می‌توان به توقف روند نزولی جمعیت فوک خزری امیدوار بود. 

فوک خزری نه‌تنها یک میراث طبیعی برای کشورهای حاشیه خزر، بلکه نمادی از غنای زیستی جهان است، حیف است که چنین گونه ارزشمندی، که میلیون‌ها سال در این زیست‌بوم خاص دوام آورده است، به‌دلیل بی‌توجهی و فقدان همکاری منطقه‌ای آرام‌آرام از صفحه حیات محو شود. امروز فرصتی تاریخی پیشِ‌روی جامعه جهانی است تا با اقدامی فوری و هماهنگ، بقای این موجود بی‌بدیل را تضمین کند و مانع از نابودی یکی از شاخص‌ترین سرمایه‌های طبیعی خزر شود. 

شهرام فداکار مدیرکل دفتر زیست‌بوم‌ها و سواحل دریای سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید: فوک خزری تنها پستاندار دریایی دریای خزر و یک گونه اندمیک است؛ به این معنا که صرفاً در همین دریا یافت می‌شود، مانند هر موجود زنده دیگری، این گونه نیز دچار مرگ‌ومیر طبیعی می‌شود و از این قاعده مستثنی نیست. ما همواره آمار تلفات فوک را پایش و رصد می‌کنیم و آن را با داده‌های کشورهای همسایه مقایسه می‌کنیم تا بدانیم وضعیت جمعیت این گونه در محدوده آب‌های ما نسبت به دیگر کشورها چگونه است. 

وی بیان کرد: از ابتدای فروردین سال ۱۴۰۴ تا همین دو سه روز گذشته، حدود ۵۴ قلاده فوک خزری تلف شده‌اند. بررسی‌ها نشان می‌دهد حدود ۷۰ درصد از این تلفات در سواحل استان مازندران، حدود ۲۳ تا ۲۴ درصد در استان گیلان و فقط یک تا دو درصد در سواحل استان گلستان مشاهده شده است. 

او اضافه کرد: ویژگی مهم لاشه‌های مشاهده‌شده این است که تقریباً تمامی آن‌ها در شرایطی به سواحل ایران رسیده‌اند که دست‌کم یکی دو هفته از مرگشان گذشته بوده است. شکل ظاهری بدن‌ها کاملاً از بین رفته و تجزیه آغاز شده بود، این موضوع نشان می‌دهد که مرگ این جانوران در آب‌های تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران رخ نداده و احتمالاً در مناطق شمالی دریای خزر اتفاق افتاده است و سپس لاشه‌ها بر اثر جریان‌های آبی به سواحل ما منتقل شده‌اند. 

مدیرکل دفتر زیست‌بوم‌ها و سواحل دریای سازمان حفاظت محیط زیست بیان کرد: مواردی از فوک‌های آسیب‌دیده که هنوز زنده باشند، بسیار اندک بوده است؛ فقط یکی دو نمونه گزارش شده است که خوشبختانه توسط محیط‌بانان، نیروهای مردمی، دریابانی نیروی انتظامی یا داوطلبان نجات یافته و دوباره به دریا بازگردانده شدند.

مشاهدات بالینی نشان نداده است که این جانوران در تورهای صیادی گرفتار شده یا با قایق و اجسام سخت برخورد کرده باشند؛ نشانه‌ای از مرگ مستقیم بر اثر دخالت انسانی دیده نشده است. البته به دلیل پایین بودن کیفیت لاشه‌ها، نمونه‌برداری علمی بسیار دشوار بود و حتی در مواردی امکان بیومتری و تعیین مشخصات ظاهری به‌طور کامل وجود نداشت. 

فداکار گفت: با توجه به اینکه فوک خزری در فهرست گونه‌های تحت حمایت سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد و طبق آیین‌نامه قانون شکار و صید برای شکار آن جریمه تعیین شده است، برنامه اقدام ملی حفاظت از فوک خزری تدوین و از سال ۱۴۰۳ اجرایی شد. در این راستا، حدود چهار یا پنج ایستگاه ساحلی برای مراقبت، نگهداری و مطالعه در استان‌های ساحلی دریای خزر تأسیس و تأمین اعتبار شد. حدود ۹۰ درصد این ایستگاه‌ها تجهیز و آماده بهره‌برداری شده‌اند و در مأموریت‌های ساحلی برای نجات این گونه مورد استفاده قرار می‌گیرند. 

وی خاطرنشان کرد: همچنین کارگاه‌های آموزشی متعددی برای صیادان محلی برگزار شد. یکی از نتایج مثبت این کارگاه‌ها تغییر نگرش صیادان نسبت به فوک خزری بود. پیش‌تر بسیاری از صیادان این جانور را رقیب خود می‌دانستند؛ چرا که از ماهی‌های گرفتار در تور آن‌ها تغذیه می‌کرد و در گذشته برخورد مناسبی با این گونه نداشتند و حتی گاهی آن را از بین می‌بردند.

اما امروز نگاه آن‌ها تغییر کرده است؛ در بسیاری موارد نه تنها آسیبی به فوک‌ها نمی‌زنند، بلکه آن‌ها را نجات داده و به دریا بازمی‌گردانند. این تغییر نگرش حاصل درک نقش کلیدی فوک خزری در زنجیره غذایی است؛ نقشی که حتی می‌تواند به سود صیادان نیز باشد. 

مدیرکل دفتر زیست‌بوم‌ها و سواحل دریای سازمان حفاطت محیط زیست اضافه کرد: در کنار این، اقدام دیگری نیز در دستور کار قرار دارد. با توجه به اینکه ایران «برنامه اقدام ملی حفاظت از فوک خزری» را تدوین کرده است، تلاش می‌شود یک «پیشنویس برنامه اقدام منطقه‌ای» نیز تهیه شود. این پیش‌نویس قرار است در دبیرخانه کنوانسیون تهران مطرح گردد و در صورت پذیرش، به‌عنوان یک طرح مشترک میان پنج کشور حاشیه خزر به اجرا درآید. در صورت تحقق این امر، وحدت رویه‌ای منطقه‌ای شکل خواهد گرفت که می‌تواند نقش مهمی در حفاظت پایدار از این گونه ارزشمند ایفا کند. 

فداکار گفت: براساس گزارش‌ها، تلفات ثبت‌شده در کشورهایی همچون قزاقستان یا روسیه به مراتب بیشتر است و در برخی سال‌ها به رقم‌های بسیار نگران‌کننده‌ای چون ۲ تا ۳ هزار قطعه می‌رسد. این در حالی است که تا مدت‌ها پیش، در این کشورها مجوز شکار فوک خزری به‌طور رسمی صادر می‌شد، چراکه پوست این حیوان ارزش بالایی داشت و همین امر سبب می‌شد شکار گسترده‌ای صورت گیرد. 

به گفته وی، در سال‌های اخیر، مرگ‌ومیرها بیشتر با دلایل دیگری توضیح داده می‌شود. دانشمندان روسی، قزاق و حتی آذربایجانی بر این باورند که شیوع بیماری‌ها، به‌ویژه آنفلوانزاهای رایج در میان پستانداران دریایی، عامل اصلی تلفات بوده است. در کنار بیماری‌ها، تغییرات اقلیمی نیز نقشی جدی ایفا می‌کند. کاهش تراز آب دریای خزر موجب تغییر در الگوی مهاجرت این گونه شده است.

فوک خزری طبق عادت از ابتدای پاییز تا ابتدای بهار برای زادآوری و جفت‌گیری به بخش‌های شمالی خزر می‌رود، زیرا در آن نواحی لایه‌های یخ تشکیل می‌شود و نوزادان خود را بر روی این یخ‌ها به دنیا می‌آورد. این امر علاوه بر فراهم کردن محیطی مناسب، به دلیل سفید بودن نوزاد نوعی استتار طبیعی ایجاد می‌کند و از خطر شکار محافظت می‌کند. 

فداکار توضیح داد: با گرم‌تر شدن زمین و کاهش سطح آب، این لایه‌های یخی کمتر تشکیل می‌شود و در نتیجه فوک‌ها ناچار می‌شوند در مناطقی زادآوری کنند که شرایط مطلوبی ندارند. این وضعیت علاوه بر افزایش تلفات نوزادان، بر میزان باروری و تمایل به تولیدمثل نیز اثر منفی گذاشته و به دلیل افزایش استرس حیوان، جمعیت آن‌ها بیش از پیش در معرض تهدید قرار گرفته است.

عامل دیگری که برخی کارشناسان مطرح کرده‌اند، فعالیت‌های زمین‌شناسی در بستر دریای خزر است. بر اساس این فرضیه، جابه‌جایی صفحات زمین در بستر دریا موجب آزاد شدن گازهایی می‌شود که طی میلیون‌ها سال در لایه‌های زیرین محبوس بوده‌اند. انتشار این گازها در آب، شرایطی ایجاد می‌کند که می‌تواند منجر به خفگی و مرگ فوک‌ها شود. 

وی بیان کرد: البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که سالیان طولانی است یکی از مهم‌ترین منابع غذایی فوک خزری یعنی ماهی کیلکا از بین رفته و همین امر جمعیت آن‌ها را به شدت کاهش داده است. این گونه در انتخاب نخست برای تغذیه از کیلکا استفاده می‌کند و تنها در صورت نبود آن به سراغ منابع غذایی دیگر می‌رود. بنابراین، از بین رفتن این منبع اصلی تغذیه باعث شده که جمعیت فوک‌ها ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر در برابر بیماری‌ها و حوادث شود و در نهایت نرخ مرگ‌ومیر افزایش یابد. 

فداکار گفت: همین مسئله موجب می‌شود که تعیین علت اصلی مرگ‌ومیرها بسیار دشوار باشد. به‌طور مثال، اگر بخواهیم بدانیم علت مرگ یک فرد بیماری خاص، یا اختلال در سیستم عصبی و مغزی بوده است، باید گونه‌ای تازه و سالم در اختیار داشته باشیم. حتی در برخی موارد لازم است نمونه زنده‌ای باشد تا بتوان از طریق آزمایش خون به نتایج دقیق رسید.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات