«دو فرصت طلایی» یکی در نیمه دهه ۱۳۵۰ و دیگری در دهه ۱۳۸۰-۱۳۹۰ بر روی ایران گشوده شد. هر دو بار به جای عبور به تالار توسعه به گذرگاههای سیاست و ایدئولوژی پیچیدیم.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۵ مطلب
«دو فرصت طلایی» یکی در نیمه دهه ۱۳۵۰ و دیگری در دهه ۱۳۸۰-۱۳۹۰ بر روی ایران گشوده شد. هر دو بار به جای عبور به تالار توسعه به گذرگاههای سیاست و ایدئولوژی پیچیدیم.
امام می فرمود مردم صاحب اختیار کشور هستند و حتی اگر اشتباه هم کنند حق دارند. ما نیز باید این سخنان را درک کنیم. باید مختلسان، چاپلوسان و دروغ گوها را الک کرد و کنار گذاشت و فضا را برای نخبگان و مردم دلسوز کشور باز کرد، حتی اگر نقد دارند باید شنید. باید تریبون را به مردم داد نه آنانی که فقط شعارهای تکراری و یک طرفه می دهند.این جنگ 12 روزه به ما ثابت کرد باید از اشتباهات دست کشیده و بپذیریم مردم حق دارند و باید حرف مردم را شنید.
ایران برای عبور از بحرانهای امروز خود، بیش از هر زمان دیگری به انسجام ملی و اعتماد عمومی نیاز دارد. بدون بازسازی این بنیان نرم، همه تلاشها در عرصههای دیگر، بر پایهای سست و ناپایدار بنا خواهند شد. جامعهای که سرمایه اجتماعیاش را از دست داده، حتی اگر ثروتمند باشد، دچار فقر معنایی و گفتمانی خواهد بود و این موضوع، بزرگترین تهدید برای آینده ایران است.
تردیدی نیست که مردم، یکی از ستون های اصلی انقلاب اسلامی ایران هستند و هر زمان که حضور آن ها در صحنه تضعیف شود، این مساله تاثیرات مستقیم خود را بر بنیان های قدرت و منافع ملی کشور نیز نشان خواهد داد. از این رو، نظام حکمران بایستی تقویت مولفه کارآمدی و عیان شدن جلوه های عینی این مساله در قالب زندگی روزمره مردم را در دستورکار خود داشته باشد. موضوعی که در سطح کلان می تواند سرمایه اجتماعی کشور را نیز تا حد زیادی تقویت کند.
بدون شک یکی از نکاتی که افراد را ترغیب میکند تا در انتخابات مشارکت داشته باشند و آن را به نوعی دارای مشروعیت تلقی کنند، پاسخگویی نمایندگان منتخب است.
مهمترین وظیفه یک دولت در دوران فعلی این است که تا جای ممکن، اعتماد و سرمایه اجتماعی را در همه حوزهها بالا ببرد. این مفهوم، نه فقط جایگاه ویژهای در تسهیل امور اقتصادی و اجتماعی و کمینهسازی هزینهها و بیشینهسازی کارآییها دارد، بلکه همچنین در جامعه بهداشت روانی را ارتقا میبخشد که در بطن خود نوعی ارزش ذاتی برای فرد و جامعه دارد.
هادی خانیکی استاد علوم ارتباطات گفت: یکی از مهمترین آسیبهای ما پایین بودن سرمایه اجتماعی است. وقتی سرمایه اجتماعی پایین است شهروندان و افراد جامعه تصمیمگیری حاکمیتی را در امتداد منافع خودشان تحلیل نمیکنند. این همه در محاوره روزمره ما سوم شخص مجهول به کار برده میشود، مثلاً میگویند: «کار خودشونه» این ناشی از بیاعتمادی و شکافی است که وجود دارد.
این تحلیل گر مسائل سیاسی و اجتماعی میگوید: برخی مسئولان انگشت اتهام را به سمت شبکههای فارسی زبان خارج از ایران میگیرند و میگویند اینها باعث شده اعتبار اجتماعی از بین برود. سرمایه اجتماعی در ایران متزلزل شود. در حالی که اصلا و ابدا اینگونه نیست. مردم به عملکرد نظام نگاه میکنند و در نتیجه این عملکرد این سرمایه اجتماعی به هم میریزد. اگر مردم در عمل ببینند که مسئولان سوار بر امور هستند، ارز کنترل شده، فساد کنترل شده و بیکاری کاهش یافته است، شبکههای فارسی زبان هرچه میخواهند بگویند. در این…