ترنج

در مورد

اسنپ

در فرارو بیشتر بخوانید

۴۲۷ مطلب

  • امیرعلی مهاجر، مدیر ارشد اجرایی اسنپ‌تریپ، نیز با ارائه آمار جهانی به وجود ظرفیت بالای گردشگری و لزوم تدوین قوانین حمایتی در این حوزه اشاره کرد.

  • باران که می‌بارد، ترافیک خیابان‌ها زیادتر می‌شود. با افزایش ترافیک، طبیعتا زمان هر سفر طولانی‌تر می‌شود و به این ترتیب هر راننده برای رساندن مسافرش ناچار است زمان بیشتری صرف کند.

  • ما هم حتما سهمی داریم؛ سهم بزرگی که در جدی گرفتن اعتراض‌های‌مان نقش دارد. این‌که بدانیم کی و کجا باید اعتراض کنیم یا سکوت، مرز ناشناخته‌ای نیست که دیده نشود و اشتباه گرفته شود. اتفاقا این‌بار همه‌چیز آنقدر عیان و شفاف است که نیازی به موشکافی ندارد.

  • روابط عمومی اسنپ درباره این همکاری می‌گوید: «از اینکه تیمی مستعد و حرفه‌ای به خانواده اسنپ اضافه می‌شود تا ما را در دستیابی به اهداف خود یاری رساند، بسیار خوشحال هستیم. همچنین با توجه به بهبود عملکرد اسنپ این همکاری یک خبر خوب برای میلیون‌ها کاربری خواهد بود که هر روز از اسنپ استفاده می‌کنند.»

  • چند روزی بود که به سختی چوب‌های کوچک را کنار هم می‌گذاشت تا لانه‌ای بسازد. گمانم با دویدنم هر چه رشته بود را پنبه کردم. پژو خاکستری رنگ دم در آماده بود و با قرار گرفتن من و بساطم در صندلی عقب، سفرمان شروع شد. همان ابتدای راه آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت: «نقشه‌یاب من کار نمی‌کنه از صبح. اگه ممکنه خودتون آدرس بدین.»

  • آیا همه ماجرا همین است؟ جایی که داستان تکراری عدم پاسخگویی سازمان‌ها و ادارات دولتی به نیازهای ارباب‌رجوع به تلخ‌ترین طنز اجتماعی تبدیل شده‌، کجا خبری از اصلاح است و رفع اشکالات؟ سال‌هاست که شکایت مردم از عدم پاسخگویی صحیح سیستم‌های سنتی رساترین ناله هر روزه‌ آن‌هاست و این سازمان‌ها صرفا نام خدمتگزار مردم را یدک می‌کشند.

  • این‌که یادمان می‌رود از چه نداشته‌هایی به چه داشته‌هایی رسیده‌ایم و به جای سپاسگزاری از امکانی که اضافه شده، چنان کمر به همت نقد می‌بندیم که انگار می‌خواهیم دودمانش را به باد بدهیم و هیچ ترسی هم نداریم که مبادا امکان دوست‌داشتنی‌مان را از دست بدهیم. اصول سپاسگزاری قطعا با مطالبه‌گری متفاوت است.

  • همزمان با گفتن «ایناهاش»، سینه‌اش را صاف کرد و خودش را بالا کشید، طوری که افاده‌اش به رئیس بودن بیاید. کلمه کم نمی‌آورد برای توصیف شرایط کاری‌اش که انگار خیلی از آن راضی بود. سخت بود حرف‌هایش را با آب و تابی که می‌داد بشنوی و خنده‌ات را قورت بدهی. طوری از قدرت تکنولوژی‌ اسنپ حرف می‌زد که انگار عده‌ای آ‌پولو هوا کرده‌اند و هیچ‌کسی جز او از این قضیه خبر ندارد.