شما باید خودتان را بشناسید و در مورد خودتان صادق باشید و برای اینکه بفهمید چه زمانهایی بیشعور میشوید، به اطرافیانتان متکی باشید؛ و وقتی اینقدر محبت دارند که به شما این موضوع را گوشزد کنند، به حرفشان گوش دهید.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۳۰۹ مطلب
شما باید خودتان را بشناسید و در مورد خودتان صادق باشید و برای اینکه بفهمید چه زمانهایی بیشعور میشوید، به اطرافیانتان متکی باشید؛ و وقتی اینقدر محبت دارند که به شما این موضوع را گوشزد کنند، به حرفشان گوش دهید.
«خودشیفتههای پنهان یا «آسیبپذیر»، عموماً، از خودشیفتههای خودبرتربین درونگراترند، اما همان ویژگیهای نوعی را دارند. با این تفاوت که، در این افراد، این ویژگیها در سطحی بسیار نامحسوستر و معمولیتر نمایان میشوند.
مواجهۀ با مرگ میتواند به ما یادآوری کند که زندگی، علیرغم درد و سختیهایش، از مرگ بهتر است. اگر میخواهید مواجهه با مرگِ اجتنابناپذیر خود را تمرین کنید، نرمافزاری به نام ویکروک برای این کار ساخته شده است.
چطور میشود تجربهای کامل داشت وقتی سهونیم میلیارد نفر افکارشان را در اینترنت به اشتراک میگذارند، ثروت بیستوشش میلیاردر به اندازۀ نیمی از مردم جهان است، و فاجعۀ اقلیمی بقای همۀ ما را تهدید میکند؟ به همۀ اینها، زندگی در گوشت و پوستی متحرک با یک قلب و یک خود را هم اضافه کنید.
برای انجام درست وظیفۀ شکایتکردن نیازمند مهارت مناسب هستیم. برای دستیابی به هر مهارتی، در سطح عالی، تمرینْ امری ضروری است تا بهخوبی بدانیم چه مواردی ما را به گله وادار میکنند.
افکارمان ما را از دست خودمان نجات نمیدهند. درعوض، موجب بهوجودآمدنِ چیزی خطرناک میشوند؛ چرخههایی منفی که ظرفیت منحصربهفرد انسان برای دروننگری را بهجای نعمت به نفرین بدل میکنند و عواقب سنگین بالقوهای هم برای سلامت جسمی و هم برای سلامت روانیمان به بار میآورند.
قرنطینۀ دستهجمعی، گذشته از تراژدیها و ناامیدیهایی که با خود داشت، امکان دستیابی به «نیستی» را در بالاترین سطح ممکن برایمان فراهم کرد، بهویژه برای قشر مرفه که این امکان را داشتند تا خودشان را با قرنطینه وفق دهند و شرایط آسایش نسبی را برای خودشان مهیا کنند، کسانی که میتوانستند به ویلاهایشان بروند، مایحتاجشان را سفارش داده و دمِ در تحویل بگیرند، نتفلیکس تماشا کنند و از پخش زندۀ کلاسهای ورزشیِ آنلاین استفاده کنند.
حتی در مواجهه با آنهایی که بالاترین حد اعتمادبهنفس کاذب را دارند و همچنین کلّهشقترین، خودشیفتهترین و مخالفترین آدمها هم میتوان کاری کرد تا ذهنشان پذیرای ایده های دیگران شود.
فهم پدیدههای نمایی تقریباً برای ما ناممکن است. عمدۀ تجارب ما در جهانی کمابیش خطی روی میدهد. اگر چیزی در حال شتاب گرفتن باشد، معمولاً تا حد امکان به شتاب خود ادامه خواهد داد. تغییر نمایی [مثل شیوع این ویروس]واقعاً چیز دیگری است. ما آمادگیاش را نداریم. کسب آگاهی در این زمینه زمان زیادی میبرد.
فلاسفه از دکارت تا کانت تا دونالد دیویدسون کوشیدهاند تا نظریهای ارائه کنند که چگونه آدمیان میتوانند هم منبع معنا باشند و هم تابع قانون علیت. از دیدگاه دکارت، آدمیان صرفاً دو چیز متفاوتاند که بهشیوهای رازآلود به هم بسته شدهاند، چنان که گویی یک کرگدن و یک کوسه را به هم بدوزید.