ترنج

در مورد

قتل خانوادگی

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۱۲ مطلب

  • کارآگاهان دریافتند فیروز- مقتول- از همسر اولش یک پسر دارد که همه اموالش را به‌نام او کرده است. وی بعد از فوت همسر اولش با زن دیگری ازدواج کرد که او نیز چند سال بعد فوت کرد و فیروز برای سومین بار با زنی ازدواج کرد که یک پسر بزرگ به‌نام بهروز داشت. او در سال ۹۳ همسر سومش را طلاق داد.

  • متهم به هویت مشخص (۲۹ ساله) در همان تحقیقات اولیه صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و در اعترافاتش به کارآگاهان و مأموران گفت: اختلاف من و پسرخاله ام به خاطر ۶۰ هزار تومان پول حاصل از فروش یک گوشی به یکدیگر بود.

  • من و رعنا خواهر ناتنی بودیم. من آرایشگاه داشتم و درآمد خوبی داشتم و با دخترم کار می‌کردم. رعنا سال‌ها قبل به خارج از کشور رفت. او کار می‌کرد و شوهرش هم درآمد خوبی داشت. آن‌ها وقتی به ایران برگشتند، مقدار زیادی پول داشتند و وضع مالی‌شان خیلی خوب شد. من از اینکه خواهرم این‌طور تغییر کرده است، ناراحت بودم و به او حسادت می‌کردم؛ چون خواهرم فخر می‌فروخت.

  • من هرچه در توان داشتم برای او گذاشتم، اما مدام به من می‌گفت: تو پدر خوبی نیستی. بعد از گفته‌های دخترم خیلی عصبی شدم، کنترل خودم را از دست دادم، جعبه دستمال کاغذی را سمتش پرت کردم و گفتم ساکت شو، اما توجهی نکرد و بیشتر فحاشی کرد. یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم اصلا نفهمیدم چطور دستم را روی گلویش گذاشتم. وقتی به خودم آمدم، او خفه شده بود.

  • با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان پایگاه هفتم پلیس آگاهی در همان تحقیقات نخست اطلاع پیدا کردند که سعید پس از متارکه از همسر سابقش، حدود پنج سال پیش مجددا با زن دیگری به نام سمیرا ٣٢ ساله ازدواج کرده است. در ادامه، تحقیقات از سمیرا در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت، اما او درباره غیبت همسرش اظهار بی‌اطلاعی کرد و مدعی شد که هیچ اطلاعی از علت غیبت وی ندارد.

  • فرمانده انتظامی استان بوشهر گفت: پس از بررسی چند باره مدارک جمع‌آوری شده و مرور ادله مطرح شده به وسیله کارآگاهان، سرانجام فرزند 19 ساله مقتول به عنوان مظنون اصلی دستگیر شد.

  • من او را صیغه کردم تا از او و خانواده‌اش حمایت کنم. ماهرخ نمی‌خواست کسی دراین‌باره چیزی بداند چون بچه‌هایش ناراحت می‌شدند ضمن اینکه همسر عقدی من خواهرشوهر سابق او بود و این موضوع باعث می‌شد همه‌چیز به‌هم بریزد. ما با هم توافق کرده‌ بودیم کسی چیزی از موضوع نفهمد. چند سال از این ماجرا گذشته ‌بود، من به ماهرخ پول می‌دادم و سعی می‌کردم زندگی راحتی داشته باشد تا اینکه مدتی قبل از حادثه فهمیدم او با افرادی غریبه ارتباط دارد. به او تذکر دادم حرفم را جدی نگرفت. او دیگر مثل سابق با من برخورد نمی‌کرد.

  • متهم در ادامه گفت: من باید اعترافی کنم چون مدتی است که عذاب وجدان دارم و حالم خوب نیست. من دروغ گفتم که سعید در بازجویی‌ها هم چاقو کشید. او کمربند کشید و از من خواست کنار بروم. با کمربند چند ضربه به من زد اما من چاقو را به پهلویش فروکردم. واقعیت این است که من اصلا فکر نمی‌کردم چنین ضربه‌ای باعث مرگ کسی شود و فکر می‌کردم فقط یک ضربه می‌خورد و بعد همه‌چیز تمام می‌شود. بعد از اینکه من به خانه برگشتم، بچه‌ها او را به بیمارستان بردند و وقتی شنیدم کشته شده ‌است، خیلی تعجب کردم. ما دوست نبودیم اما…

  • این مادر و دختر مدت 15 روز در بازداشت بودند و مرتب بازجویی می‌شدند اما زیر بار اتهام نرفتند به همین دلیل بازپرس دستور آزادی آنها را صادر کرد و از کارآگاهان خواست تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام بدهند. مأموران که همچنان به این دو نفر ظنین بودند، آنها را زیرنظر گرفتند و از سویی سعی کردند مدارکی علیه مظنونان جمع‌آوری کنند. همه شواهد حکایت از آن داشت که هاشم با اعضای خانواده‌اش اختلاف داشته و آنها با هم درگیر بودند.

  • پلیس پیامکی در گوشی این زوج پیدا کرده که نشان می‌دهد گریه‌های الینا عامل اصلی این کودک‌آزاری بوده است. تینا برای همسرش پیامک زده بود که گریه‌های الینا را تحمل نکرده و او را خفه کرده است. هنوز مشخص نیست محمدرضا با توجه به اینکه در هتل ساکن بوده در این کودک‌آزاری نقشی داشته یا نه؛ چراکه او حاضر به پاسخ‌گویی به پلیس نشد و حین فرار جان باخت. بااین‌حال، تینا به‌دست پلیس بازداشت و به‌طور واضح از سوی دادستانی به کودک‌آزاری فرزندان دوقلوی خود متهم شده است.

تبلیغات