شب حادثه در اتاق خوابیده بودم که ناگهان صدای مار شنیدم و وقتی به اتاق رفتم، دیدم مارها روی سر و صورت همسرم هستند. اول سعی کردم آنها را کنار بزنم، اما موفق نشدم و بعد یک خنجر برداشتم و با خنجر مارها را زدم، اما هرچه میزدم فایده نداشت. یکی را میزدم، یکی دیگر بلند میشد و من هم به زدن آنها با خنجر ادامه دادم تا اینکه به خودم آمدم و دیدم زنم را کشتهام.