فرمانده انتظامی شهرستان آبادان گفت: فردی که در آبادان همسر خود را به قتل رسانده بود در بازداشت ماموران انتظامی است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۹۴ مطلب
فرمانده انتظامی شهرستان آبادان گفت: فردی که در آبادان همسر خود را به قتل رسانده بود در بازداشت ماموران انتظامی است.
طبق تحقیقات اولیه ماموران پلیس مشخص شدکه قاتل ۶۵ ساله به دلیل مصرف مواد مخدر چندی قبل در زندان به سر میبرده است.
شب قبل از حادثه با همسرم که اصرار داشت طلاقش بدهم، درگیر شدم و این بحث و اختلافها تا صبح طول کشید. او میگفت طلاق میخواهد و من تلاش میکردم منصرفش کنم، اما نتوانستم. تا اینکه صبح درحالیکه فرزندانم در اتاقشان خواب بودند، یک پیراهن برداشتم و آن را دور گردن او انداختم و وی را به قتل رساندم
اختلافات ما از همان آغاز زندگی در حالی شکل گرفت که برخی رفتارهای همسرم برای من قابل تحمل نبود. او مخارج زندگی و هزینههای اعتیادم را میپرداخت، اما هر زمان عصبانی میشد مرا زیر مشت و لگد میگرفت و حتی با آجر سفالی به سرم میکوبید، آن قدر مرا اذیت میکرد که از زندگی کردن در کنار او وحشت داشتم به طوری که خودم نیز به یک بیمار روانی تبدیل شدم.
شب حادثه در اتاق خوابیده بودم که ناگهان صدای مار شنیدم و وقتی به اتاق رفتم، دیدم مارها روی سر و صورت همسرم هستند. اول سعی کردم آنها را کنار بزنم، اما موفق نشدم و بعد یک خنجر برداشتم و با خنجر مارها را زدم، اما هرچه میزدم فایده نداشت. یکی را میزدم، یکی دیگر بلند میشد و من هم به زدن آنها با خنجر ادامه دادم تا اینکه به خودم آمدم و دیدم زنم را کشتهام.
همسرم حاضر نبود به شهرستان برگردد. سر همین موضوع با هم دعوا داشتیم؛ تا اینکه تصمیم گرفتم او را بکشم و بعد با بچهام به شهرستان بروم و زندگی کنم،
این زن ۴۰ ساله همچنین روز گذشته در اولین جلسه بازپرسی و در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد زوایای دیگری از این پرونده جنایی را فاش کرد و گفت: با همسرم اختلاف داشتیم، او مرا کتک میزد! به همین خاطر با یک میله آهنی او را کشتم و جسدش را با پتو به داخل دست شویی کشاندم.
کارگردان جوان را که به اتهام قتل همسرش بازداشت بود تبرئه کرد.
ما تنها بودیم روی تخت خوابیده بود که کابل برق را به او وصل کردم و او را کشتم بعد از کشتن المیرا میخواستم خودکشی کنم، اما ترسیدم و پشیمان شدم. خانه را هم آتش زدم تا سرنخها را از بین ببرم. بعد خودم به پارکینگ رفتم تا کسی به من شک نکند.
من میخواستم او را بترسانم که به طرف من حمله کرد و برای این که بتوانم خودم را نجات دهم و از مشت و لگدهای او خلاص شوم یک ضربه به پای شوهرم زدم. اما چاقو ناخواسته به سفید ران او برخورد کرد و موجب مرگش شد.